1396 ارديبهشت 7، 21:24
سپاس شده توسط
1396 ارديبهشت 7، 21:40
ویرایش شده
ساختمان خالی از سکنهای را در کنار یک خیابان پر رفت و آمد، در حالی که شیشه یکی از پنجرههایش شکسته است تصور کنید. مشاهدههای علمی نشان میدهد که اگر پنجره شکسته ظرف مدت کوتاهی، تعمیر نشود، عابران این پیام را از ساختمان میگیرند که کسی نگران ساختمان نیست و نظارتی وجود ندارد.
پس شیطنت شروع میشود و پنجرههای سالم ساختمان مورد هدف قرار میگیرند و ساختمان تغییر شکل میدهد و البته ادامه این روند میتواند منجر به ورود میهمانان ناخوانده به ساختمان بیصاحب شود و آثارش از سطح به عمق نفوذ کند. اتفاقی که در اشکال مختلف شاهد آن بودهایم.
توصیف فوق، خلاصهای است از یک نظریه جرم شناسی به نام
«پنجره شکسته»
نظریهای که در دهه هشتاد و نود میلادی به کمک شهردار نیویورک آمد تا جرم خیزترین مترو جهان را که شهر زیرزمینی خلافکاران و اشرار به حساب میآمد سر و سامان بدهد.
شهرداری نیویورک، در اولین اقدام خود به بازسازی واگنهای مترو پرداخت و دستور داد تا واگنهایی که طی روز با اسپری رنگ، نوشتن یادگاری و... آسیب میبینند، شبانه از خط خارج شوند و تاصبح روز بعد رنگآمیزی و تعمیرشده و
به خط برگردند.
در واقع همه اینکارها یک پیغام داشت :
حواسمان به همه چیزهست و هیچ خلافی رو تحمل نمیکنیم
و این چنین شد مترو ناامن نیویورک تبدیل به یکی از امن ترین متروهای جهان شد .
اکنون استفاده از تئوری پنجره شکسته در زندگی شخصی،تربیت کودک و تجارت و کسب و کار،کارایی دارد.
پنجرههای شکسته رو بیابیم و تعمیر کنیم مطمئن باشید اوضاع بهتر خواهد شد.
پنجرههای شکسته کار و زندگی ما کجاها هستند؟
شايد خوشبختي همين باشد
كه با خودت نگويي :
كاش جايِ ديگري بودم
كارِ ديگري داشتم
يك آدمِ ديگري بودم ... !
عاقبتت بخیر همسفر
كه با خودت نگويي :
كاش جايِ ديگري بودم
كارِ ديگري داشتم
يك آدمِ ديگري بودم ... !
عاقبتت بخیر همسفر
سپاس شده توسط
1396 ارديبهشت 7، 23:45
خیلی خوب بود و ملموس.
ماه شعبان مبارک باشه بچه ها
سپاس شده توسط
1396 ارديبهشت 8، 3:55
ویرایش شده
منظورم کنکورمه!...و رتبه ای که میخوامش!....
چه ویژگی ای توی من بوده که تا به امروز موفق نبودم؟...این کلید حل این قضیه ست!....باید بهش فکر کنم!........شاید همون شیشه ی شکسته باشه که باید ترمیم بشه!
کلا زندگی جالبی دارم!...جلبک وار!....اما مهم نیست!...جلبکم به هر حال تولید مثل میکنه!...صاحب جا و مکان میشه!....جلبکم یه روز به دریا میره!....اونوقت یه عالمه وقت داره بگرده!....و به زندگی جلبکیش ادامه بده!....تازه میتونه جلبکای دیگه رو ببینه توی دریا!....و خیلی کارایی که هر جلبک دیگه ای میتونه بکنه ، این جلبکم میتونه بکنه!.....
نظر دوستانمون چیه!؟....اینطوری نیست!./؟؟....وقتی تشبیهی بین آدم و جلبک برقرار کنیم، شاید همینطوری بشه معادله ی زندگیش!.
سپاس شده توسط
1396 ارديبهشت 8، 18:10
ویرایش شده
داداشم و خواهرم توی پذیرایی میخوابن!....بعد من توی اتاق فقط برای کتاب خوندن میام و کامپیوتر و نت گردی!
