انجمن شبانه روزی

[Queen]

سلام رفقا

برام دعا کنید اگه میشه.

ب خدا بگیم چ؟؟؟
من ک اول میگم خدایا خودت میدونی تو دل آقای عاشق چ میگذره پس کمکش کن   بعدم میگم خدایا زوده زود ی عروسی ای قسمت کن ی شیرینی دعوتمون کنن  

خب من سهم خودم و دعا کردم.بقیه هم دعا کنن

 
آتریسا کاملا درست میگه
اگه قراره مهمونی دعوت بشیم و شامی هم بیفتیم بگید که منم برم دست به دعا بردارم

[می توانم]

برای من دعا کنین که بتونم یه شام دعوتتون کنم

[Queen]

برای من دعا کنین که بتونم یه شام دعوتتون کنم

به رووووی چششششم

حالا اگه می خواید برای منم دعا کنید  
میرم از دستم راحت میشید

[یاقوت]

برای من دعا کنین که بتونم یه شام دعوتتون کنم

من دور و اطرافم کم هستن کسانی ک برای ازدواجشون برنامه ریزی کنم و دعا کنم ولی خدایی خیلی از ته دل میخوام ک شادن بانو،آقا آرمین،آقای عاشق ،میتوانم و آقا رامین بیان بگن مزدوج شدن.واقعا ب اندازه ی ی دوستی ک واقعی هستش و کنارمه براشون خوشحال میشم   
ایشالله ایشالله دیگه امسال حتما تا عید خبرهای خوبی میشنویم  

پ ن: اکثر جاها رسم هستش ک شب چله خانواده ی داماد برای عروس کادو میبرن و حالا از طلا گرفته تا لباس و میوه های تزیین شده و جشن میگیرین ایشالله دخترها تا شب چله خیلی یهویی نیمه گمشده شون پیدا شه که شب چله کادو بگیرن

این رسم و یکی از دوستان گفت ک ندارن و اولین باره میشنوه.شماها دارین؟

[Queen]

آتریسی
پس من چی؟
واقعا که

ما هم این رسم رو داریم

[یاقوت]

آتریسی
پس من چی؟
واقعا که

ما هم این رسم رو داریم

تو رو برا خود فروردین گذاشتم    ببین تو ی ماه عید باید نیمه گمشده ت و پیدا کنی ها.
عاغا غر نزنین اول صف شادنه    
دوم میتوانم  

ایشالله ایشالله ی جشن توپ با پذیرایی آتریسا برگذار میشه.فکر کن تا ۳۰ آذر خیلی یهوی خدا ی کاری کنه قسمت ی جوری شه مزدوج شن   

سوم ....  آقا آرمین باشه  مدیر تا عید ازدواج کنه   به به

چهارم   مدیر ارشد باشه   

پنجم   آقا رامین و بفرستیم بره،مامانشون خیلی دلشون میخواد عروس دار شن من فضولی کردم آمارشون و دارم


ششم   ششم تو باش


هر ماه ی عروسی



عجب برنامه ریزی کردم



پ ن:این رسم خسته کننده ولی شیرینه .منکه هرسال فقط منتظر پشمک و تزیین میز هستم.تهش میرم فاتحه ی میزو میخونم از سر میز بلند میشم

[Queen]

یک سری شایعات وجود داره  
البته منم بهشون دامن نمی زنما  

آروم میگم کسی نشنوه
میگن مدیر کل بودجه ی کانون رو برداشته و دست در دست عشقشون برای ماه عسل رفته سواحل هاوایی

[یاقوت]

یک سری شایعات وجود داره  
البته منم بهشون دامن نمی زنما  

آروم میگم کسی نشنوه
میگن مدیر کل بودجه ی کانون رو برداشته و دست در دست عشقشون برای ماه عسل رفته سواحل هاوایی

