1394 بهمن 29، 9:33
چه تجربیات باحالی دارن بچه ها....
(1394 بهمن 29، 10:06)منِ جدید نوشته است: آخـــــــــی مبارک باشه چه مبارکــــــــــــــــی!!!
اصا اسم سربازی میاد برا من فانه از بس دوتا داداشام باحال رفتن سربازی ! از دوسال یه سال و نیمش تو خونه پست داشتن!
نقل قول: جسارتا من این قسمت پیام دوستمون رو اصلاح کنم : مواظب اسلحت خشابا هم باش ناموسته فشنگ گم بشه میخری فوقش
نه داداش مواظب تک تک فشنگ ها هم باش ، گم بشه دادسرای نظام باید جواب پس بدی ، البته فشنگ رو فقط یه روز دو سه ساعت موقع تیر اندازی تحویلت میدن که به ازای هر فشنگی که میگیری باید یه پوکه خالی تحویلشون بدی ، توی میدون تیر اصلا نشونه گیری مهم نیست ، حالا میری متوجه میشی ، همه فقط دنبال پوکه ها هستن که پوکه کم نیاد ، طریقه پوکه گرفتن هم یادتون میدن ، کلاهتو باید نگه داری دم گلنگدن پوکه هارو جمع کنی فقط خیلی مراقب گوشت باش ، چون صدای تفنگ ژ3 که تو ارتش استفاده میکنن خیلی زیاده گوشو اذیت میکنه ، حتی آسیب هم میرسونه ، دستمال کاغذی رو خیس کن بزار گوشت قبل تیراندازی . تو میدون تیر هم بعضیا دنبال پوکه قایم کردن هستن که با خودشون یادگاری بیارن ولی یدونه اگه کم بیاد تمام گروهان رو تا شب اونجا نگه میدارن انقد بدو بدو و بشین پاشو میدن تا بیارن تحویل بدن ، اگرم باز ندادن تک تک بچه هارو میگردن ، حتی میگن تمام لباسارو دربیارید فقط یه شورت پاتون باشه ، کلا بستگی داره تا کی مقاومت کنه اون مارمولکی که پوکه قاچاق کرده
بازداشتگاه اینارو خوب اومد دوستمون ، اصلا غمت نباشه ، بازداشتگاه عشق و حاله ، استراحت مطلقه ، من خودم سابقه دارم اسمش ترسناکه تا وقتی نرفتی فک میکنی چیه ، بعدش که میری میبینی باید فقط بخابی چه حالی میده از بازداشتگاه هم که برگردی اجر و قربت پیش بچه ها میره بالا ، همچین کاریزمای خاصی پیدا میکنی