انجمن شبانه روزی

[سنــا]

خوندم ولی نتیجه نگرفتم من انقدر خ.ا کردم که صدای شیاطین رو واضح میشنوم وارد دنیای شیاطین شدم خیلی عجله دارم برای ترک
اخه خدا من که راه ترک رو بلد نبودم چرا شیاطین رو به من مسلط کردی

عمل هم کردین که ببینین نتیجه میده یا نه ؟

بچه ها سلام
از چی بگم بازم مشکل شهر ما اینه بی حجابی و بد حجابی و لباسای تنک سر تا پا خدایا چرا ما میخواییم ترک کنیم این همه عذاب نازل میکنی؟؟؟
باور کنید چشمام تازه بیدار شدن تازه میفهمم زندگی یعنی چه تازه نگاهم داره از زندگی لذت میبره تازه همه چی رو دارم زیبا میبینم اما به شرطی که این خانومای بد حجاب بزارن خدایا کمکون کن بازم امروز یه مورد مشابه که باور کنید قلبم تا الان از صبح داره درد میکنه تیر میکشه ...
شما بگید چکار کنم خسته شدم یکی دو تاا که نیستن

برای فرو بستن چشم هایم، بهانه ای زیباتر از اینکه خداوند گفته ای مومن به من! چشمت را از نگاه ناروا فرو بند، پیدا نکردم.

قُلْ لِلْمُۆْمِنِینَ یَغُضُّوا مِنْ أَبْصَارِهِمْ وَ یَحْفَظُوا فُرُوجَهُمْ ذٰلِکَ أَزْکَى لَهُمْ إِنَّ اللَّهَ خَبِیرٌ بِمَا یَصْنَعُونَ‌

به مردان با ایمان بگو: «دیده فرو نهند و پاکدامنى ورزند، که این براى آنان پاکیزه ‏تر است، زیرا خدا به آنچه مى‏ کنند آگاه است.» سوره مبارکه نور – آیه  30  -تبیان

تو تاپیک کنترل نگاه و ذهن شرکت کنید

[عبد الله]

سنا خانوم همشو باهم نه ولی جدا جدا هیچ تاثیری ندیدم حالا سه تا از اصلیاشو عمل کنم ببینم خدا چی میخواد 

[می توانم]

باور کنید من امروز بعد از حداقل یک سال رفتم تو خیابونا!
این مدت فقط مسیر دانشگاه تا خونه رو رفتم اونم با اتوبوس
الان که از بیرون اومدم میگم بدون آرایش با لباس مناسب امروز تیکه هایی شنیدم خودم کف کردم
بعضیاشو اصلا نمی فهمیدم منظورشون چیه
خلاصه ما هم دلمون خونه
ولی جامعه همینه
اول خودمونو عوض کنیم ان شالله به لطف خدا جامعه هم عوض می شه

[درخشنده]

بچه ها سلام
از چی بگم بازم مشکل شهر ما اینه بی حجابی و بد حجابی و لباسای تنک سر تا پا خدایا چرا ما میخواییم ترک کنیم این همه عذاب نازل میکنی؟؟؟
باور کنید چشمام تازه بیدار شدن تازه میفهمم زندگی یعنی چه تازه نگاهم داره از زندگی لذت میبره تازه همه چی رو دارم زیبا میبینم اما به شرطی که این خانومای بد حجاب بزارن خدایا کمکون کن بازم امروز یه مورد مشابه که باور کنید قلبم تا الان از صبح داره درد میکنه تیر میکشه ...
شما بگید چکار کنم خسته شدم یکی دو تاا که نیستن

سلام....

درسته تو خیابون خیلی چیزا هست ولی میشه نگاه نکرد... میتونی عادت کنی...

یه پژو اردی به زانتیا نمیرسه..ولی وقتی تیونینگ بشه ازش میزنه جلو! شما هم باید تیونینگ کنی!

دو بار اتفاق افتاده که خواهرم از کنارم رد شد و من ندیدمش گفت هوی!!!

ولی ماشینای باحال بالای 100 تومنو از 3 کیلومتری یا از روی صدای موتور یا از زیر چادر! تشخیص میدم!!! مثلا gt86 میبینم میگم به به عجب جیگری!

چشم چرونی میکنیم! 

خیابون ولیعصر تهران خیلی خانومای جلف زیاد داره... ولی ازونطرف درختای خیلی خوشگل هم داره  میشه به هر چیزی نگاه کرد...

