امتیاز موضوع:
  • 34 رأی - میانگین امتیازات: 4.15
  • 1
  • 2
  • 3
  • 4
  • 5

انجمن شبانه روزی

حسن دانشگاه شيراز نسبت به تهران اينه كه شيراز از سال 5 شيفت 24 ساعته تو بيمارستان ادم داره اساتيد خوبي داره سختگيري بيشتر ميشه.
دانشگاه تهران تو علوم پايه قوي تره(يكي از اساتيد اناتومي دانشگاه تهران يك كانال تو بدن كشف كرده بعد اين كانال الان به نام خودشه...خيلي خفنه نه)وليسال اخر شيفت مي ده.

در كل نظرم رو شيرازه ولي تو فكرم 2 سال و نيم اول (علوم پايه) برم تهران بعد انتقال بگيرم بيام شيراز . يا از همون اول برم شيراز..از طرفي اشنايي با اساتيد هم بعد دو سال ونيم مهمه... از طرف ديگه مشكلات خوابگاه
موندم.... خانواده كلا با رفتنم از شيراز موافق نيست گرچه بيان نمي كنه!
نمي دونم ب نظرتون چي كار كنم.

يك مشكل ديگه هم من به مادر و هم مادر به من خيلي وابسطه ايم چ طور استقلال پيدا كنم يا اين وابستگي كم شه؟ هنوز حتي براي بيرون رفتن اجازه مي گيرم.خدا خيرش دهاد.
 
لطفا اين بنده را راهنمايي كنيد
الا ای پیر فرزانه مکن عیبم ز میخانه
اوه اوه داداش هماي رحمت، پستت سوتي املايي داره، 42
یه مدینه،یه بقیعه،یه امامی که حرم نداره،
سینه زنهاش،کسی نیست تا،روی قبرش یدونه شمع بذاره،
دل بی تاب،دیگه شد آب،که توو آفتاب نه سایبونی داره،
نه یه خادم،نه یه زائر،نه کنارش یه روضه خونی داره،
امون ای دل،امون از غریبی...
(1392 تير 26، 0:43)همای رحمت نوشته است: حسن دانشگاه شيراز نسبت به تهران اينه كه شيراز از سال 5 شيفت 24 ساعته تو بيمارستان ادم داره اساتيد خوبي داره سختگيري بيشتر ميشه.
دانشگاه تهران تو علوم پايه قوي تره(يكي از اساتيد اناتومي دانشگاه تهران يك كانال تو بدن كشف كرده بعد اين كانال الان به نام خودشه...خيلي خفنه نه)وليسال اخر شيفت مي ده.

در كل نظرم رو شيرازه ولي تو فكرم 2 سال و نيم اول (علوم پايه) برم تهران بعد انتقال بگيرم بيام شيراز . يا از همون اول برم شيراز..از طرفي اشنايي با اساتيد هم بعد دو سال ونيم مهمه... از طرف ديگه مشكلات خوابگاه
موندم.... خانواده كلا با رفتنم از شيراز موافق نيست گرچه بيان نمي كنه!
نمي دونم ب نظرتون چي كار كنم.

يك مشكل ديگه هم من به مادر و هم مادر به من خيلي وابسطه ايم چ طور استقلال پيدا كنم يا اين وابستگي كم شه؟ هنوز حتي براي بيرون رفتن اجازه مي گيرم.خدا خيرش دهاد.
 
لطفا اين بنده را راهنمايي كنيد
سلام داداش همای رحمت
به نظر من از اول برو یه دانشگاه و همونجا ثابت بمون ، اصلا هم به انتقالی فکر نکن
من خودم انتقالی گرفتم الان مثل چی پشیمونم
حتی اگه پارتی داشته باشی کلی می دوونندت
اینا را هم بزاری کنار اصلا انتقالی گرفتن کار خوبی نیس ، من که خودم پشیمونم کاش تحمل میکردم دوری خانواده و همون تهران میموندم

من از خدا خواستم که پلیدی های مرا بزداید
خدا گفت : نه
آنها برای این در تو نیستند که من آنها را بزدایم .بلکه آنها برای این در تو هستند که تو در برابرشان پایداری کنی

