1394 دي 28، 0:33
نوش جان
(1394 دي 28، 0:50)تـــواب نوشته است: دارم دیوونه می شم
یک ساعته دارم سعی می کنم بخوابم اما نشد
حالت تهوع گرفتم
سرم داره از افکار مختلف منفجر می شه
(1394 دي 28، 0:14)نمیدانم نوشته است:(1394 دي 27، 20:28)گل سرخ نوشته است: آری!
آخه این چه عکسیه شما میزارین پدر بزرگ من؟ سنی از شما گذشته! نمیگین کیمی آش دوست داره؟!؟!
منم عکس بزارم ، اونم از دست پخت چند روز پیش خودم، که دلتون آب بشه؟ آخه خدا رو خوش میاد ناگه ندایی آمد : بله خوش می آد
واای چه غذای خوشمزه ای!؟
کوکو سبزی رو خیلی دوست دارم،
ماه هاست نخوردم
سبزیجات آب/بخار پز، عالی اند
ساعتگرد، بعد از ذرت ها چی اند!؟
و یه سوال بنیادین از خانم کیمیا،
حالا کی ها قراره این دست پخت خوب تون رو بخورند!؟
من م مثل میس می توانم از خوردنی های امروزم بگم
صبحونه: یک لیوان شیر با دو-سه دونه خرما + مقداری هم پنیر-خیار-گردو با چای شیرین + یک نون
ناهار: برنج با خورشت کرفس
شام: مقداری کاهو با سرکه + یک گوجه + یک کاسه ماستِ خود-بست با پیاز + چهار-پنج دونه خرما با ارده + یک نون
الحمدلله
نقل قول: عصات هم تو تصویر نیست بابابزرگحسام جان تو عکس جا نمیشد نیاوردم :d
ی دیقه فک کردم کسی عاشق بابابزرگ شده یا برعکس بابابزرگ عاشق شده که طبع شعریش هم باز شده
نقل قول: علیرضا اینا هم زود شام می خورندا،نمیدانم جان اصولا اگه به مادر من باشه شام از 5 حاضره
هنوز ساعت هفت ه.
نقل قول: بابابزرگ
من گشنمه آخه این چه ظلمیه
من الان دلم آش میخواد کی جوابگوئه؟؟؟
( اون لفظ های : "بچه پر رو میکشمت" رو حذف کنید خواهشا! )
نقل قول: آری!نههههه من کوکو سبزی خیلی دوست دارم :نتقام جویی میکنین؟
آخه این چه عکسیه شما میزارین پدر بزرگ من؟ سنی از شما گذشته! نمیگین کیمی آش دوست داره؟!؟!
منم عکس بزارم ، اونم از دست پخت چند روز پیش خودم، که دلتون آب بشه؟ آخه خدا رو خوش میاد ناگه ندایی آمد : بله خوش می آد
نقل قول: به قول شمالی ها " مردی" ایم در جمع نبود.
اینو از کجا یاد گرفتین؟
جالبه به شوهر هم میگن شی :d
(1394 دي 28، 13:48)Alireza 68 نوشته است:نکته رو زود گرفتین ها... شمالی بودنتون رو نشون دادیننقل قول: به قول شمالی ها " مردی" ایم در جمع نبود.
اینو از کجا یاد گرفتین؟
جالبه به شوهر هم میگن شی :d