اینارو گفتم که بگم منم توی پذیرایی شبا میخوابم!..
آخر شب متکا و پتومو مثل شکل روبه رو میبرم توی پذیرایی >>
فردا صبحش به همون شکلی که رفتم ، بر میگردم....اینطوری:
:
یه طرحی هم الان من دارم شاید باحال باشه!....
به خاطر اینکه ببینیم چقدر خفن و خلافکار بودیم، بیایم میزان اخطارمون رو توی همین تاپیک بگیم!
من از خودم شروع میکنم!....دو بار به خاطر رد و بدل کردن شماره به پسرای کانون دستگیر شدم!...خخخ....که مجموعا چهل درصد ناقابل!...
البته انگار قبلا من اینو شصت میدیدم!....چه خوب شد که کم شده!
1396 ارديبهشت 8، 19:37
امروز باهم رفته بودیم بیرون...مامان باباش هم بودن! ولی بازم حس عذاب وجدان داشتم!
اینقدر از بچگی گفتن زشته زشته بده خدا دیگه دوست نداره نمیدونم با همسرم هم میتونم کاری کنم یا نه!
خیلی خوب میشد اگه این افکارو میشد پاک کنم....
خیلی برای خودمم عجیبه وقتی مامان باباش هم پیشمون هستن عذاب وجدان دارم!
سپاس شده توسط
1396 ارديبهشت 8، 21:26
ویرایش شده
من یکی یه تابستون تمام برنامه چید که همراه مادرش سه نفری بریم کوهنوردی ولی من روم نشد که نشد...
بعدا که نشستم تراز گرفتم فهمیدم فقط بخاطر این بود که من مخفی کاری رو دوست دارم رابطه های غیر علنی رو دوست دارم.
بگذریم بریم سر کار خودمون:
پیام بهبودی
بسیاری از ما متوجه میشویم که طرز فکرهای قدیمی ما مغلوب ترس بوده است. میترسیدیم قادر به زندگی بی خودارضایی نباشیم یا بدون شهوترانی توانایی مدیریت غریزه جنسی به اندازه کافی وجود نداشته باشد. از طرف دیگر از برملا شدن رازمان واهمه داشتیم. علاوه بر این، در فهرست ترسهای ما ترس از مشکلات مالی، تحصیلی، افراط در خودارضایی و بیماری نیز وجود داشت و اعمال ما تحت کنترل ترس بود.
برای بسیاری از ما اولین روزهای بهبودی خیلی هم متفاوت نبود؛ در این روزها نیز ترس بر فکر ما غلبه کرده بود. از خود میپرسیدیم: «چه میشود اگر پاک ماندن لطمات زیادی را به ما وارد کند؟» «چه میشود اگر موفق نشوم؟ » ترسی که در پس این افکار وجود داشت هنوز میتواند رفتار ما را کنترل کند و ما را از ریسکپذیری لازم برای پاک ماندن و رشد کردن باز دارد. شاید قبولاندن شکستی معین به خود و پشیمان شدن قبل از اقدام، آسانتر از پذیرفتن ریسک هر کاری با امیدی کم باشد. اما این طرز فکر صرفاً موجب لغزش میشود.
برای پاک ماندن باید تمایل به تغییر طرز فکرهای قدیمی را پیدا کنیم. آنچه برای سایرین مؤثر بوده است، برای ما نیز میتواند مؤثر باشد، اما باید برای امتحان آن تمایل داشته باشیم. باید اظهارات خوشبینانه و جدید حاکی از امیدواری را جایگزین تردیدهای بدبینانه قدیمی خود کنیم. وقتی این کار را انجام میدهیم، متوجه میشویم ارزش ریسک را دارد.
شايد خوشبختي همين باشد
كه با خودت نگويي :
كاش جايِ ديگري بودم
كارِ ديگري داشتم
يك آدمِ ديگري بودم ... !
عاقبتت بخیر همسفر
كه با خودت نگويي :
كاش جايِ ديگري بودم
كارِ ديگري داشتم
يك آدمِ ديگري بودم ... !