[تصویر:  final%201.png]
[تصویر:  ec51f6eb240f.png]
به نظر منم همون دانشگاه شیراز برید و بمونید
خیلی بهتره
هم شهر خودتون هم پیش خانواده دانشگاه خوبی هم هست این جور که میگید
انتقای هم فکر نکنید کشکه

اقا جان همش بحث شیرینه درسه
میگن بحث رو عوض کنید خسته شدیم


بیاید درباره درس خواندن در کنکور صحبت کنیم:d:p

[تصویر:  nasimhayat.png]
(1392 تير 26، 0:43)همای رحمت نوشته است: حسن دانشگاه شيراز نسبت به تهران اينه كه شيراز از سال 5 شيفت 24 ساعته تو بيمارستان ادم داره اساتيد خوبي داره سختگيري بيشتر ميشه.
دانشگاه تهران تو علوم پايه قوي تره(يكي از اساتيد اناتومي دانشگاه تهران يك كانال تو بدن كشف كرده بعد اين كانال الان به نام خودشه...خيلي خفنه نه)وليسال اخر شيفت مي ده.

در كل نظرم رو شيرازه ولي تو فكرم 2 سال و نيم اول (علوم پايه) برم تهران بعد انتقال بگيرم بيام شيراز . يا از همون اول برم شيراز..از طرفي اشنايي با اساتيد هم بعد دو سال ونيم مهمه... از طرف ديگه مشكلات خوابگاه
موندم.... خانواده كلا با رفتنم از شيراز موافق نيست گرچه بيان نمي كنه!
نمي دونم ب نظرتون چي كار كنم.

يك مشكل ديگه هم من به مادر و هم مادر به من خيلي وابسته ايم چ طور استقلال پيدا كنم يا اين وابستگي كم شه؟ هنوز حتي براي بيرون رفتن اجازه مي گيرم.خدا خيرش دهاد.
 
لطفا اين بنده را راهنمايي كنيد

سلام303

ببخشید دخالت میکنم چون خیلی از ماجرا خبر ندارم، اما برای کاهش این وابستگی هم که شده حتما گزینه دوری رو انتخاب کنید... یعنی منظورم اینه که هر شهری هستید دانشگاه حتما برید یه شهر دیگه !!! اینطوری خود به خود این مشکل وابستگی از بین میره ... چون فکر کنم بهترین فرصت برای کاهش وابستگی و تاحدودی به استقلال رسیدنه ... اولش یه کم سخته ولی درست میشه ...
بیاید تهران ... ( پیشاپیش خوش اومدید53258zu2qvp1d9v )

موفق باشیدKhansariha (8)
[img=0x0]http://www.ehda.ir/StaticPages/Pictures/468X60-1.gif[/img]

تنها با شهرت نیست که میتوان جاودانه شد ... این است راز جاودانگی...

اينک خسته تر از پروانه ، سالهاست گرد روياهاي سرخ باغچه خويش پر مي زنم و هنوز غربت تلخ هميشه را مزه مزه مي کنم . من خسته ام و حاجتي به تائيد هيچ پروانه اي نيست ...
خسته ام و به انتظار فردایی که شاید هرگز نباشد و نیاید نشسته ام .
غمگین و تنها ...
از غم نفس هایی که به شماره افتاده است و چهرهء مادری که خسته است ... و کودک اش را می بیند که هر چند دیگر کوچک نیست اما ناتوان تر از دیروز های دور در گوشه ای افتاده است و نفس های آخر را می کشد.
و  آیا به راستی تو با خود می اندیشی کسی پیدا می شود که مرهم دردهای من باشد؟
که خدا را بداند و درد را بشناسد؟
که رفتنی ست و خواهان ماندن است؟

53بیا ما هم جاودانه شویم . ما می توانیم 53

به اینجا سر بزن : اهدای زندگیKhansariha (8)
سلام
اما ميدونين ستاره سهيل چ قدر آسيب پذيري بيشتره!


ي نهال رو ك تا حالا تو گلخونه بوده و مراقبت دائم و همه جانبه داشته... اول ميبرن تو ي گلدون زينتي تو ي خونه تا باز هم مراقبت داشته باشه....
نه ك يهو ببرنش تو پارك شهر!


