1392 بهمن 15، 13:34
صبح بخاطرش یه ربع تاخیر داشتم ، یه قسمتی از مسیرو پیاده رفتم ، ارزششو داشت این تاخیر ، برف ندیده ایم دیگه
سبد کالاشونم تو حلقشون
مورد دیدم ، رئیس شرکته و معاونش میتونن بگیرن ، آبدارچیشون نه :-??
این همشهری های مازرونی ما هم که زیر برفن
علی رضا ، بـــِـرار ، اون بالا ها اوضاع چطوره
شگفتا هر چه ترا به يادم بياورد، زيباست .
بوی نمور کوچه و کلمات ..
نگاه مورب کسی که از انتهای بنبست باز آمده است ..
و دستها، دامنهها، روزنامههای عصر، پتوی کهنهای بر هرهی ديوار ...
هرچه ترا به يادم بياورد، زيباست.
بوی نمور کوچه و کلمات ..
نگاه مورب کسی که از انتهای بنبست باز آمده است ..
و دستها، دامنهها، روزنامههای عصر، پتوی کهنهای بر هرهی ديوار ...
هرچه ترا به يادم بياورد، زيباست.