1395 شهريور 12، 23:56
(1395 شهريور 12، 23:47)پارادایس نوشته است: گفتین بیسیم یاد سربازی افتادم اخه من بیسیمچی بودم
یادش بخیر چه دورانی بود
هاجر هاجر نسیم
هاجر هاجر شیش
هاجر از مهدی
علی از علی هفت
یبار من حواسم نبود دستم رو بیسیم مرکزی شاسی بیسیم گیر کرده بود
بعد بیسیمها هم طوریه که هرکدومو فشار بدی صدای اونی میاد که فشار دادی
خلاصه من و دوستم دستمون رفت رو بیسیم و کلی شوخی و خنده به مدت ده دقیقه
در نهایت صدامونو کل کلانتریها شنیده بودن
فقط شانس اوردیم فرمانده منطقه نشنید وگرنه یه ماه اضافه خدمت میزد
کلی ام از دستمون عصبانی شد رئیس مرکز بیسیم
شرط میبندم کلی موتور گرفتی از مردم
آقا نکن از این کارا آخه موتور سیکلت مردم چیه آخه می گیری میبری پارکینگ
دردمو به کی بگم من
کیه داره ضد رهروان حرف میزنه
آقا چوبارو بیارین دعوا شد