1391 ارديبهشت 3، 10:03
صبح بخیر..
الان صبح ب وقت خونه هادی ایناست فکر کنم!! حالا فرقی هم نداره.. مهم اینه ک بخیر باشه.. نیمروز و صبح و ظهر و شب نداره.. اصلا میخواین میگم وقت بخیر.. هان؟!؟
خلاصه ک هر کی و هر وقت اینو میخونه لحظه هاش ب خیر باشه...
معذرت میخوام اگه کسی نگرران من شد..
یهو همه چی با هم جمع شد و نتیجه پست نزدن من!
1-اومدم کانون دیدم تنها رفته! کپ کردم... مات وحیرون!
2-هیچی نگفتم یهو روحیه ها بدتر از این نشه!
3-گفتم خارج کانون تنها رو پیدا کنم و باهاش حرف بزنم ک اگه بشه ی چیزی برای گفتن داشته باشم..
4-یهو با میان ترم 5 تا درس غافلگیر شدم!
5-یکی از دوستام دیروز از ساعت 10 تا 1خونمون بود..نشد کانون بیام!قبلش هم خواب بودم!
6-ظهر یکی ازبچه های قدیم رو تو مسنجر دیدم دیگه با اون حرف زدم..
7-بعد از ظهر با علیرضا ی کم چت کردم و بعد کمرم ب شدت درد گرفت یهو مجبور شدم زودی برم..
8-عصر کلاس داشتم
9-بعد کلاس رفتم خونه خواهر و برادرم .. دو روز بود ندیده بودمشون
10-بعد از نماز مغرب رفتم هیئتمون!
11-ساعت 11.30 اومدم خونه.. دیگه نمیشد سیستم روشن کنم!
12-تا الانم فقط داشتم کارای عقب افتادمو انجام میدادم..
13-الانم ک اومدم دارم پ خ ها و 250 تا ارسالی ک بعد از من بوده رو نگاه میکنم..
14-خیلی دوستتون دارم!
15-فکر کنم هیشکی تا حالا ریز برنامه هاشو این مدلی نگفته بود تا حالا!!
سها الحمدلله خوبه..
ممنونم ازتون..
در پناه خدا باشین..
یاعلی.