1393 دي 19، 20:43
خدای من چقدر حیف شد
عجب
خیلی ناراحت شدم
(1393 دي 19، 21:20)می توانم نوشته است: جشن پاکی هم کم مهم نیستادرسته می توانم جونم الان میام
منتظریم
ادرسش تو امضامه
در ضمن هدیه دادن اعتبار به برنده ها ، گذاشتن انواع شکلک ، گذاشتن پیام تبریک ، گذاشتن شیرینی و بادکنک ، گذاشتن موسیقی در تالار مربوطه ازاده
(1393 دي 19، 21:51)هیچکس هستم نوشته است: راستش منم تقریبا تو چنین شرایطی گیر کردم البته شاید نه کاملا،ولی از اونجا که من باید یا یه کاری نکنم یا تا تهش برم هرچقدر هم این وسط ضایع شدم از رو نرفتم و تا آخر پیش رفتم....شاید نتیجه به اون کاملی که میخواستم نشد ولی به قول شما لذت بردم از کاری که میکنمشما هم اگه مهارتتو ببری بالاتر و بری تو کار موفقیت هات بیشتر میشهحرف شما درسته دوست عزیز اما با اون شخصیته خود ساختم چی کار کنم که داره له میشه؟
هیچ وقت کاری که دوست داری رها نکن
هرشکست یه تجربه میشه و یه پله برای صعود
موفق باشید
(1393 دي 19، 22:02)ceraj نوشته است:خب چرا مهارتتون رو بالا نمیبرید ؟(1393 دي 19، 21:51)هیچکس هستم نوشته است: راستش منم تقریبا تو چنین شرایطی گیر کردم البته شاید نه کاملا،ولی از اونجا که من باید یا یه کاری نکنم یا تا تهش برم هرچقدر هم این وسط ضایع شدم از رو نرفتم و تا آخر پیش رفتم....شاید نتیجه به اون کاملی که میخواستم نشد ولی به قول شما لذت بردم از کاری که میکنمشما هم اگه مهارتتو ببری بالاتر و بری تو کار موفقیت هات بیشتر میشهحرف شما درسته دوست عزیز اما با اون شخصیته خود ساختم چی کار کنم که داره له میشه؟
هیچ وقت کاری که دوست داری رها نکن
هرشکست یه تجربه میشه و یه پله برای صعود
موفق باشید
(1393 دي 19، 18:15)ceraj نوشته است: سلام -میشه راهنماییم کنید لطفاسلام
تا حالا شده کاری رو شروع کنی که نیاز به آموزش اولیه داشته باشه اما تو از روی علاقه تونسته
باشی مراحل اولیه اش رو بدون آموزش طی کنی اما تو مراحل بعد همش شکست بخوری تا جایی
که ازش یه نفرت تلخ پیدا کنی و بخوایی انجامش ندی اما چون دوستش داری دوباره بری سمتش ولی
بازم شکست ها شروع بشه.حالا تو از یه طرف دوستش داری از طرف دیگه احساس میکنی که
شخصیتی که برا خودت متصور هستی داره بخاطر شکست هات جلوی دیگران خرد میشه .
این شده مشکل من .نمیدونم بیرون باشم و در آرامش از ناظر بودن بهش لذت ببرم یا دوباره واردش
بشم و احساس خرد شدن شخصیت بهم دست بده (دوستش دارم که اینطوری شده برام). آیا
دوست داشتن در جدا بودن معنی پیدا میکنه
(1393 دي 19، 21:24)هیچکس هستم نوشته است: من یک سوال داشتم نمیدونم توکانون جایی هست جوابمو داده باشه یا نهسلام
متاسفانه من قبلاها عکس و فیلم .... زیاد دیدم البته نه خیلی هااااا
حالا مشکلم اینه که اون صحنه ها همش میاد تو ذهنم و همین خیلی اذیتم میکنه و گاهی باعث شکستم هم میشه
حالا میخام بدونم چیکار کنم که از ذهنم پاک بشن؟؟؟
کسی تجربه ای داره تو این مورد؟یا جایی هست تو کانون برا سوالم؟
(1393 دي 19، 21:24)هیچکس هستم نوشته است: من یک سوال داشتم نمیدونم توکانون جایی هست جوابمو داده باشه یا نهسلام
متاسفانه من قبلاها عکس و فیلم .... زیاد دیدم البته نه خیلی هااااا
حالا مشکلم اینه که اون صحنه ها همش میاد تو ذهنم و همین خیلی اذیتم میکنه و گاهی باعث شکستم هم میشه
حالا میخام بدونم چیکار کنم که از ذهنم پاک بشن؟؟؟
کسی تجربه ای داره تو این مورد؟یا جایی هست تو کانون برا سوالم؟