عاقبتت بخیر همسفر
سپاس شده توسط
1396 ارديبهشت 9، 21:43
پیام بهبودی
«زندگی فقط برای امروز، بار سنگین گذشته و ترس از آینده را کاهش میدهد. آموختیم همه اقدامات لازم را انجام دهیم و نتایج را به عهده نیروی برتر خود بسپاریم.»
در دوران شهوترانی فعال خود، ترس از آینده و آنچه شاید اتفاق افتد برای بسیاری از ما یک واقعیت بود. چه میشود اگر بیمار شویم؟ کاری پیدا نکنیم ؟ عزیز ما فوت کند؟ بی پول شویم؟ در تحصیل شکست بخوریم؟ و غیره و غیره. برای ما ساعتها یا حتی کل روز فکر کردن درباره آنچه شاید اتفاق افتد، عجیب نبود. نقش خود را در همه مکالمات و صحنهها حتی قبل از وقوع، بازی میکردیم و سپس مسیر خود را بر اساس "چه اتفاقی میافتد اگر..." تعیین میکردیم. با انجام این کار، نومیدی پشت نومیدی را برای خود رقم میزدیم.
از طریق قدم زدن در مسیر بهبودی، میآموزیم زندگی در زمان حال، و نه در عالم "چه اتفاقی میافتد اگر..."، تنها راه رهایی از پیشبینیهای شوم و تاریک است. تنها میتوانیم با واقعیت امروز کنار بیاییم، نه با توهمات هراسآور درباره آینده.
اعتقاد به اینکه نیروی برتر ما صرفاً بهترین چیزها را برای ما حفظ داشته است، تنها راه مبارزه با ترس است. در دوران بهبودی میفهمیم نیروی برتر چیزی بیش از حد توان اداره ما در طول یک روز را به ما ارزانی نخواهد کرد. طبق تجربه میدانیم اگر درخواست کنیم مطمئناً خداوندی که از او شناخت پیدا کردهایم به ما توجه خواهد کرد. از طریق تمرین ایمان در سایه مراقبت نیرویی برتر از خود، در شرایط بد پاک میمانیم. هر بار این کار را انجام میدهیم، از "چه اتفاقی میافتد اگر" ترس کمتری خواهیم داشت و با آنچه هست احساس راحتی بیشتری میکنیم.
شايد خوشبختي همين باشد
كه با خودت نگويي :
كاش جايِ ديگري بودم
كارِ ديگري داشتم
يك آدمِ ديگري بودم ... !
عاقبتت بخیر همسفر
كه با خودت نگويي :
كاش جايِ ديگري بودم
كارِ ديگري داشتم
يك آدمِ ديگري بودم ... !
عاقبتت بخیر همسفر
سپاس شده توسط
1396 ارديبهشت 10، 20:38
ویرایش شده
ای دوستانی که روز و شب و نصفه شب از اینجا می گذرید
از کوچه ی تولدت مبارک هم چند قدمی بگذرانید.
سپاس شده توسط
1396 ارديبهشت 10، 20:53
رفقای ارشدی اینو نگاه کنین:
"افرادی که موفق به ثبت نام در آزمون کارشناسی ارشد سال 96 نشده اند میتوانند طی روزهای 7 و8 خرداد ماه در این آزمون ثبت نام کنند"
کسی از چند و چونش خبر داره؟
یاعلی.
سپاس شده توسط
1396 ارديبهشت 10، 21:06
(1396 ارديبهشت 10، 20:53)سها نوشته است: سلام
رفقای ارشدی اینو نگاه کنین:
"افرادی که موفق به ثبت نام در آزمون کارشناسی ارشد سال 96 نشده اند میتوانند طی روزهای 7 و8 خرداد ماه در این آزمون ثبت نام کنند"
کسی از چند و چونش خبر داره؟
یاعلی.
سلام
ظاهرا مربوط به ارشد پزشکی هست:
نقل قول: فرصت مجدد ثبت نام برای شرکت در آزمون کارشناسی ارشد علوم پزشکی تاریخ 7 تا 8 خرداد اعلام شد.
