امتیاز موضوع:
  • 34 رأی - میانگین امتیازات: 4.15
  • 1
  • 2
  • 3
  • 4
  • 5

انجمن شبانه روزی

آقا حالا که قانون اعتبارا مثل قبل شده زود اعتبارای قبلیه منو پس بدین

کلی زحمت کشیدم واسشون

کلی عرق ریختم

خون دل خوردم تا اون اعتبارا رو بدست آوردم 1

اگه پس ندین میرم دادگاه شکایت میکنما

چی فکر کردید

فکر کردید مملکت قانون نداره 1
کمــــــــــــــــک

کمــــــــــــــــــک

من این زیر گیر کرد ــــــــــــــــــم

  [تصویر:  final%204.png]
 
[تصویر:  05_blue.png]
وای کیمیا خانوم حتما حتما حتما پیش امام رضا منم یاد کنیدTearsTears.. به آقا بگید دلم واسش یک ذره شدهTears.. بگید بطلبه شهریور ماه برم پابوسش.. التماس دعا1276746pa51mbeg8j1276746pa51mbeg8j
این از کی جفتی جفتی گیر میکنه
(1391 مرداد 3، 16:08)کیمیا نوشته است: دوستان با اجازتون من فردا انشالله راهی مشهدم.

همتون رو هم دعا میکنم.
به به

خوشا به سعادتت


واقعا دلم تنگ شده برا امام رضا

تو حرم برام دعا کن برنامه بعد ماه رمضون به هم نخوره و بتونم بعد سالها دوباره بیام پا بوسش



ای خدا

یعنی میشه؟

  [تصویر:  final%204.png]
 
[تصویر:  05_blue.png]
الو
الو 3 2 1
من نمیدونم این نوار قسمت تایپ پاسخ چطورش شده بود غیبش زده بود نمیتونستم پست بزارم
آقا خانوم بشتابید
و از تایپیک ما دیدن فرمایید(آپدیت شد)
هرآنچه که باید تو این ماه عزیز بدونیم
(1391 مرداد 3، 14:18)کیمیا نوشته است: آره [تصویر:  yes4.gif]

اعتبارهای منو دیدین [تصویر:  declare.gif]

14 تا گرفتم[تصویر:  pirates5B15D_th.gif]:icon_biggrin:


بفرما
هنوز اعتبار راه نیوفتاده شروع شد
اینطوری پیش برین فک کنم دوباره باید جمش کنن[تصویر:  e.gif]




طاقت بیار رفیق....داریم میرسیم
سسلام

کیمیا خانوم به شدت التماس دعا

منم دلم میخواد برم حرم امام رضاTears


امروز از دانشگاه داشتم برمیگشتم خونه سوار دو تا تاکسی که شدم هر دوتا دمشون گرم کولر روشن کرده بودنKhansariha (48)

تازه منتظر بودم که سوار تاکسی سوم بشم ی وانت مزدا بوق زد سوارم کرد اونم کولر روشن کرده بود317


هوا امروز خیلی گرم بودwacko2

سرکار دیگه زده بود به سرم ی گوشه نشستم کفش و جوراب رو در آوردم شلنگ آب رو گرفتم رو پاهام خنگ شدم

و آقا بشدت تشنمهwacko2

علیرضا تحمل کن چیزی نمونده4fvfcja

خداییش نمیدونم این کاکائو الا رو میز کامپیوتر چیکار میکنه؟1744337bve7cd1t8117

داره میگه بیا منو بخور!

