امتیاز موضوع:
  • 34 رأی - میانگین امتیازات: 4.15
  • 1
  • 2
  • 3
  • 4
  • 5

انجمن شبانه روزی

پوریا جان ، چشم ما دیگه اصلا به فکر مشکلات کانون و این جور چیزا نمیفتیم...اصلا به من چه ، من یه کاربر معمولیم من و چه به این مسائل،اصلا در شعور و فهم و درک من نیست که بخوام در مورد این مسائل اظهار نظر کنم همون بهتر که اینجا هم مثل "x" زبون درازی نکنم و سرم به کار خودم باشه

اما من نخواستم کارهای کسی رو زیر سوال ببرم...نخواستم توهین کنم...ولی خودتون هم می دونید که هر کاری بکنید برای کانون صورت مسئله را پاک کردید ...

سها خانم در جواب من در تاپیک "پیشنهادات" گفتند که ما سه تا مدیر ارشد داریم : تنها،سلام و باران
باران خانم که از سایت رفت،امیدواریم که برگرده اما نباید تا زمان برگشت ایشون یک فرد دیگر به عنوان مدیر ارشد جایگزین ایشون بشه؟

در ضمن کانون به مدیرهایی با فکر ها و ایده های نو نیاز داره..یه فرد که نمی تونه تا آخر مدیر باشه...هر چقدر هم که کار یه مدیر خوب باشه اما اگه توی طرحها و ایده هایی که داره تنوعی را به کار نگیره بعد از یه مدتی همه خسته می شن...
زمانی کانون داشت سقوط می کرد درست اما الان به نظر شما در حال سقوط نیست؟در حال از هم پاشیدن نیست؟ باید دست رو دست بذاریم؟کانون در حال یخ زدنه نذارید کامل یخ بزنه که بعد نشه کاریش کرد

(من یه ذره زبونم تنده دست خودمم نیست ، به حساب توهین نذارید)
چشم [تصویر:  meditationf.gif]
اَََََ 17
سرور باز کیه که اشک پوریا رو درآورده! پوریا گنده که همه ازش حساب می برن. یعنی کی می تونه باشه؟؟؟ 1744337bve7cd1t81
ای بابا پوریا تو هم رفتی توی فاز غایب شدن ؟
انقدر اذیتش کردین بنده خدا رو که رفت

اگه برنگرده چی ؟Tears

این کانون یه زمانی چهل ستون بود همین جوری پیش بره میشه بی ستون
یاللا برین تو تاپیک تولدclapping

فَوَعِزَّتِكَ مَا أَجِدُ لِذُنُوبِی سِوَاكَ غَافِراً وَ لاَ أَرَى لِكَسْرِی غَیْرَكَ جَابِراً

به عزتت سوگند براى گناهانم جز تو آمرزنده اى نيابم و براى شکستگيم جز تو شکسته بندى نبينم
(بخشی از مناجات التّائبین مناجات خمس عشره)
خب آخه چراااا !
هرکی میره ، بره ! اما بره استراحت ، بره مرخصی ، مرخصی با حقوق تازه !
اما باید برگرده Tears
13
[تصویر:  23e325e16617.png]
[تصویر:  nasimhayat.png]



الهي، من به حور و قصور ننازم، اگر نفسي با تو پردازم از آن هزار بهشت مي‌سازم.
الهي، مي‌پنداشتم كه ترا شناختم، اكنون آن پنداشت و شناخت را در آب انداختم.
الهي، همه شاديها بی ياد تو غرور است، و همه غمها با ياد تو سرور.

اِلـهی.... وَرَبّی.... مَنْ لی غَیْرُکَ ...
الهی ... حالا دیگه من و تو و عبدَک ... (:
Brick 
یه خبر خوشحال کننده :

من از کانون نـــمی رم 317

varzeshMuscularvarzesh

4fvfcja
haha

میگم رز تو هم دو روز غیبت کن، ببینیم کانون با اعضاش، بدون مدیرا چه شکلی میشه 4fvfcja
مشغولیت می خاااام، که در نهایت بی حالی هم بشه انجامش داد 42
بالاخره یه ستاره هم انداختند گوشه ی اسم من ... هر چند که باید 3 تا ستاره باشه چون من سه ماهه پاکم و ان شاء الله 6 روز دیگه 100 روزه میشم

اونی که ستاره داده لطف کرده ... اما لطفا دو تا دیگه از آسمون بکنه بندازه جلو اون یه دونه که حق من ضایع نشه 4fvfcja
اگه میشه یکی بگه مسئول این ستاره دادن کیه؟ممنون

---
به به تنها خانم...از این طرفا؟
شما نبودی ما اینقدر به جان این مدیر ها غر زدیم که نگو...اما می گفتند که همه ی کارها به اجازه ی شما واسته است...پس حالا که هستید یه سر و سامانی به کانون بدید شاید دوباره رفتید و 1 ماه دیگه اومدید 4fvfcja
به به امیر علی عزیز

