1391 فروردين 6، 0:13
میگم
این بابا بزرگ علیرضا که نیومد باسه ما بستنی بخره
فقط اینو تو فریزر داشتیم
فعلا با همین سر میکنیم تا ایشون بیان
یه شعر قشنگه که میگه
تو مرا یاد کنی یا نکنی
باورت گر بشود، گر نشود
حرفی نیست؛
اما... نفسم می گیرد در هوایی که نفس های تو نیست! :13:
شبتون خوش
تو مرا یاد کنی یا نکنی
باورت گر بشود، گر نشود
حرفی نیست؛
اما... نفسم می گیرد در هوایی که نفس های تو نیست! :13:
شبتون خوش