خدایا امتحانه؟4fvfcja
Khansariha (121) آثار هنری به دو دلیل ارزشمندند، اول اینکه توسط استادان به وجود آمده اند. دوم اینکه تعدادشان کم است .شما گنج پر ارزشی هستید، زیرا توسط بزرگترین استاد خلق شده اید و فقط یکی هستید. Khansariha (121)


سلام به همه
بابا بزرگ پا شو برو اونو بذار کنار می بینیش بیشتر تشنه می شی
بعد منظور کاکائو هست یا کوکاکولا ؟ 4fvfcja
تاپیک ماه رمضون رو باز کردیم اقا حمید چشم چشم چشم
می ریم می خونیم
چقدر همه تالارشونو تبلیغ می کنن!!!! 13
اون از انجمن ادبی اینم از تالار ماه رمضون 53258zu2qvp1d9v
بعضیا هم تالار ندارن اعتباراشونو به رخ می کشن Smiley-face-cool-2
پا شید یه کار مهم بکنید
مثل من که امتیازای تالار مسابقه ی ماه رمضون رو جمع زدم
Khansariha (46)
بابا بزرگ به منم یه در حد نیم ساعت یه دونه تالار بده تبلیغشو کنم
یا اونایی که الان ان لاینن چند تا اعتبار بدن ( می تونین بعدا حذفش کنین ) پزش رو بدم
یا اینکه بابا بزرگ از اون موجود نا معلوم روی میز بده بهم بذارم رو میزم ...
قول می دم تا اذون نخورمش 42

[تصویر:  nasimhayat.png]
در این لحظه های زیبای افطار

در این لحظه های عرفانیه اذان

در این لحظه های وصل یار

در این لحظه های عاشقانه ی دیدار

گوشه ی دلتان ما را هم یادی کنید


  [تصویر:  final%204.png]
 
[تصویر:  05_blue.png]
آخـــــــــــــیش
آدم چقدر بعد افطار آرامش پیدا میکنه.وزن آدم جابجا میشه.
ولی تو همین چند روزه چقدر وزن کم کردم.60بودم شدم57به طور میانگین تقریبا روزی 1کیلو اومدم پایین
اگه اینجوری پیش بره تا آخر ماه رمضون نصف میشم.

کیمیا خانم میرید مشهد مارو هم دعا کنید.
یادش بخیر آخرین سری که رفتم مشهد دوران طفولییت بود.فقط یادمه گم شده بودم یه ملت داشتن تا صبح دنبال من میگشتن.

راستی بازگشت غرور آفرین اعتبار به زیر پست ها را صمیمانه تبریک و شادباش عرض مینمایم.
ماکه آخرش هم نفهمیدیم برای چی حذفش کردن الان بازم برای چی دارن برش میگردونن.
صبح وقتی دیدم زیر ارسال ها اعتبار اومده قیافم شبیه پنج برعکس شد.
مدیران دیگه حذفش میکنن بازم برش میگردونن وباز هم حذفش خواهند کرد.ما هم گردنمون از مو باریکتر چیزی هم نمیتونیم بگیم.
[تصویر:  a7f963e5e050.gif]
‌‌‌‌
تاخودت کاری نکنی چیزی تغییر نمیکنه ..
سلام


من تونستم تحمل کنم317

دیگه اواخر زده بود به سرم

در قابلمه رو گرفته بودم رو دستم میچرخوندم 4fvfcja

مادرم میگفت نکن بچه غذا سرد میشه 42

و نیز صدایی گفت زیاد فشار اومده زده به سرت4fvfcja

نقل قول: سلام به همه
بابا بزرگ پا شو برو اونو بذار کنار می بینیش بیشتر تشنه می شی
بعد منظور کاکائو هست یا کوکاکولا ؟ [تصویر:  e.gif]
تاپیک ماه رمضون رو باز کردیم اقا حمید چشم چشم چشم
می ریم می خونیم
چقدر همه تالارشونو تبلیغ می کنن!!!! [تصویر:  q.gif]
اون از انجمن ادبی اینم از تالار ماه رمضون [تصویر:  g.gif]
بعضیا هم تالار ندارن اعتباراشونو به رخ می کشن [تصویر:  d.gif]
پا شید یه کار مهم بکنید
مثل من که امتیازای تالار مسابقه ی ماه رمضون رو جمع زدم
[تصویر:  h.gif]
بابا بزرگ به منم یه در حد نیم ساعت یه دونه تالار بده تبلیغشو کنم
یا اونایی که الان ان لاینن چند تا اعتبار بدن ( می تونین بعدا حذفش کنین ) پزش رو بدم
یا اینکه بابا بزرگ از اون موجود نا معلوم روی میز بده بهم بذارم رو میزم ...
قول می دم تا اذون نخورمش [تصویر:  p.gif]


