1391 شهريور 3، 0:50
1391 شهريور 3، 0:51
نقل قول: man taze ozve inja shodam
aya inja mishe ke karbaran ba ham doost shan va id hamoon ro begin ya nemishe?
mamnon
سلام
خو شامدید
اینجا می شه دوست شد
با بچه ها
اگر مایل باشید
می تونید تو
پروفایل هر کدم از کاربرا ک حس کردید باهش راحت ترید ببینید
اون اگر مایل به رد بدل کردن ای دی بوده باشه
ادرس ای دی ش رو گذاشته تو پروفایلش
آقا میلاد
به وقل روان شناسی ک رفتم پیشش
همه دچار روان رنجوری هستن
اما بعضیا بیشتر اذیت می شن
شما رو خودت انگ نزن
الان من داشتم همین رو بررسی م یکردم
احتیاج به خاله و عمه داریم
داوطلب هست؟
1391 شهريور 3، 0:58
(1391 شهريور 3، 0:44)New milad نوشته است: يادم ميره!مشکل از کسی نيست؛مشکل خودمم؛من يه روانیم؛خودمم خسته ام؛ممنون از مهربونياتون؛کاش تموم ميشد این درد ؛کسی رو ندارم باهاش صحبت کنم؛ازم ناراحت نشيد؛مزاحم نميشم
اینچه حرفیه مگه توچته که روانی باشی؛اصلا هم مزاحم نیستی؛ ولی نمیدونم چه جوری میخوای تا8 بیدار بمونی
ره آسمان درون است...
1391 شهريور 3، 1:07
این اواتارتون کیه؟
معلومه بازیگره قدیمیه
در نقش لات خوش غیرت
اره؟
اقا میلاد کوشش؟
خوابش برد؟
اقا میلاد صبح علی الطلوع می ری دانشکده واسه انتخاب واحد ؟
اینترنتی نیست؟
اگر اینترنتی باشه بعید نیست 4-5 صبح هم سایت باز باشه
1391 شهريور 3، 1:15
(1391 شهريور 3، 1:07)می توانم نوشته است: می گم اقای امور
این اواتارتون کیه؟
معلومه بازیگره قدیمیه
در نقش لات خوش غیرت
اره؟
اقا میلاد کوشش؟
خوابش برد؟
اقا میلاد صبح علی الطلوع می ری دانشکده واسه انتخاب واحد ؟
اینترنتی نیست؟
اگر اینترنتی باشه بعید نیست 4-5 صبح هم سایت باز باشه
آره این بهروز وثوقی بازیگر قدیمی سینماست؛ فیلمای زیادی ازش ندیدم ؛ولی هر وقت دیدمش ازش خوشم اومده؛ خیلی دوسش دارم؛
ره آسمان درون است...
1391 شهريور 3، 1:15
ویرایش شده
صورتتونو بیارید جلو
من یه چپ و راست مهمونتون کنم
شترق
شترق
یه چی بگم شاید جالب باشه
من امروز به شما حسودی کردم
گفتم این میلاد خان
دو سه روزه داره تحمل می کنه
اما تو نه
تازه این همه طفلکی خود رو دست پایین می گیره
بعد تو ماشا الله رو نیست سنگ پا
من ک واقعا از تلاشی ک دارید می کنید
و از مقاومتتون توی اورژانس خیلی خوش حالم
و بهتون افتخار می کنم
در ضمن
این جوریم نیست که دیگه به اون خانوم نرسید دنیا پوچ شه
نمی گم شلش کنید و نرید پی اش
اما نگران هم نباشید
باور کنید شما اولیش نیستید و اخریشم نخواهید بود
یه چیز دیگه هم بگم
اقا میلاد گه امروز مادرتون قهر نکردن؟
اصلا الان زمان مناسبی نیست
این موضوع رو باید سر وقتش مطرح کرد
بابا تون هم الان اعصاب نداره
اصلا الان اونا اول حرفشون اینه که دور از جونشون غلط کردیم ازدواج کردیم
حالا شما می ری این حرفا رو می زنی
اتیشی تر می شن
گر صبر کنی ...
1391 شهريور 3، 1:37
منم از سر محبت نگفتم
کلا من ادم با محبتی نیستم
خواهر منم همین طور اما همینه دیگه قسمت !
