1392 بهمن 30، 22:15
الا ای پیر فرزانه مکن عیبم ز میخانه
(1392 اسفند 1، 1:29)ata نوشته است: سلام به کانونی های عزیزسلامممممممم تبريك داداش
بعد از 3 سال یه بار سنگین از روی دوشم برداشته شد،
توی این چند هفته روزی 3، 4 ساعت میخوابیدم
چقد وزن کم کردم
ولی بالاخره تموم شد، امروز ساعت 12 ظهر تموم شد،
امروز دفاع کردم، دفاع پایان نامم بود،
فقط اینو بگم که از استرس دیشب به مرز سکته رسیده بودم
خدایا شکرت
توی این چند هفته هم شکر خدا پاک بودم
Sent from my GT-I9500 using Tapatalk 4
(1392 اسفند 1، 7:12)باران.. نوشته است: مبارک باشه داداش عطا
به جمع فارق التحصیلان بی کار پاک کانونی خوش اومدین
دفاع خوب بود؟
این پاک و خوب اومدم به همش با هم می ارزه :d
انشاا.. همه با هم دکترا قبول میشیم یه شعبه دانشگاه کانون رو هم تاسیس میکنیم
مامان سها بفرمایید
کلی بچه های با سواد باکمالات تحویل اجتماع دادین اونم از نوع پاک و بی نظیرش
دست مریضاد دارید شما ها