نوه خانوم کاکائو بود4fvfcja

همین الان کلکشو کندم (جایزه ام بود خدا فرستاده بود4fvfcja)

(ی رب آخر دراز کش شده بودم42)


نوه می توانم برا مسابقه بهترین اواتار میتونید تبلیغ کنیدKhansariha (46)


اون شی نامعلوم روی میز رو هم خودم خوردم

نقل قول: آقا سهیل تشخیص دادن که تو دل تابستون اون وقت صبح ماه رمضون تازه(چقدر من ننه من غریبم بازی در اوردم[تصویر:  e.gif])، کسی بلند نمیشه درس بخونه؛ مگر این که پیش دانشگاهی باشه.
تشخیصشونم درست بود[تصویر:  t.gif]

نوه پریا خانوم؟4fvfcja

خودتون میبرید خودتونم میدوزید؟4fvfcja

خب میتونستن این فکر رو هم بکنن که داشنجو هستید ترم تابستون دارید (خیلی از دانشگاه ها الان دارن امتحان میگیرن)4fvfcja
حسین جان ممنونم از پست قشنگت Khansariha (18)

عمار خان نبینم حالت منت ناراحته شادش کنSmiley-face-thumb

رامین جان منم باهات موافقم آدم لاغر میشه

الان من از 83 کیلو رسیدم به 81 و نیمKhansariha (46)

و اون چیه زیر اسمت نوشتی؟ آخرین تپر؟4fvfcja

معنیش چی میشه؟

یاد سریال هژیرها افتادم مهران غفوریان هی میگفت تپر تور4fvfcja
Khansariha (121) آثار هنری به دو دلیل ارزشمندند، اول اینکه توسط استادان به وجود آمده اند. دوم اینکه تعدادشان کم است .شما گنج پر ارزشی هستید، زیرا توسط بزرگترین استاد خلق شده اید و فقط یکی هستید. Khansariha (121)


سلام


خوشم میاد یه روز من هستم تو انجمن کسی نیست 4fvfcja

حالا من برم و نیام شونصد تا پست زده میشه4fvfcja


اینو تو ی وبلاگ خوندم دیدم جالب بود53258zu2qvp1d9v

نقل قول: پولها رو شمردم و گذاشتم جیبم ...
خودم رو برای رفتن تو صف و کلی معطلی آماده کردم و حرکت کردم.
با خودم گفتم : نامردیه به گیله مرد نگم ... بهتره بهش بگم تا با هم بریم ، اینجوری یه هم صحبت خوب هم واسم فراهم میشه.
به سمت خونه ی گیله مرد راه افتادم
زنگ زدم ...
از تو حیاط صدایی گفت : بفرمایید داخل ، در بازه ...
خودش بود ...
یا الله گفتم و رفتم داخل.
زیر درختی نشسته بود و کتاب میخوند ...
گفتم : مرد حسابی الان چه وقت کتاب خوندنه ... پاشو لباس بپوش بریم صف خرید مرغ رایانه ای !
درحالی که خنده اش گرفته بود گفت : علیکم سلام رفیق ... چه خبرا ؟
گفتم : ببخشید .... سلام ...
گفت: سلام ... حالا فرصت داری یه داستان کوتاه جالب برات تعریف کنم ؟
گفتم : الان ؟ در حالی که هم مشتاق مرغ بودم هم مشتاق داستان موافقت کردم .