به نظر من بهتره
ادم واقعیت رو ببینه
الان شما باید بابت این که مقاومت کردی به خودت تبریک بگی
اما چون بدتر داری به خودت فشار وارد می کنی
بدنت هم داره سعی می کنه با خواهش و التماس ازت خ ا بخواد
تا مطابق عادت همیشه
این بار روانی رو تخلیه کنه
حالا خود دانی
1391 شهريور 3، 1:52
ویرایش شده
به هر حال
اینم بگم که
ما با بقیه مهربون تر از خودمونیم
به بقیه می گیم عیب نداره اروم باش غصه نخور
اما به خودمون نه
بعضی وقتا هم به خودتون محبت کنید
مخصوصا ت این شلم شورباهای داغون
که الان تو زندگیتون هست
یه خورده به خودتون محبت کنید
مسخره است
اما خودتون بغل کنید
بگید میلاد جان واسه تلاشت از ت ممنونم
از صمیم قلب
بعدش ببینید تاثییرشو
بیشتر وقتا
اگر به من می گن کانونیا
مرسی از حرفات
بعدش می بینم که منظورشون این بوده که بسه دیگه ساکت شو
چسارت نباشه البته
ولی خوب این رو امتحان کنید
فوقش می شه دو دقیقه
بدش اگر دیدید شد و بادرونتون ارتباط برقرار کردید یه ارتباطی هم بگیرین با درونتون
گارم نه که می خواستید تا صبح بیدار باشید
دو دقیقه ش این جوری رفت
اقا میلاد چی کار می کنی ؟
اعتبار نذریه ؟
دست شما درد نکنه
من بستنی می خواد دلم
خواهرم بستنی خریده بود اما از اینا ک من دوست ندارم
بعدشم بابا خرید اما دیرویقت
دیگه الان نمی شه برم از اونا بخورم
اون موقع هم گفتم سر شامه نخورم
ایها الناس من دلم بستنی می خواد
اما شب نباید غذای پر کالری خورد
1391 شهريور 3، 3:47
اين ميلاد ميخواد زن بستونه هنوز :دي
شگفتا هر چه ترا به يادم بياورد، زيباست .
بوی نمور کوچه و کلمات ..
نگاه مورب کسی که از انتهای بنبست باز آمده است ..
و دستها، دامنهها، روزنامههای عصر، پتوی کهنهای بر هرهی ديوار ...
هرچه ترا به يادم بياورد، زيباست.
بوی نمور کوچه و کلمات ..
نگاه مورب کسی که از انتهای بنبست باز آمده است ..
و دستها، دامنهها، روزنامههای عصر، پتوی کهنهای بر هرهی ديوار ...
هرچه ترا به يادم بياورد، زيباست.
1391 شهريور 3، 7:25
خوبید دوستان؟
بچه ها
کسی از آقا مجتبی (مدیر) خبر نداره؟
خیلی وقته که نیومدند
نگرانشون شدم
خر چند مامانم میگه بی خبری خوش خبریه
امیدوارم همینطور باشه
رو ز همگی خوش
التماس دعا
آسمانیها مهربانند
اگر باور نداری
دستت را به آسمان بسپار
تا دلت بارانی شود
چه جرم كرده ام اي جان و دل به حضرت تو
كه طاعت من بيدل نميشود مقبول
1391 شهريور 3، 11:28
ویرایش شده
(1391 شهريور 3، 7:25)ساحل نوشته است: سلامسلام ساحل جونم
خوبید دوستان؟
بچه ها
کسی از آقا مجتبی (مدیر) خبر نداره؟
خیلی وقته که نیومدند
نگرانشون شدم
خر چند مامانم میگه بی خبری خوش خبریه
امیدوارم همینطور باشه
رو ز همگی خوش
التماس دعا
از دیروز تو کانون دیده شدن
تازه پست هم گذاشتن
تو همین شبانه روزی
.
"!Be The Crazy Happy One"
.
1391 شهريور 3، 14:12
از اونجایی که من طرفدار هر دو تیم هستم امیدوارم هیچ گلی رد و بدل نشه یا مساوی بشن چون اونوقت تو دو راهی سختی گیر میکنم که شادی کنم برای گل زده شده یا ناراحتی...
یا عباس
1391 شهريور 3، 14:20
(1391 شهريور 3، 14:12)کیمیا نوشته است: بادوم بو داده داغ با تخمه ژاپنی میچسبه برای فوتبال
از اونجایی که من طرفدار هر دو تیم هستم امیدوارم هیچ گلی رد و بدل نشه یا مساوی بشن چون اونوقت تو دو راهی سختی گیر میکنم که شادی کنم برای گل زده شده یا ناراحتی...
اتفاقا بر عکس من حالم از دو تیم به هم میخوره
ره آسمان درون است...