انجمن شبانه روزی

[سرباز گمنام]

سلام
برای ایمیل دادن به مدیران
از بخش ارتباط با مدیران
برام یه کادری باز میشه که نوشته پیام خود را وارد کنید
از همین جا باید بنویسیم تا پیاممون بره؟

سلام داداش جان بله شما پیامت رو همونجا بنویس و بقیه رو از طریق ایمیلت دنبال کن

سلام امیرعلی جان
ممنونم

سلام
برای ایمیل دادن به مدیران
از بخش ارتباط با مدیران
برام یه کادری باز میشه که نوشته پیام خود را وارد کنید
از همین جا باید بنویسیم تا پیاممون بره؟

چ میخواین بنویسین ؟؟؟؟

سلام 
یا مدیر کل کار دارم
میخوام بگم خانم یاقوت نمی‌ذارن ما اعتبار بگیریم...

برای منم خیلی وقته که اعتبار نمیاد نکنه خانم یاقوت نمی‌ذارن که به من بقیه اعتبار بدن؟  
داداش من هم رفتم به مدیر کل اطلاع بدم

مطمئنا کار خود خانم یاقوت است 

سلام  
یا مدیر کل کار دارم 
میخوام بگم خانم یاقوت نمی‌ذارن ما اعتبار بگیریم... 

شکایت من و میبرید پس ؟؟؟؟

از شکنجه هایی ک پس از شکایت از مدیر وظیفه شناسی چون من ب کار برده میشه گفتم براتون ؟؟؟

علاوه بر اینکه روح کامرانی مرحوم میاد ، دیگه تو بازی هاهم راهش نمیدیم ، اقای مهدوی میان از پوست شخص شاکی کیف میسازن ، میندازیمش گوشه یکی از تاپیک های خاک خورده پر از سوسک و عنکبوت و موش بهش آب و غذتهم نمیدیم 


پ ن : میگم سبب خیر شدیم ، اقای شازده پس از مشاهده پستی ک برا شما نوشته بودم بهم مثبت دادن ازم تشکر کردن ک باعث شدم اعتبارشون و الکی استفاده نکنند و مسئول دلتنگی بقیه نباشند

فعلا برم تاپیک غلط های املایی یه پست بزنم
حالا به تاپیک های قدیمی هم بریم اشکال نداره
یه جارویی میزنم و تمیزش می کنم

در تعجبم که من اعتبار 2+ میخواستم، شما اعتبار رو گرفتید

من نمیدونم
به هر حال دلم برای اعتبار های 2+ یکی از مدیران ارشد تنگ شده

[یاقوت]

برای منم خیلی وقته که اعتبار نمیاد نکنه خانم یاقوت نمی‌ذارن که به من بقیه اعتبار بدن؟  
داداش من هم رفتم به مدیر کل اطلاع بدم 

مطمئنا کار خود خانم یاقوت است  

اااا این اقای امیر علی همونی نیستن ک صبح دو ساعت تو بازی بودن و ی سلامم ندادن؟؟؟
  من فکر میکردم فقط گزارش درسی میتونن ارسال کنند نگو منتظر جرقه ای بودن تا شورشی برپا کنند
به به به به ننننن به به نننننننن به بهههه

بله من نمیذارم ،حرفی سخنی اعتراضی دارید ب صندوق پیشنهادات و انتقادات بندازین 

ب مدیر کل بگین سرراه نون و پنیر و چای خشک هم بخره برا کانون تموم شده  

---

 

در تعجبم که من اعتبار 2+ میخواستم، شما اعتبار رو گرفتید 

دیگه اقای شازده خودشون فهمیدن ک کار درست چیه 

---

 

من نمیدونم

به هر حال دلم برای اعتبار های 2+ یکی از مدیران ارشد تنگ شده 

من هنوزم روحرفم هستم 

هرکسی اعتباری بده اعتباری بگیره من منفی میدم ب خصوص اقای شازده کوچولو و اقای سرباز ک صبح ساعت ۶ دیوونمون کردن با اون جواب های درستی ک دادن 

[Amirali.d]