گفت : دوستی برام تعریف میکرد که برای یک سفر کاری به خارج رفته بود. دوست ایرانی اش که در اون کشور ساکن بود با اصرار از اون میخواد که چند روزی مهمونش باشه و در پی اصرار زیاد اون هم میپذیره .
گفتم : ایول به این رفیق فابریکها ... ولی کجای این داستان جالب بود ؟

گیله مرد گفت کمی صبر کن و ادامه داد : دوستم تعریف میکرد ، یک روز که تو خونه اش با بچه هاش مشغول بازی بودم یهو دیدم همسر خارجی اش تمام مرغ توی یخچالش رو در آورد و از پنجره انداخت تو خیابون ؟!
یعنی نزدیک بود از تعجب شاخ در بیارم ... اینها که حتی یک ته سیگار هم تو خیابون نمینداختن این چه کاری بود ؟ اونم یک مرغ سالم ؟
شوهر خانم بعد از دقایقی وارد هال شد .
به سمتش رفتم و ماجرا رو گفتم . لبخندی زد و گفت : داشت تلویزیون نگاه میکرد ؟
با تعجب گفتم : بله ...
دوست مقیم خارج بهم گفت : برو به سمت پنجره و بیرون رو نگاه کن !
از پنجره که خیابون رو نگاه کردم دهنم از تعجب باز موند !
تمام خونه ها مرغهای یخچالشون رو انداخته بودند تو خیابون !
غرق تماشای خیابون بودم که دیدم دقایقی با خانومش صحبت کرد و اومد پیشم .
گفت : کارشناس اقتصادی در تلویزیون اعلام کرد بعلت افزایش قیمت مواد اولیه امروز قیمت مرغ 10 درصد افزایش پیدا کرده ... .

حالا و در اعتراض به گرونی مردم خرید مرغ و استفاده از اون رو تحریم کردند.


و جالب بود چون همون روز در اخبار شبانگاهی اعلام کردند که قیمتها به حالت قبل برگشته ! "


گیله مرد گفت : حالا ما اگر در اون کشور بودیم باید چکار میکردیم ؟
گفتم : خب معلومه ! بدو میرفتیم تا قیمتها بالاتر نرفته به اندازه یکسال مرغ بخریم !

گفت : یعنی کاری که الان قراره من و تو بریم انجام بدیم ؟
از خجالت چیزی نگفتم .

گیله مرد گفت : درخیلی از مواقع قیمت یک کالا رو میزان عرضه ومیزان تقاضا معین میکنه. اگر فروشنده عرضه ی کالاش رو محدود کنه قیمت بالا میره و اگر خریدار مقدار خریدش رو محدود کنه یا نخره قیمت به حالت قبل برمیگرده .
گیله مرد در ادامه گفت : حالا کمی صبر کن و رفت به داخل خونه و با یک پلاستیک برگشت.
گفت : فعلن به مرغ احتیاجی نداریم ، قرضی برش دار
گفتم : ولی ما تو یخچالمون مرغ هست نیاز نداریم !
با تعجب گفت : مرغ به اندازه کافی دارید و میخوای باز هم مرغ بخری ؟
با شرمندگی خداحافظی کردم و برگشتم خونه ...

منبع : وبلاگ جملات زیبا
Khansariha (121) آثار هنری به دو دلیل ارزشمندند، اول اینکه توسط استادان به وجود آمده اند. دوم اینکه تعدادشان کم است .شما گنج پر ارزشی هستید، زیرا توسط بزرگترین استاد خلق شده اید و فقط یکی هستید. Khansariha (121)


بابا بزرگ،به جای پست زدن تو شبانه روزی جواب پ.خ منو بدین4fvfcja

[تصویر:  nasimhayat.png]
(1391 مرداد 3، 17:03)Iilia نوشته است: وای کیمیا خانوم حتما حتما حتما پیش امام رضا منم یاد کنیدTearsTears.. به آقا بگید دلم واسش یک ذره شدهTears.. بگید بطلبه شهریور ماه برم پابوسش.. التماس دعا1276746pa51mbeg8j1276746pa51mbeg8j

چشم جناب ایلیا. پیامتونو تو گوشیم نوشتم که تو حرم یادم بیاد. Khansariha (8)

محتاجیم به دعا

(1391 مرداد 3، 17:18)Hossein422 نوشته است: واقعا دلم تنگ شده برا امام رضا

تو حرم برام دعا کن برنامه بعد ماه رمضون به هم نخوره و بتونم بعد سالها دوباره بیام پا بوسش

چشم داداش حسین. دعا شما رو هم نوشتم یادم بمونه.Khansariha (8)



(1391 مرداد 3، 20:15)رامین. نوشته است: کیمیا خانم میرید مشهد مارو هم دعا کنید.
یادش بخیر آخرین سری که رفتم مشهد دوران طفولییت بود.فقط یادمه گم شده بودم یه ملت داشتن تا صبح دنبال من میگشتن.