به گزارش ایسنا، بر اساس اعلام سایت مرکز سنجش آموزش پزشکی افرادی که موفق به ثبت نام در آزمون کارشناسی ارشد سال 96 نشده اند و یا نیاز به ویرایش دارند، می توانند طی روزهای 7 و 8 خرداد ماه در این آزمون ثبت نام یا اطلاعات ثبت نامی خود را ویرایش کنند.
بر اساس این گزارش داوطلبان می توانند با مراجعه به سایت مرکز سنجش آموزش پزشکی به آدرسwww.sanjeshp.ir نسبت به ثبت نام یا ویرایش اطلاعات ثبت نامی خود اقدام کنند.
زمان ثبت نام آزمون کارشناسی ارشد رشتههای گروه پزشکی سال 96 وزارت بهداشت از تاریخ 1 اسفند تا 15 اسفند بود .
به گزارش روابط عمومی مرکز سنجش آموزش پزشکی ، دفترچه راهنمای ثبت نام قبل از شروع ثبت نام در بهمن ماه 95 منتشر شده و زمان برگزاری این آزمون نیز 22 و 23 تیر سال 96 است.
سپاس شده توسط
1396 ارديبهشت 11، 10:25
من غلام قمرم غیر قمر هیچ مگو
با وجود همه مشکلات اعتقادی با وجود همه سوء استفاده هایی که از دین میشه با وجود خراب شدن روزگار و سخت شدن زندگی با وجود کارهای زشت و ناپسندی که از من سر میزنه و باعث میشه از خدا و خوبی ها دور بشم از فطرتم دور بشم و آلوده بشم به زشتی ها پلشتی ها.... با این همه هر وقت به تو و عظمتت و کارهای بزرگی که کردی فکر میکنم یه نور درونم روشن میشه و میگه هنوزم امیدی هست. چقدر خوبه که من به شما اعتقاد دارم چقدر خوبه که اعتقاد دارم واسطه فیض خداوند هستید و چقدر خوبتر میشد که دوست داشتن لفظی و زبانیم به مرحله عمل میرسید و کارهایی میکردم که باعث رضایت و خوشحالیتون بشه. ای بزرگمرد عالم خودت کمک کن که آدم بهتری بشم.
راستی تولد منو هیشکی یادش نبود ولی تولد شما هیچ وقت یادم نمیره، رفیق بچگی هام
شايد خوشبختي همين باشد
كه با خودت نگويي :
كاش جايِ ديگري بودم
كارِ ديگري داشتم
يك آدمِ ديگري بودم ... !
عاقبتت بخیر همسفر
كه با خودت نگويي :
كاش جايِ ديگري بودم
كارِ ديگري داشتم
يك آدمِ ديگري بودم ... !
عاقبتت بخیر همسفر
سپاس شده توسط
1396 ارديبهشت 11، 12:40
ویرایش شده
(1396 ارديبهشت 11، 12:35)می توانم نوشته است: آااااااااااا
امشب تولد همساده افتادیم؟
نه ده روز پیش بود یعنی هیچ بنی بشری از رفقا و اعضای خانوادم یادش نبود. اون وقت میگن چرا میرید دنبال گرل فرند. حداقل یه تبریکی کادویی چیزی میگرفتم سالهای قبل
شوخی کردم خدا رو شکر بابت پاکی بابت همین هوشیاری نصفه نیمه
راستی امروز تو کانون زده تولد کریم نمیدونم راستکیه یا نه ولی خب تولدش مبارک کریم خیلی چاکریم. آقا بود خیلی
شايد خوشبختي همين باشد
كه با خودت نگويي :
كاش جايِ ديگري بودم
كارِ ديگري داشتم
يك آدمِ ديگري بودم ... !
عاقبتت بخیر همسفر
كه با خودت نگويي :
كاش جايِ ديگري بودم
كارِ ديگري داشتم
يك آدمِ ديگري بودم ... !
عاقبتت بخیر همسفر
سپاس شده توسط
شازده کوچولو ، دکتر آرش! ، شادن ، می توانم ، عاشق فاطمه زهرا ، sadeh ، mojode_zamini ، alpha2 ، mohsen73
سپاس شده توسط