خب من صبح که اومدم بازی فقط از دور نظاره گر بودم و برای صبحانه خوردن اومده بودم که متاسفانه فقط یه چایی خشک و خالی دادین. 
الان چه وقت پست گذاشتن سرپرست تاپیک درسیجات هست؟!  خوب طبق مجازاتی که خودتون برای بقیه دوستان گذاشتین باید تمام آشپزخونه رو جارو بزنین،و اینکه صبحانه هم آماده کنید چون شما الان بیدارید دیگه،کاری نداره میرید صبح سر کوچه پنجاه تا نون میندازید تو یه کامیون میارید. گوجه و خیار هم که من از سر زمین چیدم اوردم.
پنیر و کره هم از گاو هامون درست کردم تو یخچال بالا دست چپ گذاشتم

[سنــا]

سلاااااااااااااااااااااام

صبح اول هفته ی سوم شهریورتون بخیر

از آنجا که بعضی نارنجی ها زیر قولشون زدن و صبحانه ی منم بازی رو پیچوندن

من مقداری بودجه که زیر فرش منم بازی؟؟؟ قایم کرده بودن رو کش رفتم و براتون صبحانه آماده کردم  

بفرمایید نوش جان  

کم و کسری بود بگین ، از کیسه خلیفست

بعد از نوش جان کردن توجهتون رو به برنامه ی" شنبه ها با پندهای برنامه ریزی" جلب میکنم.

[سنــا]

پندهای برنامه ریزی

قسمت چهارم :  مهم ترین کار!

دو تا از مهم ترین سوال هایی که باید از خودت بپرسی اینه که

مهم ترین کار امروز من چیه؟

و

این مهم ترین کاریه که من باید تو این لحظه انجام بدم؟

جواب این دو تا سوال تو برنامه ریزی و اولویت بندی خیلی میتونه کمکت کنه

آیا این مهم ترین کاریه ک باید تو این لحظه انجامش بدی؟

میتونی این جمله رو بک گراند گوشیت کنی تا هر وقت میری سراغش ، ببینی آیا این مهمترین کاره الان

یا کارهای مهمتری هست که باید انجامشون بدی.

[سرباز گمنام]

 اقای سرباز ک صبح ساعت ۶ دیوونمون کردن با اون جواب های درستی ک دادن 

دیگه ما خیلی زرنگیم
همه سوالا رو جواب دادیم
شما نه سوال جواب دادید، نه صبحانه رو دادید

الان چه وقت پست گذاشتن سرپرست تاپیک درسیجات هست؟!

سلاااااااااااااااااااااام

صبح اول هفته ی سوم شهریورتون بخیر

از آنجا که بعضی نارنجی ها زیر قولشون زدن و صبحانه ی منم بازی رو پیچوندن

من مقداری بودجه که زیر فرش منم بازی؟؟؟ قایم کرده بودن رو  کش رفتم و براتون صبحانه آماده کردم  

بفرمایید نوش جان  

کم و کسری بود بگین ، از کیسه خلیفست

بعد از نوش جان کردن توجهتون رو به برنامه ی" شنبه ها با پندهای برنامه ریزی" جلب میکنم.

سلام سنا خانم

ممنونم
درود بر مدیر تالار برنامه ریزی

[karma]

من مقداری بودجه که زیر فرش منم بازی؟؟؟ قایم کرده بودن رو کش رفتم و براتون صبحانه آماده کردم  

عه خانم سنا 
شهریار پولاشو اونجا جمع میکرد میخواست باهاش موتور بخره 

ولی بهتر .. اگه میخرید نهایتا یکی دوبار میرفتیم دور دور دیگه فایده ای برا من نداشت

ولی الآن ...آخ جون پیراشکی

بفرمایید نوش جان  

کم و کسری بود بگین ، از کیسه خلیفست 

نه بابا حاصل دوسال اهوراتورنومنت برگزار کردن مگه میشه کم و کسر داشته باشه ممنون

آیا این مهم ترین کاریه ک باید تو این لحظه انجامش بدی؟

اینجوری که خیلی سخت میشه ...من معمولا از خودم میپرسم : آیا حسش هست که انجامش بدی؟ 

و معمولا جواب نه خدایی حسش نیست رو دریافت میکنم


(خانم سنا گوش کارما را گرفته و او را از تالار برنامه ریزی به بیرون پرتاب میکند)

[یاقوت]

 چرا همه جای کانون نوشته ها احساساتیه؟ شما هم این حس را دارین ؟
بقیه جاهای فضای مجازی این شکلی نیست
انگار آدما فقط میان احساساتشون را میگن و میرن 