ن؟؟؟؟؟؟؟؟

اونم هاوایی؟؟؟؟؟؟

اوونم با عشق؟؟؟

آشپزخونه ی کانون دیگه هیچی نداریم  چندوقتیه از جیب خودم میزنم برا آشپزخونه  میگفتم مدیر میاد ی پولی میگیرم ازش 
اگر اینطوریه  دوستان لطفاا همه یکی یکی بیاین پول اون شام دیشب و بدین   زود تند سریع

منم هیچی دیگه؟-_-

چ خبره؟؟؟   
همگی ی بااره میخواین برین پیش نیمه ی گمشده من تنها بمونم؟؟؟  

تو بمون برا تابستون   خواستگارم اومد بگو ته صفم هنوز نوبتم نشده

[یاقوت]

یک سری شایعات وجود داره  
البته منم بهشون دامن نمی زنما  

آروم میگم کسی نشنوه
میگن مدیر کل بودجه ی کانون رو برداشته و دست در دست عشقشون برای ماه عسل رفته سواحل هاوایی

خبری که از کویین میاد به حقیقت میپیونده همیشه

خدایی نکنه مدیر بی خبر رفته اول صف؟؟؟   
کویین منبع خبریت معتبره؟

[Queen]

یک سری شایعات وجود داره  
البته منم بهشون دامن نمی زنما  

آروم میگم کسی نشنوه
میگن مدیر کل بودجه ی کانون رو برداشته و دست در دست عشقشون برای ماه عسل رفته سواحل هاوایی

خبری که از کویین میاد به حقیقت میپیونده همیشه

نظرت چیه یه شایعه توپ هم برای تو بسازم که به حقیقت بپیونده

[Queen]

این خودمراقبتی که تو پروفایلشون زدن دو پهلو هست
به نظرم که یعنی همون که رفتن سواحل هاوایی
خودم برم گوگل کنم ببینم کجا هست این هاوایی


گوگل کردم

[یاقوت]

این خودمراقبتی که تو پروفایلشون زدن دو پهلو هست
به نظرم که یعنی همون که رفتن سواحل هاوایی
خودم برم گوگل کنم ببینم کجا هست این هاوایی


گوگل کردم

  نتیجه چ شد؟

[یاقوت]

زاهدی گفت كه جواب چهار نفر مرا سخت تکان داد؛ اول مرد فاسدی از کنار من گذشت و من گوشه لباسم را جمع کردم تا به او نخورد . او گفت ای شیخ خدا می داند که فردا حال ما چه خواهد بود! دوم مستی دیدم که افتان و خیزان راه می رفت به او گفتم قدم ثابت بردار تا نیفتی . گفت تو با این همه ادعا قدم ثابت کرده ای؟ سوم کودکی دیدم که چراغی در دست داشت گفتم این روشنایی را از کجا اورده ای؟ کودک چراغ را فوت کرد و ان را خاموش ساخت و گفت: تو که شیخ شهری بگو که این روشنایی کجا رفت؟ چهارم زنی بسیار زیبا که درحال خشم از شوهرش شکایت می کرد. گفتم اول رویت را بپوشان بعد با من حرف بزن . گفت من که غرق خواهش دنیا هستم چنان از خود بیخود شده ام که از خود خبرم نیست تو چگونه غرق محبت خالقی که از نگاهی بیم داری؟

[Queen]

این خودمراقبتی که تو پروفایلشون زدن دو پهلو هست
به نظرم که یعنی همون که رفتن سواحل هاوایی
خودم برم گوگل کنم ببینم کجا هست این هاوایی


گوگل کردم

  نتیجه چ شد؟

خیلی لاکچری بود

[یاقوت]

عه هاوایی نمیدونین چیه؟
ما تابستون قراره بریم البته با نیمه گمشده ای که اتریسا پیداش میکنه

  کی قرار شد من پیداش کنم و خودم خبر ندارم؟
نیمه ی گمشده توهِ من پیداش کنم؟  خب میرم نیمه  گم شده ی خودمو پیدا میکنم دیگه .واقعا تو در من انرژی ای برای پیدا کردن شخص گمشده ی تو یا من یا هر کی بالاخره ی گمشده ای میبینی؟  
تازشم تو چرا پیدا کنی؟؟؟اون پیدات کنه