1395 تير 31، 20:08
1395 تير 31، 20:11
من ازش گذشتم ولی رفاقت به پایان رسید.
امروز رفتم والیبال بازی کردم. کلا روحیم عوض شده
سپاس شده توسط
1395 تير 31، 23:33
پس شما چه دوست هایی هستید .
امروز هم عصری بعد تصادف رفتم والیبال موقع دفاع روی تور به یکنفر برخورد کردم .
اون موقع حس نکردم چون بدنم گرم بود ولی الان که سرد شدم درد دارم .
چقدر نحسی دارم میارم.
فکر کنم دارم ناکام میشم
فک. کنم از خوشگلی زیاد که این چند وقت دارم چشم می خورم .
یا اینکه یکی دنبال من .
سپاس شده توسط
1395 تير 31، 23:33
میشه داداش همساده برا من روشن کنی اون بیست تومن رو برا چی از این جیب گذاشتی تو اون جیب؟
نگو که برا کله پاچه ی فرداش بوده که دلم کباب میشه
سپاس شده توسط
1395 مرداد 1، 1:48
ویرایش شده
امروز پدر چند ده ساله ی من چنان سریع می روند از رو سرعت گیر پزواز کردیم سرم خورد به سقف ماشین
چند ساعت سرم درد میکرد
اولش که گریه م داشت در می اومد به زور خودمو نگه داشتم
تازه یه چیزی ام طلب کار بود صد بار قبلش گفته بودیم آروم برو دعوامون کرده بود
این دوست شما که فوقش سی سالشه
سپاس شده توسط
1395 مرداد 1، 10:03
علمای بزرگ و ربانی هم خلوت داشتند به خصوص در سحر ها و یا بین الطلوعین .
خلوت یعنی چه ؟
خلوت یعنی با خدا نشستن ،یعنی از پراکندگی بیرون امدن ، اتش های نفس را خاموش کردن ...
در خلوت هاتون ما رو هم فراموش نکنید
سپاس شده توسط
1395 مرداد 1، 19:52
(1395 تير 31، 12:13)آقای ضربتی نوشته است: الان نمیدونم چیکار کنم ؟
برم با رفیقم دعوا کنم بخوابم برم استخر نمیدونم چیکار کنم
شوکه شدم.
حالم خیلی بده .
اصلا نمیدونم کجا هستم . فقط میخوام بخوابم کسی هست تو کانون که قبلا تصادف کرده باشه.
ولی بهترین تصمیم این بود که با رفیقم دعوا نکردم.
کودکی ده ساله بودم! با ۱۴ سال سن..
مثل گل پسرای خوب وقتی از خیابون رد میشدم اول به چپ نگا کردم بعد که رسیدم به نیمه ...به راست نگاه کردم ...چون لاین اول شلوغ بود لاین دوم رو ندیدم که یکی داره سبقت میگیره تا پشت ترافیک نمونه!.....
موتوری اومد تالاپ زد از پشت سه متر منو پرت کرد تو اسمون..
پرواز جالبی بود...منم سبک وزن ...
همه داشتن میومدن سمتم که یهو بلند شدم گفتم هیچی نیست...هیچی....رفیقم که از دور فقط میخندید که چه باحال زد بهت!
بعد که رفتم خونه بدجور پاهام درد میومد.....گرم بودم نفهمیده بودم.......موتوری هم از خدا خواسته سریع رفت....مردک خلاف هم اومده بود...منم نابلد.... باید یه خورده شامورتی بازی در میاوردم که اهلش نبودم....
الحمدلله!...زنده بودن ما هم به مویی بنده!!!
سپاس شده توسط
1395 مرداد 1، 23:43
ویرایش شده
(1395 مرداد 1، 1:48)می توانم نوشته است: مستر ضربتی
امروز پدر چند ده ساله ی من چنان سریع می روند از رو سرعت گیر پزواز کردیم سرم خورد به سقف ماشین
چند ساعت سرم درد میکرد
اولش که گریه م داشت در می اومد به زور خودمو نگه داشتم
تازه یه چیزی ام طلب کار بود صد بار قبلش گفته بودیم آروم برو دعوامون کرده بود
این دوست شما که فوقش سی سالشه
ما هم هروقت تو ماشین میشینیم با پدر گرامی بحث داریم که آرومتر برو
گاهی اینقدر از سرعت زیادش عصبی میشم و استرس میگیرم دلم میخواد جیییییییییغ بکشم وگریه کنم
برای من همیشه سواله
چرا همش ما درحال سبقت گرفتن از بقیه ماشینا هستیم
چرا هیچکس نمیاد از ما سبقت بگیره
سپاس شده توسط
سپاس شده توسط
1395 مرداد 2، 8:34
(1395 مرداد 1، 19:52)soheil70 نوشته است:(1395 تير 31، 12:13)آقای ضربتی نوشته است: الان نمیدونم چیکار کنم ؟
برم با رفیقم دعوا کنم بخوابم برم استخر نمیدونم چیکار کنم
شوکه شدم.