منم تازگی ها این احساس و دارم  
البت خوب نیست ؟ ب نظر من خوبه 

---

من ترسوندم؟؟؟
واقعیت و گفتم تازشم فقط ی ذره از واقعیت و گفتم . نگفتم ک اقای مهدوی میاد  کسانی رو ک اقای شازده اعتبار ۲+ دادند اول پوستشون و میکنه بعد تو اسید حل میکنه    خوب بود میگفتم ؟؟

مراعاتشون و کردم
خلاصه ک هرکی دلتنگه بگه 

فعلا که آقای مهدوی معلوم نیست کی بیان متاسفانه

کی میگفت اقای مهدوی نمیان ؟؟؟
اومدن ک

دلتون باز تنگه ؟؟؟

---

. ببخشید
نباید پیامم رو اینجا میفرستادم
جاش توی درد و دل بود

خدا ببخشه 
حالتون خوبه ؟

---

خب من صبح که اومدم بازی فقط از دور نظاره گر بودم و برای صبحانه خوردن اومده بودم که متاسفانه فقط یه چایی خشک و خالی دادین. 

فقط توجه کنید چند بار از من صبحانه خواستن ؟؟؟

(دیروز، 5:56)سنــا نوشته است:[/url]یاقوت خواب موند 

به خاطر صبحانه گمونم  

---

دیروز، 6:05

[url=https://www.ktark.com/Thread-%D9%85%D9%86%D9%85-%D8%A8%D8%A7%D8%B2%DB%8C%D8%9F%D8%9F%D8%9F-%D8%B3%D8%B1%D9%BE%D8%B1%D8%B3%D8%AA-%D8%B4%D9%87%D8%B1%DB%8C%D8%A7%D8%B1%E2%80%8C?pid=567916#pid567916]#2,625 

خانم یاقوت ..

صبحانه   

یاقوتتو فقط صبحانه رو بذار برو بخواب

یاقوت خانم به نظرم شما مسابقه رو رها کنید 

قرار بود صبحونه بدید ها 

بالای کانون نوشته صبحانه به حساب مدیر 

هم فردی که مدیر بود و صبحانه نداد  

یاقوت صبحانه رو پیچوندی؟؟؟ 

البته شما هم قرار بود صبحانه بدید 

یعنی هر پست منم بازی ی جمله صبحانه چیشد پس داره ؟

م پن فهمیدم هیچ جوره نمیشه از دست شما فرار کرد  چند روز ک سرم شلوغه . چند روز بعد همون جمع 7 نفره فقططططططط صبحانه ب حساب من هرچی دلتان خواست

---

الان چه وقت پست گذاشتن سرپرست تاپیک درسیجات هست؟!  خوب طبق مجازاتی که خودتون برای بقیه دوستان گذاشتین باید تمام آشپزخونه رو جارو بزنین،و اینکه صبحانه هم آماده کنید چون شما الان بیدارید دیگه،کاری نداره میرید صبح سر کوچه پنجاه تا نون میندازید تو یه کامیون میارید. 

شغل دوم من جغد بودنه ، یعنی استخدام شدم شبا حواسم باشه دزد نیاد ، چراغ ها روشن نمونه و غیره   ب خاطرش حقوق میگیرم  پس اشکالی نداره پست بذارم. 

---

 
 

گوجه و خیار هم که من از سر زمین چیدم اوردم.

پنیر و کره هم از گاو هامون درست کردم تو یخچال بالا دست چپ گذاشتم 

واقعا؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟ایول بهتون . پس کره و پنیر و ماست و شیر مجانی دارید   هواهم ک تو روستا خیلی عالی میشه . مخصوصا اون عصر ها ک سکوت همه جارو میگیره و هیچ صدای ماشین و بوق و تبلیغ و اینا نیست فقط گهگاهی ی صدای شگ و گوسفند و گاوی   خوش ب حالتون 

[Amirali.d]

گوجه و خیار هم که من از سر زمین چیدم اوردم.