چشم آقا رامین. حتما دعاتون میکنم. اسمتون رفت توی لیستKhansariha (8)

(1391 مرداد 3، 18:36)Alireza 68 نوشته است: کیمیا خانوم به شدت التماس دعا
منم دلم میخواد برم حرم امام رضاTears

چشم آقا علیرضا . حتما...مگه میشه آدم بابابزرگشو یادش بره[تصویر:  e.gif]
اگه پاکی مو از روزی که توی مسابقه 100 روزه اسم نوشتم حساب کنم....
روز 100 ام میشه میلاد امام رضا
40 روزم هم که در اومد دارم میرم پیش اش...خیلی خوشحالم
یا عباس
نقل قول: بابا بزرگ،به جای پست زدن تو شبانه روزی جواب پ.خ منو بدین[تصویر:  e.gif]

آبروی ادمو میبرید نوه خانوم4fvfcja

الان هم جواب پ خ سعید جی رو ندادم هنوز و هم جواب پ خ کیمیا خانوم1276746pa51mbeg8j

جواب میدم1276746pa51mbeg8j


نقل قول: چشم آقا علیرضا . حتما...مگه میشه آدم بابابزرگشو یادش بره[تصویر:  e.gif]

آفرین نوه خانوم که بابا بزرگش رو یادش نمیرهSmiley-face-thumb

ان شاء الله که به لطف امام رضا(ع) و شفاعتشون پیش خدا

همیشه پاک بمونید53
Khansariha (121) آثار هنری به دو دلیل ارزشمندند، اول اینکه توسط استادان به وجود آمده اند. دوم اینکه تعدادشان کم است .شما گنج پر ارزشی هستید، زیرا توسط بزرگترین استاد خلق شده اید و فقط یکی هستید. Khansariha (121)


(1391 مرداد 3، 18:28)حمید خان نوشته است: بفرما
هنوز اعتبار راه نیوفتاده شروع شد
اینطوری پیش برین فک کنم دوباره باید جمش کنن[تصویر:  e.gif]

اینا حبابه حمید خان[تصویر:  c.gif] رو من تست کردن...بعدشم پس اش میگیرن..[تصویر:  13.gif]

این بار سومه تو کانون قراره اعتبار از دست بدم...میبینید با احساسات من چه شکلی بازی میشه.. [تصویر:  c.gif]
( اما خیلیییییییییییییییی حال میده هیشکی هنوز اعتبار نداره من دارم)[تصویر:  e.gif][تصویر:  e.gif]



(1391 مرداد 3، 18:52)می توانم نوشته است: بعضیا هم تالار ندارن اعتباراشونو به رخ می کشن Smiley-face-cool-2

آخخخخخخخ گفتی میتوانم جون...همچین حال میده پز دادن که نگو...همونقدر که بارونی با تاج اش ذوق کرده بود منم با این اعتبارها ذوق کردم4fvfcja[تصویر:  e.gif]خیلی بهم میاد نه...[تصویر:  g.gif]

اما چه فایده تا برم و بیام دیگه نیستش...[تصویر:  c.gif]
یا عباس
علیرضا جان
خیلی داستانت جالب بود
چند وقت پیش هم تو ژاپن شیر گرون شده بود
مردم سه چار روز به نشانه اعتراض شیر نخریدن
قیمت شیر سریع مثل اولش شد

  [تصویر:  final%204.png]
 
[تصویر:  05_blue.png]


کاربرانِ درحال بازدید از این موضوع: 2 مهمان