1394 تير 2، 4:22
ویرایش شده
استاد الفقهاء و المجتهدین مرحوم آیت الله العظمی میرزا جواد تبریزی، رحمة الله علیه؛
خود می گوید:
«من چهل سال معنای تعطیلی را نفهمیدم و از همه چیز زدم و از لذتهای بسیاری دوری گزیدم تا به اهدافم برسم»
وقتی یک فقیه با تقوا میگه معنای تعطیلی را نفهمیدم، همینجوری یه چیزی از روی احساس نمیگه.
ما اگه ببینیم دانشمندای بومی خود ما، چطوری درس خوندن و به کجا رسیدن و چه شرایط طاقت فرسایی رو تحمل کردن،
میبینیم که نسبت به اونا خیی شرایطمون بهتره،
اون وقت لااقل موقع اپلای کردن یا نکردن، پای مشکلات رو وسط نمیکشیم و دلایل مبنایی تری رو طلب میکنیم. ... البته اگه میخوایم یه آدم درست حسابی بشیم
وگرنه چیزی که زیاد ریخته این ور اون ور، آدم متوسط معمولیه. (استاد یه دانشگاه خوب که از یه دانشگاه خوب خارجی اومده هم میتونه یه آدم معمولی باشه! ... به تعبیری که در نهج البلاغه از حضرت امیر نقل شده، به نظرم، میتونه همج رعاع (تقریبا یعنی مگس سرگردان!) باشه.)
یه چیزی هم توی دلم گیر کرده،
ببخشید که میگمش؛
من وطن پرست و ناسیونالیست و اینا نیستم؛
اما سرزمین وحدت و توحیدم رو دوست دارم
ایرانم رو دوست دارم
ایران همت و باکری و خمینی و مصدق و کاشانی و امیر کبیر و طباطبایی و ملاصدارا و کلینی و .... رو دوست دارم.
کشور من استعمار زده ی بدبخت نیست ... دستش جلوی بیگانه دراز نیست.
کشور من در مرحله ی رشدشه؛
پای کار بودن "من" رو لازم داره.
عذر میخوام که اینطور گفتم ... قصد مجادله ندارم.
مخلصیم