1396 دي 11، 23:14
ای نامردا
این قدر مهمان مهمان کردید که مجبور شدم بیام تو.
الان من باید چی بگم؟
کله سحر میرم سر کار. پاسی از شب برمی گردم. فقط در مورد کار می تونم براتون حرف بزنم.
با همکارم هر هفته قرار میذاریم از شنبه هفته بعد ساعت پنج بریم خونه و هر بار هم یه موضوع جدید پیش میاد که هیچی به هیچی.
امروز هم که اینترنت قطع شد و وارد چالش جدیدی شدیم.
خانم واریور تولدتون رو شادباش می گم. امیدوارم دل خوش و استوار به خواسته های قلبی تون برسید.
نمی دانم. میشه دفعه بعد از اون دوستت بپرسی مزه عقرب بین چی و چیه؟ دیگه با این دوستات نپر. این ها نابابن.
قاصدک جان سال نوی میلادی تو هم مبارک باشه.
خانم خاله شادن ما از همه جای دنیا بازدید داریم تو کانون. خیلی خفنیم ولی صداش رو در نیارید که شلوغ پلوغ میشه.
دریفت عالیه که این قدر عالی هستی. دفعه بعد یه ساندویچ مغز مهمون من. با همدیگه می زنیم به رگ. بی خیال کلسترول ملسترول.
خانم می توانم خستگی ها برطرف شد؟ خواهران کانونی با ماساژتراپی ایشان را یاری فرمایید. ما یه می توانم خانم پرانرژی بیشتر تو کانون نداریم.
های رامین. آی ام آرمین. هاو آر یو؟ آیم فاین. اند یو؟ هپی کریسمس مای بِرادِر.
خانم زینبی شما دچار شوک پس از حادثه شدید. مثلا روانشناسم من. فقط در همین حد بهتون بگم تو این دوره زمونه که آدما همه درب و داغون و بیمارن، بیماری شما یکی از خوش خیم ترین های اون ها محسوب میشه و فعلا می تونید به ادامه زندگی امیدوار باشید. با تشکر.
خب دیگه من برم.
عالی باشید همیشه.
شب خوش.