انجمن شبانه روزی

[باد صبا]

سلام
وقتی میبینم این مشکل باعث اذیت شما شده خیلی غصه ام میشه.. ببخشین..

و
ایشون ادمین اصلی نیستن..
همون آقای فرست بوی هستن ک مجبور شدن ی اکانت با نام ادمین داشته باشن..
اکانت ادمین تغییر نام داده ..

یاعلی.

غصه برای چی آخه؟؟بالاخره همیشه که کانون نیست
باید یاد گرفت مستقل شدنو
منو بگو چه ذوق کردم الکی برای ادمین :21:

[جناب خان :)]

سلام
وقتی میبینم این مشکل باعث اذیت شما شده خیلی غصه ام میشه.. ببخشین..

و
ایشون ادمین اصلی نیستن..
همون آقای فرست بوی هستن ک مجبور شدن ی اکانت با نام ادمین داشته باشن..
اکانت ادمین تغییر نام داده ..

یاعلی.

غصه برای چی آخه؟؟بالاخره همیشه که کانون نیست
باید یاد گرفت مستقل شدنو
منو بگو چه ذوق کردم الکی برای ادمین :21:

منم اولش گول خوردم
ولی بعدش که تاریخ عضویتو دیدم گرفتم :P

[رامین.]

منو بگو چه ذوق کردم الکی برای ادمین

ادمین هم اومده کانون . آخرین بازدیدش برای پری روزه  
چرا اسمشو عوض کردین خب ؟ خودش نمیدونه عوض کردین بخواد باز بیاد کانون دیگه نمیتونه

[جناب خان :)]

ایناهاش :heart:

[email=http://www.ktark.com/user-3.html#comments/1]ادمین[/email]

[سها]

سلام
آقا چرا خشونت؟!؟ :22:

درست میشه ان شاء الله..

یاعلی.

[درخشنده]

میدونی چی شد؟
یادتونه روزای اول دانشگاه میگفتم اوه چقدر ادم حسابی ریخته تو کلاس؟ چقدر همه سطحشون بالاست!!! واقعا هنگ کرده بودم...پستاش هم هست...
توی دبیرستان که بودیم یکی از بچه های مدرسمونو به خاطر یه کاری اعدام کردن!!! یعنی محیط کثیف تر از اونجا وجود نداشت!
من از همون دبیرستان اومدم تو این دانشگاه...
روزای اول گفتم همه چقدر گلن...چقدر درس خونن...
ولی این هفته با اتفاقایی که افتاد فهمیدم اینا همون بچه های دبیرستانن!
منو دعوت کردن توی گروه تلگرامشون... دیدم چه عکسایی که نمیذارن...چه فحشایی که نمیدن!
اصلا نا امید شدم ازشون...
دیدم همه تو نخ دخترای دانشگاهن!  
فکر کنم دخترا خیلی پاکتر باشن...چیز بدی که ندیدم ازشون...فقط شیطونن!
هیچی...
فعلا ازونجا فرار کردم اومدم اینجا...
دیدم روزای اول چقدر اشتباه میکردم...وجود خودم از همشون پاکتر بوده....
به معنای واقعی از شیطون پناه بردم به خدا!
بعدشم به کانون! 
خیلی دوستون دارم...   :heart:

[جناب خان :)]

سالگرد درگذشت مرتضی پاشایی عزیز را هم تسلیت میگم  :cry:



واسه شادی روحش یه حمد و سوره بخونین  

[نور ماه]

سلام بر تمام کانو نی هااااا. خیلی دلتنگ بودم و میدونم که همه همین طوری بودن. واقعا به کانون و تمام کاربر هاش افتخار میکنم. ادم که به قول اقای درخشنده میره و با بعضی چیز ها مواجه میشه خیلی متاسف میشه و من واقعا از همه تون که این همه پا%D

[نور ماه]

فکر کنم نصفه شد پستم! در ا دامهخبر دادم که دارم خوب میشم و از طرف افتابگردون یوال پرسیدم که چه جوری و با چه برنامه ای میشه جوانان رو به ازدواج تشویف کرد

[گلبرگ]

آقـــــــــــــــــــــــایــــــــــــــــــان 

خـــــــــــــــانــــــــــــــــــــم هــــــــا

هستین؟
اعلام کنم؟
یــــــــــــــــــــــــا
هنوز هم کسی هست که خواهان شرکت باشد؟
خواهان : آدرس را با احترام تقدیم میدارم
بفرمایین

[می توانم]

ازدواج چیه بابا دلتون خوشه؟

اقای درخشنده خودتونو دست کم نگیرید
گروهشونم یا بیاید بیرون یا نوتیفیکیشنش رو غیر فعال کنید تا پستاشون بهتن خبر داده نشه و نرید هم تو گروه
شما پهلونانین


