1394 بهمن 19، 15:40
(1394 بهمن 19، 0:16)عاشق فاطمه زهرا نوشته است:(1394 بهمن 18، 20:10)sword.u.a.c نوشته است: امروز من چرا انقد دمغ ام.
یکی بیاد بحرفیم.
فکر نمی کنم بعد از هفت ، هشت ساعت چیزی از دمغیت مونده باشه.
و گرنه باهات می حرفیدم
دلم برای یه پست طوفانی از نمی دانم تنگ شده.
گرچه منم کلا نمیدونم که نمیدونم چی رو نمیدونه و شما چرا برای نوشته های نمیدونم دلتون تنگ شده اما من واقعا میخوام بدونم که نمیدونم چی رو مینوشته و میدونسته که شما مشتاق نوشته هاشی.
پس من هم میخوام بدونم که نمیدونم چی مینویسه ....پس نمیدونم جان عزیز لطفا مارا از این هم ندانستگی نجات بده و چیزی بنویس!