پنیر و کره هم از گاو هامون درست کردم تو یخچال بالا دست چپ گذاشتم 

واقعا؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟ایول بهتون . پس کره و پنیر و ماست و شیر مجانی دارید   هواهم ک تو روستا خیلی عالی میشه . مخصوصا اون عصر ها ک سکوت همه جارو میگیره و هیچ صدای ماشین و بوق و تبلیغ و اینا نیست فقط گهگاهی ی صدای شگ و گوسفند و گاوی   خوش ب حالتون 

بله؛اتفاقا الان تو همون عصر و موقعیت خوب هستم در میان درختان کمی نفس تازه میکنم   
عیب نداره که ما اینجا خوش میگذرونیم به جاش شما هم کلی چیز دارین که ما نداریم.اتفاقا سر این موضوع چند روز پیش با آقا آرمین گفت و گو میکردم
یه دونه از اون گوسعند ها باید بیارم وسط تالار کانون قربانی کنيم به افتخار دوستایی که پاکیشون توپ هست

[یاقوت]

عیب نداره که ما اینجا خوش میگذرونیم به جاش شما هم کلی چیز دارین که ما نداریم.اتفاقا سر این موضوع چند روز پیش با آقا آرمین گفت و گو میکردم

میدونید شهر بودن ب خصوص ی شهر بزرگ بودن چقدر مشکلات داره ؟؟؟درسته ها امکانات زیاده مثل پزشک و خرید و چیزهایی ک شما نوشته بودین و کلی چیز دیگه ولی ب نظر من روستا ی اعصاب و فکر آروم میاره . ی محیط کوچیک هستی و خبری از مشکلات سراسری مثل آلودگی یا ترافیک و صدای بوق و داد و دعوا و اینا نیست . چشم چیزهای خوبی میبینه ، گوش صداهای خوبی میشنوه . طبیعت رو بدن کلی تاثیر خوبی داره . همون اینکه صدای خروس و سگ ها صبح میاد و بیدار میشی بهتر از اینه ک با آلارم گوشی بیدار بشی . 

یا مثلا خیار و گوجه هارو خودت پرورش میدی ، هرروز گاو و گوسفندهارو میبری بیرون ، ی پیاده روی تو طبیعت ، دیدن طلوع و غروب خورشید .. راستش من با همه ی سختی های روستا فکر میکنم اگر قرار باشه ی روز تنهایی برم ی جا زندگی کنم میرم ی روستای کوچیک 

[سرباز گمنام]

کی میگفت اقای مهدوی نمیان ؟؟؟ 
اومدن ک 

دلتون باز تنگه ؟؟؟ 

بله
هنوز دلتنگم 
آقای مهدوی وقت نمیکنن به کارای من برسن 

[سنــا]

عه خانم سنا 
شهریار پولاشو اونجا جمع میکرد میخواست باهاش موتور بخره  

 ای واای
یاقوت !!!!

نه بابا حاصل دوسال اهوراتورنومنت برگزار کردن مگه میشه کم و کسر داشته باشه  ممنون 

یا خدا برم محو شم

آیا این مهم ترین کاریه ک باید تو این لحظه انجامش بدی؟

اینجوری که خیلی سخت میشه ...من معمولا از خودم میپرسم : آیا حسش هست که انجامش بدی؟   

و معمولا جواب نه خدایی حسش نیست رو دریافت میکنم 

 

[یاقوت]

عه خانم سنا 
شهریار پولاشو اونجا جمع میکرد میخواست باهاش موتور بخره  

 ای واای 
یاقوت !!!!

ب من چه 

برو پولشون و پس بده   و یادت باشه من پولام و تو اتاق های تاریک صندلی داغ زیر فرش میذارم 

[*شهریار‌*]

من مقداری بودجه که زیر فرش منم بازی؟؟؟ قایم کرده بودن رو کش رفتم و براتون صبحانه آماده کردم  

یه اجازه ای چیزی

هی گفتم من اون دو تا تراول وامونده رو دیشب گذاشتم زیر قالی، پ کجا رفت 

نگو شبا ک ما میخوابیم، یه نفر بیداره ...



هیچ، وسط راه ب اسنپی گفتم نگه دار پول از کارتم بکنم 

کم و کسری بود بگین ، از کیسه خلیفست 

دست شما درد نکنه

تالار برنامه ریزی با اون ابهتش دو هزار تومن بودجه نداره ک افتادین ب جون من بدبخت 


الان واقعا کتابای مکتبخونه رو پولی میکنن 

[سرباز گمنام]

عجب اعدادی