1401 تير 27، 21:10
عید همگی تون مبارک
اجرتون باامیرالمؤمنین
سپهر جان داداش نذری مارا بی زحمت تو دیگ بده
نقل قول: ما اگر حرف از عیدی نمیزنیم چون برابر شما خوبان بزرگوار چیزی برای عرضه نداریم : )
نقل قول: ما دوست داشتیم همه اش رو تقدیم کنیم .. ولی من اتفاقا از قبل فقط از یه تکه اش عکس گرفتم، چون موقع درآوردن یه مقدار قرصش ناقص شد : )
خلاصه اینم از کیک سادات پز به همراه فرزند میرزای ایشون
برای ما که خوشمزه شد شکر خدا (دست کم از نظر دیگران) .. ما شاء الله به خواهر شما، امیدوارم برای شما هم عالی شده باشه .. اگه شما هم عکس دارید و دوست داشتید بذارید : )
نقل قول: کـیـف پــولــم را دهــم هـــر چــه کـه بــاد در رهــن تــوچه قدر با این ابیات خندیدم
اما پول داخلش نگذارم تا که نیابم تحفه ای در شأن تو
..
کـــارت بــانــکــی را دهــم فــدای زلـــف و رخ تـو
لیکن رمزش را نگویم تا که نبینم عیدی درخور تو
..
در مـنـزلت و بـزرگـی بـرایم هسـتـی هـمـچون شاه دربار
ولی تا نیابم قدر تو باید منتظر مانی و باشی شاهد هربار
نقل قول: دلم هوس کیک کشمشی کرد
الان کی پاسخگوعه
آقای مجاهد خیلی کیکتون خوشمزه به نظر میرسه، حیف ک دنیای مجازیه و نمیشه تست کرد
جای ما هم نوش جان کنین
.
.
کیک اثر دست خواهر
جاتون خالی بسی چسبید
(1401 مرداد 3، 22:03)یا باب الحوائج نوشته است: صف نون وایی این باشه دیگه صف های رایگان چی میشه
شما ها از این چالشا داشتید ایا؟؟
(1401 مرداد 3، 23:17)БЯΞΛКłЛg БΛÐ نوشته است:سلام سپاس ان شاءالله شما هم خوب باشید(1401 مرداد 3، 22:03)یا باب الحوائج نوشته است: صف نون وایی این باشه دیگه صف های رایگان چی میشه
شما ها از این چالشا داشتید ایا؟؟
سلام خوبین ان شاء الله؟
گفتین نونوایی یاد حدود یه سال پیش افتادم
جمعه بود تبریز بودیم
با دختر عمم زدیم به دل خیابون ها خخ که بریم سنگکی بربری نون روغنی چیزی بگیریم
من از لواش خوشم نمیاد حاضر بودم از وسط شهر برم تا وادی رحمت پیاده ولی نون لواش نخورم روز آخری
(1401 مرداد 3، 23:52)یاقوت نوشته است: سلامسلام خوش برگشتید خوبید؟
ـــــــ
میگم چ خبر شده همه پنهان شدن ؟
ــــــــــــــــــ
آقای باب الحوائج من از شما بدترم : )
چند روز پیش ی جایی کار داشتم ، روز قبلش تماس گرفته بودم و سفارش کرده بودم .
ساعت 10صبح رفتم ساعت 8 شب بود بالاخره نوبتم شد
هرکی میومد میگفت عجله دارم منم میگفتم عیبی نداره شما بفرما .
نونوایی و سوپرمارکتم ک برم دیگه بدتر . منتظر میمونم همه کارشون راه بیوفته بعد میرم جلو
ــــــــــــــــــــــــــ
(1401 مرداد 4، 7:46)فرید نوشته است: بیشترین حد مجاز اعتبار دادن دیگه چیه
نقل قول: یا خداااا قشنگ ناهار و شام را اون جا بودید
10 ساعت منتظر بودید
چقدر سخت
این جوری شاید مدت زمان زیادی باید بیرون بایستید این خیلی سخته
شما هم رودروایسی دارید
ولی میدونید از یه عده خیلی خوشم میاد
وقتی هیچ کی نوبت را رعایت نمیکنه و ادم خجالت میکشه بگه
یه نفر میاد و تفکر ادم را میریزه بهم
میگه به ادم هنوز کلی خوبی هست
و کلی ادم که حق دیگران را رعایت میکنند
میاد و میگه نوبت ایشونه
اون لحظه را برای همه ارزو میکنم
به نظرم این ادم ها خیلی خوبن.....