حالم خیلی بده .
اصلا نمیدونم کجا هستم . فقط میخوام بخوابم کسی هست تو کانون که قبلا تصادف کرده باشه.
ولی بهترین تصمیم این بود که با رفیقم دعوا نکردم.
کودکی ده ساله بودم! با ۱۴ سال سن..
مثل گل پسرای خوب وقتی از خیابون رد میشدم اول به چپ نگا کردم بعد که رسیدم به نیمه ...به راست نگاه کردم ...چون لاین اول شلوغ بود لاین دوم رو ندیدم که یکی داره سبقت میگیره تا پشت ترافیک نمونه!.....
موتوری اومد تالاپ زد از پشت سه متر منو پرت کرد تو اسمون..
پرواز جالبی بود...منم سبک وزن ...
همه داشتن میومدن سمتم که یهو بلند شدم گفتم هیچی نیست...هیچی....رفیقم که از دور فقط میخندید که چه باحال زد بهت!
بعد که رفتم خونه بدجور پاهام درد میومد.....گرم بودم نفهمیده بودم.......موتوری هم از خدا خواسته سریع رفت....مردک خلاف هم اومده بود...منم نابلد.... باید یه خورده شامورتی بازی در میاوردم که اهلش نبودم....
الحمدلله!...زنده بودن ما هم به مویی بنده!!!
خیلی بده طرف بره بعدش بفهمی چیزیت داغون شده...من اخرین بار زدم گلگیر یه پرایدو داغون کردم نه خودم چیزیم شد نه دوچرخه ولی بعد از یه هفته دیدم
پیستون روغن دوشاخ توی اون ضربه نصفش ترکیده! 380 تومن خرج داره! ولی بازم خداروشکر خودم هیچیم نشد...
طرف هم مقصر بود افسر اومد پدرشو در بیاره...من که چیزیمم نشده بود پولشو بگیرم
سپاس شده توسط
1395 مرداد 2، 9:26
(1395 مرداد 2، 0:59)Queen نوشته است:(1395 مرداد 2، 0:13)می توانم نوشته است: نمی تونن
می فهمی؟
شایدم پدرت راه نمی دن واسه سبقت؟
نه عزیز جان
چون پدر گرامی همش درحال سبقت گرفتنه
و بقیه فرصت پیدا نمیکنند از ما سبقت بگیرند
سلام
برعکس پدر شما ، پدر من خیلی آروم رانندگی میکنه. حداکثر سرعت مجاز 120 تا 100 آخرین سرعتی که رفته . و خیلی آروم و آهسته ما به سفر خود ادامه میدهیم و در مسافرت ها از طبیعت زیبا لذت میبریم . ولی تو جاده مشهد چون همش بیابان هست اعصابم خورد میشد .
البته من هم زیاد تند نمی رم ولی عاشق لایی کشیدن بین ماشین ها هستم .
یه رفیق دارم پیکان داره یا 80، تا سرعت با پیکان می ریم دانشگاه چقدر هم طول می کشه حدود یک ساعت ولی عوضش تو ماشین هم سیگار می کشه و هم من جای میخوردم با میوه و ... . تازه رادیو هم میگیره .
سپاس شده توسط
1395 مرداد 2، 10:39
(1395 مرداد 1، 23:43)Queen نوشته است:(1395 مرداد 1، 1:48)می توانم نوشته است: مستر ضربتی
امروز پدر چند ده ساله ی من چنان سریع می روند از رو سرعت گیر پزواز کردیم سرم خورد به سقف ماشین
چند ساعت سرم درد میکرد
اولش که گریه م داشت در می اومد به زور خودمو نگه داشتم
تازه یه چیزی ام طلب کار بود صد بار قبلش گفته بودیم آروم برو دعوامون کرده بود
این دوست شما که فوقش سی سالشه
ما هم هروقت تو ماشین میشینیم با پدر گرامی بحث داریم که آرومتر برو
گاهی اینقدر از سرعت زیادش عصبی میشم و استرس میگیرم دلم میخواد جیییییییییغ بکشم وگریه کنم
برای من همیشه سواله
چرا همش ما درحال سبقت گرفتن از بقیه ماشینا هستیم
چرا هیچکس نمیاد از ما سبقت بگیره
خودتون گواهینامه ندارید ؟
خودتان رانندگی کنید خانم ها که رانندگی خوبی دارند.
سپاس شده توسط