موفق باشید...

[درخشنده]

ببخشید دوتا پست پشت هم جالب نیست....

توی رهروان اقا علی یه پستی گذاشته بود وقتی دیدمش یادم افتاد یه سری چیزا برای اونایی که سنشون کمه بنویسم...

مشکلی که خودم داشتم و دیدم بعضیا دارن...ولی میبینم ماشالاه اصلا توی کانون کوچولو نداریم  

بچه ها از 6 سالگی اینترنت بازی و تبلت و اینارو شروع میکنن نمیدونم چرا یه عضو زیر 15 نداریم!

کاری نداریم...

میخواستم بنویسم بعضی از دوستان (بیشتر نوجوونا) احساس ترس عجیبی از خ.ا دارن...یعنی وقتی معتادش شدن فکر میکنن مامان بابا میدونن ولی 

به روی خودشون نمیارن!

یا اینکه حس میکنن اونا دارن کنترلشون میکنن !

در صورتی که اینطوری نیست...اینم یکی ازون احساسات اشتباه دوره ی نوجوونیه....

دوستانی که اینطورین و دارن این نوشته رو میخونن میخوام بدونن که اصلا اینطوری نیست...نگرانی بی مورد فقط باعث شکستشون میشه...

پدر مادر اگه بدونن بچشون یه چنین کاری میکنه این شکلی سکوت نمیکنن...یا اینکه نمیان فقط کنترل کنن...

اینکه بدونن بچه چکار میکنه یا نمیکنه به دردشون نمیخوره...پس همین الان این تفکرات رو از ذهنتون بیرون کنید و با ارامش بیشتری خ.ا رو برای 

همیشه بذارید کنار...

[منشور]

یه سوال دارم. چرا ما ها به قضیه ترک کردن اینقدر از بعد مذهبی نگاه میکنیم؟ سوءتفاهم نشه ها نمیخوام بگم مذهب جایی نداره درین قضیه بلکه باید به فکر خدا باشیم و مسیرمون در راه حق باشه. اما اما ماها معتادیم، معتاد به خود ارضایی و در اصل ما مشکلات روحی روانی داریم که برای فرار از مشکلات و آرامش گرفتن به خ.ا پناه میبریم. ماها خیلی شبیه افراد معتاد به مواد مخدر هستیم. اونا بیمار هستن و ماهم همینطور.
 خیلی از ماها خودمونو گناهکار میدونیم تا یه بیمار. و مطمئنا این گناه هم هست. اما برای درمان باید با خودمون صادق باشیم و قبول کنیم که ماها بیمار هستیم در این صورته که وقتی گفتیم "من یه بیمارم" در این موقع دنبال درمان بیماری میگردیم. ولی اگر بیشتر از جنبه گناه خ.ا بهش بپردازیم فکر میکنید چی میشه؟ هی توبه میکنیم و هی میشکنیم، هی میگیم خدایا این آخرین بار بود ولی نزدیک به 5 روز دوباره میشکنیم، چرا؟ چون مشکلمونو نمیدونیم، دلیل واقعیه انجام خ.ا رو نمیدونیم، نمیخوایم قبول کنیم که ما بیماریم و این یه بیماریه پس در نتیجه چون نمیدونیم کجای کارمون میلنگه هی از جنبه گناه و مذهب بهش نگاه میکنیم و هی توبه و هی شکست .اینطوری که نمیشه. درسته ما باید از این گناه توبه کنیم. و همچنین ما باید از خدا و مذهب در این مسیر بهبودی کمک بگیریم. و من قبول دارم که بدون کمک گرفتن از یک نیروی برتر(خدا) نمیتونیم ترک کنیم و سالم بشیم.
وقتی که تسلیم شدیم و قبول کردیم که ما  بیمارعاجز  هستیم پس اونوفت  یه بیمار باید چه کار کنه؟ باید خودشو درمان کنه. چطوری؟ از طریق واکاوی و خودشناسی خودمون که برای این کار باید از علم روانشناسی کمک بگیریم و البته از خدا . ( پیامبر: «من عرف نفسه، فقد عرف ربه» - هر کس خود را شناخت، خدای خود را شناخته است. ) باید ببینیم چه طرز فکر و رفتارهای اشتباهی داریم که به خ.ا پناه میبریم که بیشتر این رفتارها ریشه در دوران کودکی داره.ما مثل یه شاخه کج رشد کردیم و حالا باید این شاخه رو به مسیر درستش هدایت کنیم که کار سختیه ولی شدنی.
موضوع اصلی اینه که من میخوام برای درمان خ.ا تآکید بیشتری به روی جنبه روانشناسی بکنم تا از بعد گناه بودنش و مذهبیش. یعنی اول ما بیماریم تا گناهکار.اگر همش به جنبه گناه خ.ا نگاه کنیم نمیتونیم ترک کنیم. اول از همه باید مشکلات روحی و روانی و رفتاریمونو درمان کنیم .