خدا بیامرزه پاشایی رو من هم براش فاتحه فرستادم
انشالله قبول باشه


بازم دلم گرفته بچه ها
بازم دنبال راه فرارم
درد دلم هیچ وقت درمان نمی شه
و چقدر راحت دایما به مرگ فکر میکنم
امشب پیش خواهرم نخوابم اگر بمیرم فردا صبح پا شه اذیت می شه
امشب با هم بحثمون شد قبل از خواب ببوسمش شاید فردا بیدار نشم اذیت بشه
این کار رو تموم کنم شاید فردا بمیرم
با فلانی دعوام شد عیب نداره مگه چقدر زنده م فکرشو کنم
از دست خانواد م دلخور می شم میگم خب امیدوارم به زودی بمیرم خسته شدم

کارم به جنون کشیده
نمی دونم شمام یعنی انقدر همه چیز رو از زاویه مرگ تماشا میکنید؟
انقدر بهش فکر میکنید؟


میخوام یه مدت کمتر خونه باشم
سعی میکنم فردا صبح برم بیرون و تا بعد از ظهر یا سر ظهر برنگردم
خسته م از خونه ای که خونه نیست

چقدر شکوه کردم
باعث شرمندگیه

[باد صبا]

آقای درخشنده من وضعیتم برعکس شما بود
از یه محیط بسته و خیلی مثبت یهو وارد دانشگاه و جامعه شدم
و با خیلی از واقعیتای جامعه رو در رو شدم. طوریکه تا چند وقت افسردگی گرفته بودم
و خیلی هم چوب این سادگیم رو خوردم
هنوزم البته دارم میخورم
ولی یه چیزو یاد گرفتم خیلی خوب
این که هیچ وقت خودمو فراموش نکنم و همرنگ اطرافم نشم
زود جوگیر نشمو تو همه تفریحاتشون شرکت نکنم
حد و خط قرمزای خودمو همیشه یادم بمونه

فکر کنم نصفه شد پستم! در ا دامهخبر دادم که دارم خوب میشم و از طرف افتابگردون یوال پرسیدم که چه جوری و با چه برنامه ای میشه جوانان رو به ازدواج تشویف کرد

مگه جوونا تشویق هم میخوان :21: 
بنظر من کسی منتظره تشویقه که داره جور دیگه ای به احساساتش پاسخ میده
مگرنه ذات و سرشت آدمی ازدواج رو میطلبه
حالا اگر واقعا کسی بود که میخواستین تشویقش کنید
فقط کافیه یه ذره از دوران تنهایی بعد از 50 سالگیش براش بگین
اون وقتی که نه پدر و مادری هستن نه خواهر برادرو فامیلی
هرکس زندگی خودشو داره و اون تنهاست بدون هیچ امید به آینده و همدمی
میتونید اینم براش بگید که تلاش و کارکردن برای ساختن یک زندگی چقدر میتونه لذت بخش باشه
کلا خییییلی دلایل زیاد هست

[عاشق فاطمه زهرا]

می توانم خانم منم خیلی دلم مرگ می خواد.
با خودم می گم این دنیا چی داره واقعا؟
الحمد لله ، خدا رو صد هزار مرتبه شکر.
فکر نمی کنم آرزوی مرگ کردن کار درستی باشه اما
اما واقعیت رو نمی شه انکار کرد.
اگر واقعا اون ور جایگاه ما بد نباشه ، چرا که نه؟
چه بهتر که صبح که پا  می شم ببینم که دیگه توی این دنیا نامرد نیستم.

[باد صبا]

خب کی میتونه تضمین کنه اون دنیا وضعمون خیلی بهتره؟
من که به شخصه بمیرم وسط جهنمم
خیلی هم وضعم خوب باشه بازم خیلی عقبم
اگر زود بمیریم فرصت جمع کردن برای آخرت رو از دست میدیم
وقتی مردی دیگه همه پرونده ها بسته میشه
یعنی تو میمونی و هر چی تا الان جمع کردی
تو و همه گناهات
تو و کارای خوب ناچیزت

خیلی خوبه اتفاقا آدم با دید مرگ به این دنیا نگاه کنه
این میشه باعث خوب بودنش و اینکه غصه بیهوده برای این دنیا نخوره
ولی آرزوی مرگ نکنید بچه ها

من خودم تا قبل این مریضیم فکر نمیکردم اینقدر به دنیا وابسته باشم
ولی وقتی به مرحله ای رسیدم که ممکن بود تا چند سال بیشتر زنده نمونم
فهمیدم اصلا آماده نیستم
واقعا دستم خالی بود برای اون طرف

[می توانم]

قضیه دققا ارزوی مرگ نیست
قضیه اینه که دایم از درچه مرگ نگاه میکنم
میخوام بدونم همه این قدر بهش فک میکنن؟

منم میدونم جایگاه چندان خوبی نخاهم داشت
نمی گم که جام خوب خواهد بود
از اون لحاظ هم حتی به مرگ فکر میکنم


باد صبا فک کنم روش فکر کردن به تنهایی بعد از 50 سالگی رو همه جواب نده چون یه عده ازدواج نمیکنن که تنها باشن
که به کسی اطمینان ندارن