خیلی وقته نیستی این ورا؟!؟
بعد از مکه ات نیومدی دیگه حاجی4fvfcja
هرچند حال و روز زمین و زمان بد است \ یک قطعه از بهشت در آغوش مشهد است
حتی فرشته ای که به پابوس آمده \ انگار بین رفتن و ماندن مردّد است
اینجا مدینه نیست، نه اینجا مدینه نیست \ پس بوی عطر کیست که مثل محمد است؟
حتی اگر به آخرخط هم رسیده ای \ اینجا برای عشق شروعی مجدد است
جایی که آسمان به زمین وصل می شود \ جایی که بین عالم و آدم، زبانزد است
هر جا دلی شکست به این جا بیاورید \ اینجا بهشت، شهر خدا، شهر مشهد است
[تصویر:  87267819991958480523.jpg]

حسین ارام جانم، حسین روح و روانم
بیا نگار اشنا، شب غمم سحر نما
مرا به نوکری خود، شها تو مفتخر نما

سلام

معلوم نیست کیو میگی پوریا
ولی خب من گزارش از خودم بدم
هوا خیلی خوبه یک کم سرد شده.
حال میده بری تو تراس بخوابی. البته پتو رو بکشی رو دماغت! اینقدر من از این جور خوابین خوشم می آد که نگو و نپرس. هوای سرد و زیر پتوی گرم!4fvfcja
هرچند حال و روز زمین و زمان بد است \ یک قطعه از بهشت در آغوش مشهد است
حتی فرشته ای که به پابوس آمده \ انگار بین رفتن و ماندن مردّد است
اینجا مدینه نیست، نه اینجا مدینه نیست \ پس بوی عطر کیست که مثل محمد است؟
حتی اگر به آخرخط هم رسیده ای \ اینجا برای عشق شروعی مجدد است
جایی که آسمان به زمین وصل می شود \ جایی که بین عالم و آدم، زبانزد است
هر جا دلی شکست به این جا بیاورید \ اینجا بهشت، شهر خدا، شهر مشهد است
[تصویر:  87267819991958480523.jpg]

حسین ارام جانم، حسین روح و روانم
بیا نگار اشنا، شب غمم سحر نما
مرا به نوکری خود، شها تو مفتخر نما

(1389 مهر 20، 19:14)Hadi نوشته است: حال میده بری تو تراس بخوابی. البته پتو رو بکشی رو دماغت! اینقدر من از این جور خوابین خوشم می آد که نگو و نپرس. هوای سرد و زیر پتوی گرم!4fvfcja

اما اولش پدرت در میاد تا پتو و رختخواب گرم بشه. صبح کله سحر هم احساس میکنی همه همسایه ها دارن نگات میکنن.
با خدا، تا خدا

ترک من
کلی انرژی گرقتم
امروز خیلی مراجعه به کانون خوبه

مثل اینکه میخواید یه تکون اساسی بدید به خودتون
دوستون دارم هزار تا 317Khansariha (48)
************************یار این عبد مضطر تو هستی ******* مهربانتر ز مادر تو هستی************************

هفته ی پیش تو شهر ما یه بارون خیلی باحالی اومدهه بود

قطرات بسیار بسیار ریز و سبک

بارون تمام خیابونو خیس میکرد ولی صدا نداشت

وقتی میرین سلمونی طرف با آبپاش موهاتونو خیس میکنه ، این باروم مثل این بود که یکی از اون بالا با آبپاش قطرات ریزی رو مردم میریزه و خنکشون میکنه

تو خیابون بودم دیدم حیف با کاپشن زیر این بارون برم . کاپشنمو در آوردم و زیر بارون تا خونه قدم زدم .

سه شنبه ی این هفته وقتی رسیدیم مدرسه (قبل از اینکه کلاسا شروع بشن ) یهو دیدیم هوا تاریک شد

یه دسته ابر سیاه اومدن بالای سرمون . تاریکیش در حدی بود که بچه ها متعجب از پنجره به بیرون نگاه کردن

باد تندی وزیدن گرفت . به حدی که پارچه ای که سردر مدرسه بود کنده شد

بارون با قدرت می بارید . با قدرت

عین دوش حموم بود

منم که دیوونه ی بارون . گفتم برم بیرون تو این بارون قدم بزنم و حالشو ببرم

کاپشنو پوشیدمو کلاهشو سر کردم و زیپشو تا ته بالا کشیدم و رفتم بیرون

قدم میزدم و لذت میبردم

گفتم کلاه رو از سرم بر دارم

کلاه رو برداشتم. ظرف چند ثانیه کلم خیس آب شد . دیدم یکم دیگه وایستم سرما خوردگی تضمینیه . سریع کلاهو گذاشتم رفتم تو ساختمون4fvfcja

این از گزارش آب و هوا

اگه جویای حال و احوالمین نمیگم تا حالتون گرفته نشه cheshmak

فَوَعِزَّتِكَ مَا أَجِدُ لِذُنُوبِی سِوَاكَ غَافِراً وَ لاَ أَرَى لِكَسْرِی غَیْرَكَ جَابِراً

به عزتت سوگند براى گناهانم جز تو آمرزنده اى نيابم و براى شکستگيم جز تو شکسته بندى نبينم
(بخشی از مناجات التّائبین مناجات خمس عشره)


کاربرانِ درحال بازدید از این موضوع: 5 مهمان