[خانوم لبخند]

سلام..

حالا من بگم که چرا خودمون رو این عمل رو گناه میدونیم...


اول اینکه اگر فقط به چشم یه بیمار به خودمون نگاه کنیم و بعد مدهبی رو بذاریم کنار!ممکنه خیلی از موارد رو رعایت نکنیم!
مثلأ کسی که مریض میشه و میره دکتر...دکتر خیلی چیزا رو منع میکنه واسه اش!حالا اگر فرد پرهیز کنه خیلی خوبه و زود خوب میشه...اگرم پرهیز نکنه خوب میشه اما زمان میبره!
حالا من منظورم به اوناییه که پرهیز نمیکنن و دیر خوب میشن...بعضیا اصلأ اهل پرهیز نیستن!یه چیزی رو منع کنن واسشون حریص تر میشن نسبت بهش...

اما اگر بدونه این عمل گناهه خیلی کم رغبت میکنه سمتش بره!!عوامل تحریک آمیز رو بررسی میکنه و اونا رو هم گناه میدونه!پس سراغ اونا هم کمتر میره!

نمیشه گفت این عمل رو صرفأ به چشم یه بیماری نگاه کرد!

[پارادایس]

بچه ها سلام
از چی بگم بازم مشکل شهر ما اینه بی حجابی و بد حجابی و لباسای تنک سر تا پا خدایا چرا ما میخواییم ترک کنیم این همه عذاب نازل میکنی؟؟؟

برادر من
مشکل بی حجابی و لباس های تنگ ی طرف ماجراست
اما مشکل اصلی ذهن های بسته و نگراش منفی و نادرست ما به جنس مخالف هست
اون خانوم های بی حجاب به خاطر فرهنگ محیطی و خانوادگی دوست دارند شیک و آراسته و به مد روز بیاند بیرون
خوب نمیپذیری
نگاهت رو بدوزد
اینقدر زمین و آسمان خدا بزرگ هست که بتونی نگاهت رو به جایی دیگر بدوزی
میری زل میزنی به زن مردم به دختر مردم
هوس بازی هات رو که خوب کردی
چارتا متلک هم گفتی؛ جواب رد شنیدی
معولم که بهم میریزی
معلوم که اعصابت خورد میشه
معلوم که میری سراغ خ.ا
داداش من جلوی چشمات ی فیلتر نصب کن
نمیتونی حداقل نگرشت رو عوض کن
خواهرهای ما شده تو خونه بی روسری باشند
با تاپ و دامن باشند
بیرون رفتنشون هم رو مد و نیم مد هست
چرا نسبت به آنها نگرش بد نداریم
اون دختر بد حجاب می تونه خواهر من باشه
میتونه مادر من باشه
میتونه همسر من باشه
پس وقتی با این صحنه مواجه شدید
به جایی هوس بازی و هوس نگری
به چشم خواهر و مادر بهشون بنگرید
من مخاطبم فقط داداش بهشتی نیستا
کلی دارم میگم
اول از همه هم به خودم میگم
بارها هم شده با خانوم های برخورد کردم که حجابشون مشکل داشته
اما به خودم قبولندم که اون هم مثل خواهر من هست
بیایم به جایی این همه بدبینی یکم هم خوش بین باشیم
مسلما او خانومی که با آرایش غلیظ و لباس های چسابان و تنگ تو خیابون میاد
.................................................................