آقاي هماي رحمت بايد آروم آروم اين وابستگي رو كم كنن..
همين دانشگاه رفتن خودش ميتونه كمك كنه.. بعد از اون مثلا رانندگي تنهاي..مسافرت.. بعدش كلاس هاي مختلف و مطالعات خوب و درست در جهت رشد فكري صحيح و عميق..
ك هم محبت سر جاش بمونه هم مرد بشن گل پسر ما..Khansariha (18)

در پناه خدا..
ياعلي.53
[تصویر:  07c49977111e42a28fd6.jpg]

سلام.
مرسي از همگي. سها بانو قطعا درست ني فرماييد اکر اين وابستگي ناگهاني قطع بشه هم من اسيب مي بينم هم مادرم(خيلي زير دينشم اميدوارم دو سه هفته ديگه دلش شاد شه)

درباره دانشگاه .
هر جور حساب مي كنم شيراز براي من بهتره. الان تو رنكينگ سومه.(اگر اخيرا تغيير نكرده باشه) اساتيد بزرگي داره و كلا هفت سال تو شهر غريب و با شرايط خاص پزشكي سخته.
تنها چيزي كه دودلم مي كنه همين دو سال و نيم علوم پايه است.تو علوم پايه تهران بهتره.
از طرف ديگه تو شيراز زمينه تحقيقات فراهم تره ... منم عاشق تحقيق.
موندم از اول برم شيراز يا علوم پايه برم تهران بعد بيام شيراز.
حالا دوستان هم مي گن انتقالي سخته.... هي.

ببخشيد چ قدر حرف زدم!
الا ای پیر فرزانه مکن عیبم ز میخانه
(1392 تير 25، 22:45)alone نوشته است: ســــــــــــــــــــلامممممممممم به یه پرویزال بــــــــــا موضوع بهداشت که ربط به پزشکی داشته باشه شدیدا نیـــــــــــــــــــــــــاززززززززززززززززززززمندددددددددددددددددددددمممممممممممم
clappingclappingclappingclappingclappingclappingclapping
کسی کمک نمیکنه؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟
[تصویر:  kitty-cat-smiley-027.gif]~~...ko0ochak basho0o ASHEgh ke ESHGH midanad ayin b0zo0org kardanat [email=r@A]r@A[/email]**!!!...~~
   
[تصویر:  kitty-cat-smiley-027.gif] 
[تصویر:  ko4o_96670753446949498754.png]


سلام نماز و روزهاتون قبول،آقا منو از دعاهاي خيرتون بي نصيب نزاريد
[تصویر:  75564740_83301426cfcbb.jpg]






صعود ممکن است دشوار باشد 

ولی



منظره بالا بسیا ارزشمند است  

باز ما افطارمونو زديم شارژ اومديم.....

آقا من يه حرفي زدم قبلا گفتم سحري نخورم گشنم نميشه.....
آقايون خااانوما.....حرفمو پس ميگيرم....4fvfcja...ديگه آدمو تو موقعيتي نذارين که قمپز در کنه....4fvfcja



آقا داستان اینا چیه..17

書館サイトのディレクター 
技術部長
チーフ

ازه بوزه گزه بزه بوزووو؟؟؟4fvfcja...(فک کردین فقط خودتون رمزی بلدین)4fvfcja
[تصویر:  MuALi.png]
سلام
317
بلاخره تونستیم بیاییم
خخخخخخخخخخخ
317
دو سه روز نبودیم
اون بحث شیرین ازدواج چند روز پیش به کجا رسید؟
مرد دوماد شد؟
سهیل زن گرفته؟
بابابزرگ چی؟ یه مامان بزرگ براش پیدا نکردین4fvfcja




طاقت بیار رفیق....داریم میرسیم
(1392 تير 26، 22:23)حمید خان نوشته است: سلام
317
بلاخره تونستیم بیاییم
خخخخخخخخخخخ
317
دو سه روز نبودیم
اون بحث شیرین ازدواج چند روز پیش به کجا رسید؟
مرد دوماد شد؟
سهیل زن گرفته؟
بابابزرگ چی؟ یه مامان بزرگ براش پیدا نکردین4fvfcja
اوین خوش گذشت؟؟
مرخصی گرفتی؟4fvfcja

