1394 آذر 30، 17:29
ویرایش شده
مشارکت همساده
خب راستش یه چند روزیه حالم ردیف نیست. فشار و استرسی که از یه قضیه بهم وارد شده خیلی زیاده در کنارش فشار درسی هم روم زیاده و در کنارش قضیه دل و عشق و عاشقی هم هست تلاش برای هوشیاری هم هست خلاصه فشار زیاد.
دیشب هر کاری کردم خوابم نبرد. آخر سر پا شدم ساعت سه رفتم نماز خونه خوابگاه نماز خوندم حالم بهتر شد.
تو فاز خودم بودم تو حال و هوای خودم بودم. یهو یه پیامک بهم رسید از طرف خواهرم که امروز رو بهم تبریک گفت و بهم یاد آوری کرد جشن هایی که خیلی وقت پیش تو خونمون بخاطر شروع امامت امام زمان میگرفتم.
خوب اولش حالم بد شد. یاد آوری گذشته که از کجا به کجا رسیدم حالمو خراب کرد. ولی یه خرده که گذشت من حس کردم این یه هدیه از طرف خداوند بوده این یادآوری خیلی خوب بود.
خدا رو شکر که هر چند گذشته خوبی ندارم ولی حداقل یه سری کار هست که انجام دادم و تو کارنامه من ثبت شده.
حس میکنم کارهای خوبی که آدم انجام میده خیلی بیشتر از کارهای بد اثرش باقی میمونه و بعد از سالها هم یاد آوریشون حس خوبی بهت میده.
............................
آغاز امامت حضرت مهدی بر همه شما مبارک
شايد خوشبختي همين باشد
كه با خودت نگويي :
كاش جايِ ديگري بودم
كارِ ديگري داشتم
يك آدمِ ديگري بودم ... !
عاقبتت بخیر همسفر
كه با خودت نگويي :
كاش جايِ ديگري بودم
كارِ ديگري داشتم
يك آدمِ ديگري بودم ... !
عاقبتت بخیر همسفر