نمیخوام کار خانوم های بد حجاب رو توجیه کنما
اما وقتی ما توجه نکنیم و موقع دیدنشون دهنمون کف نکنه
مسلما آنها هم در پوششون تجدید نظر میکنند

[پارادایس]

سلام اولا ممنونم از پاسختون همه بچه ها
ببینید اولش فکر میکنم با این قضیه شروع شد که من حس کردم خیلی قوی هستک منظورم اینه یه حس اعتماد به نفس کاذب یه غرور ...جدا از اینکه بفهمم و بدونم که بیمار هستم وضعیت واقعی ام رو فراموش کردم و حس کردم میتونم تحمل کنم مغرور شدم از خودم به خودم به توانایی هام
ولی باید به قول سهراب سپهری بگم  
اهل کاشانم
پیشه ام نقاشی است
گاه گاهی قفسی می سازم با رنگ می فروشم به شما
تا به آواز شقایق که در آن زندانی است
دل تنهایی تان تازه شود
چه خیالی چه خیالی ... می دانم
پرده ام بی جان است
خوب می دانم حوض نقاشی من بی ماهی است
آره باید همیشه بگم خوب میدانم من یه مریضم یه مریض...
یه طرف دیگه همون اصلاح کردن دید درونیه به قول شما خوشبین دیدن که فکر میکنم باید رو این قضیه بسیار کار کنم چون متاسفانه من رفیقایی داشتم که اصلن چشم چشرونی رو کار خوبی میدونستن باید با اونا قطع رابطه کنم  .که این کار خود به خود در من حس خوبی ایجاد میکنه به صورت منفی...باید از ذهنم پاکشون کنم و بهشون فکر نکم ..
همون قضیه کنترل نفس به نظرم باید جلوی ظغیان اعتماد به نفس کاذب و طغیان غرور رو ازش بگیریم که اولین ضررش رو اول خودم میبینم حس میکنم اون خانم هم مثل همه ماها اولا یه انسانه با تمام خواسته ها و نیازهای انسانی پس دیگه باید برام خیلی عادی باشه وقتی عادی شد وقتی تصور من عادی شد

دیگه  قبول می کنم که شخصیت باطنی آدما به لباس و ظاهرشون نیست .
یاد سربازی افتادم آخه پاسگاه ما پاساه مرزی بود بالای یه کوه خیلی بلند در مرز.مدت خیلی طولانی چند ماه ونجا بودیم وقتی مرخصی میرفتیم خونه با دیدن یه پیرزن انگار حس میکردی یه خانم زیبا و خیلی جوان رو داری میبینی خب این دلیلش این بود که ما هیچ کس رو نمیدیدیم هیچ کس رو منظورم اینه آدم نباید خودش رو از جامعه طرد کنه حذف کنه و حبس کنه این یعنی خود سانسوری ما باید در جامعه به صورت مثبت و سازنده عمل کنیم باید با دیدی بجز شهوت و نگاه های هرزه و شهوآلود به اونا نگاه کنیم به چشم یه ضعیفه نگاه نکنیم
همون حالت مثل خواهر خومون هم نه مثل یه انسان بهشون نگاه کنیم به نظرم این خیلی بالاتره.مثل یه انسان واقعی و راحت از کنارش رد شیم میدونید چرا خانومای کشور ایران بیش از همه کشورها  ارایش میکنند چون اعتماد به نفس ندارند خب اینا ریشه در فرهنگ ما داره این باور رو داریم که اونا ضعیفه هستن و مثلا اگه کسی رو ببینیم که اندام باربی شکل و ورزش کار و مثبت داره مثلا برامون خیلی جالب و خیلی چشمگیره و دوس داریم اون رو خود به خود سرکوب کنیم چون در باور جامعه  ما به صورت غلط القا شده .

[seyed_mahdi]

[Mehdi.R]

ساعت 15 امتحان آخریم رو دارم
زیاد نخوندم
الان دارم با صدای بلند آهنگ دلشکسته معین رو گوش میدم
یعنی اینجوری من پیش میرم نمره هم میارم

[می توانم]

امتیازات :

سامان :1
مهدی آر : 1
خانم لبخند :2
طاهر: 1




بله لوبیای سحر آمیز بود

[طاهر]

من ک صفر بودم 
اقا من چ کار کنم خو؟
تست هوش بپرسین از ریاضی 
جواب لبخند خانوم ک دیدم فوری جواب دادن کلا ناامید شدم از خودم

[می توانم]

اینم سوال جدید

[خانوم لبخند]

من تو ریاضی آی کیو ندارم کلا...

من از حضورتون دیگه مرخص میشم و بازی رو واگذار میکنم