بحث به اون شیرینی رو منحل کردن....انجمنو خوابوندن...4fvfcja
زن ندادن که هیچ میخواستن یه چیزی دستی ازمون بگیرن...:21:
[تصویر:  MuALi.png]
(1392 تير 26، 22:35)soheil70 نوشته است:
(1392 تير 26، 22:23)حمید خان نوشته است: سلام
317
بلاخره تونستیم بیاییم
خخخخخخخخخخخ
317
دو سه روز نبودیم
اون بحث شیرین ازدواج چند روز پیش به کجا رسید؟
مرد دوماد شد؟
سهیل زن گرفته؟
بابابزرگ چی؟ یه مامان بزرگ براش پیدا نکردین4fvfcja
اوین خوش گذشت؟؟
مرخصی گرفتی؟4fvfcja

بحث به اون شیرینی رو منحل کردن....انجمنو خوابوندن...4fvfcja
زن ندادن که هیچ میخواستن یه چیزی دستی ازمون بگیرن...:21:
خب بررسیت کنیم:
پول که ...
مدرک که ...
هوش که ...
خونه که ...
.
.
.
چیه؟منتظری نتیجه رو هم من بگیرم؟! 4fvfcja
خب بعد از این تخریب شخصیتی به نظرم بهتره که از ته بحث نکنیم در این مورد ... :دی
------------------------------------------------------------
ولی جدا به غیر این بحث،بحث پرطرفدار دیگه ای وجود نداره؟!
شنیدم اخیرا قیمت نیشکر تو مزرعه های کنگوی استوایی دچار نوسان شده...
[تصویر:  Pic.jpg]
(1392 تير 26، 14:47)alone نوشته است:
(1392 تير 25، 22:45)alone نوشته است: ســــــــــــــــــــلامممممممممم به یه پرویزال بــــــــــا موضوع بهداشت که ربط به پزشکی داشته باشه شدیدا نیـــــــــــــــــــــــــاززززززززززززززززززززمندددددددددددددددددددددمممممممممممم
clappingclappingclappingclappingclappingclappingclapping
کسی کمک نمیکنه؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟

والا آبجی تو بحث سلامت ایده زیاد داریم، ولی نگاه من یکی بیشتر مهندسی پزشکیه، من سیستم خوندم، با شبیه سازی و تحلیل سیستم و این چیزا اگر رابطه ای داشته باشی دربست در خدتیم، مقاله هم در این حوزه Health care داریم یه چیزایی
خلاصه شرمنده بضاعتمون همینه دیگه

(1392 تير 26، 20:18)soheil70 نوشته است: باز ما افطارمونو زديم شارژ اومديم.....

آقا من يه حرفي زدم قبلا گفتم سحري نخورم گشنم نميشه.....
آقايون خااانوما.....حرفمو پس ميگيرم....4fvfcja...ديگه آدمو تو موقعيتي نذارين که قمپز در کنه....4fvfcja



آقا داستان اینا چیه..17

書館サイトのディレクター 
技術部長
チーフ

ازه بوزه گزه بزه بوزووو؟؟؟4fvfcja...(فک کردین فقط خودتون رمزی بلدین)4fvfcja

(1392 تير 26، 22:23)حمید خان نوشته است: سلام
317
بلاخره تونستیم بیاییم
خخخخخخخخخخخ
317
دو سه روز نبودیم
اون بحث شیرین ازدواج چند روز پیش به کجا رسید؟
مرد دوماد شد؟
سهیل زن گرفته؟
بابابزرگ چی؟ یه مامان بزرگ براش پیدا نکردین4fvfcja

