1393 مرداد 29، 21:45
دوستای خوبم گفتم یه بار واسه همیشه،اقا میخوای بشینی یه روز فکر کنی،دو روز فکر کنی،سه روز فکرکنی ( دیگه خیلی فکر نکن!) و ... بعد تصمیم بگیری که اون دفتری که گفتم رو باز کنی وشروع کنی ،فکرکن،عیب نداره،اماااااااااااااااااااااااااااااااااا وقتی که شروع کردی حق نداری ، حق نداری به خودت اجازه بدی برگردی،وقتی شروع کردی دیگه اومدی تو یه راهی که باید تا تهش بری،باید دفترو باز کنی و باید یه بار قول بدی که میخوای مسیره زندگیتو عوض کنی،فکر کردن به اینکه تو اگر شکستی میتونی برگردی درواقع یه استارت هست واسه پاک نشدن،تو اینجوری به ضمیر ناخوداگاهت میگی که من اگر شکتم هم عیبی نداره بابا!
یه مثال میزنم،مثلا من قراره یه مهندس معمار بشم بعد قراره یه خونه بسازم،به نظرتون با خودم بگم من باید یه خونه بسازم که هیچ عاملی باعث نشه خراب شه،زلزله هم تکونش نده یا مثلااااااااااااا بگم خب یه خونه میسازم باز اگه خراب شد دوباره میسازم؛عیب نداره! ؟!
من میگم اگه گزینه اولی رو انتخاب کنی خودتو مجبور میکنی که همه جوره واسش مایه بزاری،و یه ساختمون عالی بسازی که امکان خراب شدنش یک ده هزارمه درصد باشه
ولی اگه گزینه دوم رو انتخاب کنی کارتو خوب و درست انجام نمیدی تازه زیادهم به کار دل نمیدی و از تلاش کردنت هم لذت نمیبری،میگی هب خراب شه دوباره میسازمش،بخوام تو یک کلام بگم انگیزت خیلی میاد پایین! حالا اینم درنظر داشته باش که اگه حالت اول انتخاب کنی حتـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــی اگرهم خونه هه خراب شه ،تو میگی عیب نداره من تمامه تلاشمو کردم،از جونم مایه گذاشتم،پس اگه خراب شده نباید زیاد غصه بخورم،کاریه که شده به جاش باید دوباره بلند شم ودوباره بسازمش،اخه حیفه این ساختمونی که این همه واسش زحمت کشیدمو ول کنم،اخه من دوسش دارم!
(مثه من!بعده پنج سال یه بار شکست بیشتر واسم حکم هشدار داشت،باید حواسمو بیشتر جمع کنم،نباید با خودم میگفتم حالا که پنج سال گذشته دیگه تکرار نمیشه،امروز فهمیدم همیشه باید مراقبه چشم هام،شیطون و خودم که واسه دوباره ساختن و جون دادن بهش زحمت کشیدم باشم،باید همیشه مراقب باشم!) و این جور موقه هاس که باید از بیته صدبار اگر توبه شکستی باز آ استفاده کنیم ،نه اینکه همون اول کاری که میخوایم استارت بزنیم بگیم حالا رها تو شروع کن اگرشکستی باز توبه میکنی و دوباره!
امیذوارم خوب متوجه منظورم شده باشین!!!!!!!!!!!!!!
بعد استارت بزنین و دفتر و ...
دوستای گلم حالا شما دیگه استارت زدین ، رویاهای قشنگتون خیلی قشنگه!حیفه به خدا با این سن و سالاتون ببازین!باید بسم الله بگین وبلند شین،باید همونطور که گفتم افکارتونو عوض کنین،یاد بگیرین که درست فکر کنین،باید شروع کنین به ساختنه یک منه جدید ...
گفتم خدا روحشو در درونه ما قرار داده با ویژگی های خاص (ماله هر کدوممون متفاوته) ، به نظرتون اصلا این تفاوتا واسه چیه؟! فکر نمیکنین یه جور مسوولیته؟!
من فکر میکنم مسوولیته،احساس میکنم باید کشف کنمش،باید زندگیمو تو اون مسیری که باید بندازم،و از توانایی هام استفاده کنم! باور کنین من نیومدم تا به گناهه خ.ا دچار شم،بعد بشینم بگم تمومه،باختم،دیگه زندگی نمیکنم،اصلا عمرم رفت بمیرم بهتره،نیومدم تا به این گناه ادامه بدم!!!!!!!!!!! باید تمومش کنم!
زندگی من میتونه از این بهتر باشه،یعنی باید اینجوری باشه،باید تمومش کنم،بایددددددددددددددددددددددددددددددددددد
ببخشیدها،ببخشیدها ولی من غلط بکنم دیگه برم سمتش!یعنی چی؟!واقعا تا کی؟!
اخه تاکی میخوام برم تو سایتای چرت بچرخم و عکس و فیلمه چرت ببینم؟! تا کی قراره فکرای مزخرف بکنم؟!
بس نیس؟!
به خدا بسته!همت به خرج بده،بابا تو ادمی،مگه میشه از پسش برنیای؟!
میشه به نظرت؟!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!! یه بار واسه همیشه بگو من دیگه دنباله ف.ی.ل.ت.ر.ش.ک.ن. نمیرم،دنباله ... نمیرم!دیگه نمیخوام زندگیمو حروم کنم!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!