آقا این بحث شیرین رو من هستم، راستش اینجا تازه اومدم ، روم نمیشه Khansariha (8)Khansariha (8)Khansariha (8)
منم خجالتی !!! Khansariha (8) خب جو اینجا هنوز دست ما نیومده دیگه ، شما یه سرنخ بدین دست ما، ببینیم از چه قرارهريال بقیشو ما بیایم
راسی شدیداً هم به ازدواج می فکریم :دی (حالا خوبه همین الان گفتم خجالتی ام :دی)
خدایا یعنی می شه وقتی مُردم بتونم بگم

همه عمر من سجده کردم به تـو / من از حسرت غیــــرتو خالی ام

خدا جون این دفعه دیگه قول میدم ،

فقط ... تو با من بمون تا ته این سفر /  من این ماه و  ماه عسل می کنم ... [sub]Tears[/sub]

[تصویر:  05_blue.png]
(1392 تير 26، 0:43)همای رحمت نوشته است: حسن دانشگاه شيراز نسبت به تهران اينه كه شيراز از سال 5 شيفت 24 ساعته تو بيمارستان ادم داره اساتيد خوبي داره سختگيري بيشتر ميشه.
دانشگاه تهران تو علوم پايه قوي تره(يكي از اساتيد اناتومي دانشگاه تهران يك كانال تو بدن كشف كرده بعد اين كانال الان به نام خودشه...خيلي خفنه نه)وليسال اخر شيفت مي ده.

در كل نظرم رو شيرازه ولي تو فكرم 2 سال و نيم اول (علوم پايه) برم تهران بعد انتقال بگيرم بيام شيراز . يا از همون اول برم شيراز..از طرفي اشنايي با اساتيد هم بعد دو سال ونيم مهمه... از طرف ديگه مشكلات خوابگاه
موندم.... خانواده كلا با رفتنم از شيراز موافق نيست گرچه بيان نمي كنه!
نمي دونم ب نظرتون چي كار كنم.
يك مشكل ديگه هم من به مادر و هم مادر به من خيلي وابسطه ايم چ طور استقلال پيدا كنم يا اين وابستگي كم شه؟ هنوز حتي براي بيرون رفتن اجازه مي گيرم.خدا خيرش دهاد.
لطفا اين بنده را راهنمايي كنيد
سلم ببخشید دیر دیدیم1..
آقا من موضوع وابستگیرو نمیدونم حال..
ولی به نظرم اصلا ارزش نداره..علوم پزشکی شیراز همون طور که گفتی یه قطبه واسه خودش..ببین علوم پایه درسته خیلی تاثیر داره؛اما من فکر نکنم انقدر تفاوت بشه کاری که میشه؛یعنی حالا مثلا میگی آناتومی که اونجا تدریس میشه دییگه خیلیی متفاوت تر از اینجاست؟!..(حالا اگر اطلاعات بیشتر خواستی میتونم از پدرم بپرسم)..
تازه گفتی که به سختیاش واقعا نمیارزه.. در هر صورت موفق باشی هرطور که بشه..
راهكار الهي ترك

بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِیم

أَلَمْ نَشْرَحْ لَکَ صَدْرَکَ ﴿١﴾ وَوَضَعْنَا عَنْکَ وِزْرَکَ ﴿٢﴾ الَّذِی أَنْقَضَ ظَهْرَکَ ﴿٣﴾ وَرَفَعْنَا لَکَ ذِکْرَکَ ﴿٤﴾ فَإِنَّ مَعَ الْعُسْرِ یُسْرًا ﴿٥﴾
 إِنَّ مَعَ الْعُسْرِ یُسْرًا ﴿٦﴾ فَإِذَا فَرَغْتَ فَانْصَبْ ﴿٧﴾ وَإِلَى رَبِّکَ فَارْغَبْ ﴿٨﴾


چرخه:
پس چون فراغت يافتي،[در طاعت] بكوش(٧) و با اشتياق بسوي پروردگارت روي آور(٨) -->آيا كار را بر تو راحت نكرديم؟(١-٢-٣-٤-٥-٦)

-->چون نفس را مشغول نكني،وي تورا به بازي ميگيرد<--
--->كار را بر نفست سخت گردان<---
(تو دهني به نفس با نه گفتن به تمايلات حتي حلال)
[تصویر:  05_blue.png]


کاربرانِ درحال بازدید از این موضوع: 11 مهمان