انجمن شبانه روزی

**صابر..**

(1390 مهر 3، 18:24)Roksana نوشته است: یک ساعت برای شماست! برای من یک ثانیه هم طول نکشید
یاد بگیرید بقیه رو با خودتون مقایسه نکنید! چون اول خودتون ضایع میشید :P:P

رکسانا خانم هوش شما برای ما ثابت شده است

خودت رو واسه مبارزه مسلحانه اماده کن

دیگه جیغ های مافوق بنفشت هم نمی تونه کاری رو از پیش ببره
هدست بلوتوث خریدم 4fvfcja

خوب یواش یواش داره 9 میشه و بچه های ابتدایی کانون برند بخوابند

یک نیم ساعت مونده تا خوابتون یک کم دیکته تمرین کنین

رکسانا 3 بار از روی تاپیک شبانه روزی بنویس

امیر حسین از روی تاپیک درد و دل دو بار بنویس تو املات از رکسانا بهتر بود

(1390 مهر 3، 20:36)lukylouk نوشته است: ببخشید وسط بحثتون...
دوستان اگه خوبی یا بدی از من دیدین ،
اگه جایی از دست من ناراحت شدین ،
یا از دست من رنجیدین،
منو ببخشید ،
حلالم کنین.

فردا روز بزرگیه برای من

روز تعیین سرنوشت

خواهش می کنم که دعام کنین.

چه خبره تو هم داری زن میگیری 4fvfcja

**m.amin** · 1390 مهر 3، 20:43

سلام لاکی جان خوبی حتما برات دعا میکنیم
انشاءالله که فردا برات روز خوبی باشه
دوستان ترک خانم دلشون برای کانون تنگ شده بود
به دلیل حضور در خوابگاه نمیتونن زیاد به کانون سر بزنند
بچه ها برای همدیگه خیلی دعا کنید بچه ها همه التماس دعا دارند

**ساحل** · 1390 مهر 3، 20:45

(1390 مهر 3، 20:24)Alireza 68 نوشته است: سسسسسسسسسسلام

بلاخره رکسانا خانوم و مرجان خانوم و تواب خانوم حالت منشونو شاد کردن

فقط میمونه آقا پوریا و احسان خان

.........................
یا بصیر

سلااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااام علیرضا 317

ما رو میگی برادر 1744337bve7cd1t81

ما که از اول همینطوری بودیم که...

حتی موقعی که .... 53258zu2qvp1d9v

باور نداری ازر پوریا بپرس cheshmak

پوریا هم که حالا حالاها حسش نیست
نه که حالت اینطوری باشه
حسش نیست یکم چرخش به دست و به قول خودش ورزش به انگشتش بده 4fvfcja

**m.amin** · 1390 مهر 3، 20:51

لاکی جان دوچرخه سوار است فکر کنم فردا یه مسابقه سخت داره و حساس...
تواب خانم حالتون خوبه بابت مسنجر شرمنده یهو قطع شدم دیگه نتونستم وصل شم
رکسانا خانم جلسه اول مدرسه چطور بود دوست پیدا کردین؟

**ساحل**

(1390 مهر 3، 20:51)Pourya نوشته است:

بله تواب خانم درست میگن ما از بدو تولد اینو داشتیم حالت من که خوبه مشکلی نداره خب حالت شک زده دارم

eeeeee

حالا به کی شک کردی برادر؟؟؟

کمتر اینطوری میشدی حالا 1744337bve7cd1t81

امین خان اشکالی نداره

این هم اون سری که اونجا میخواستم بزنم اینجا میزنم
بیااااا

فقط من که نفهمیدم چی به چی شد؟؟؟

آخرش گفتید چی عالی

خوب چی, چی عالی؟؟؟!!!!!!!!!!!!!!!!!

**m.amin** · 1390 مهر 3، 21:21

تواب خانم در مورد همون چیزای طبیعی و سرسبزی و این حرفا دیگه...

**صابر..** · 1390 مهر 3، 21:25

(1390 مهر 3، 20:43)m.amin نوشته است: دوستان ترک خانم دلشون برای کانون تنگ شده بود
به دلیل حضور در خوابگاه نمیتونن زیاد به کانون سر بزنند

ای بابا من با آبجی ترک به یک توافقاتی دست پیدا کرده بودیم به قرار زیر

چون آبجی سها خواهر ما حساب می شه و از اون طرف مامااااااااااااااااااان دخترای کانون هستند

پس من می شیم چی !!

من میشم دایی صابر 4fvfcja

تازه سها خانم هم بیاد نام کاربریم رو عوض می کنم 4fvfcja

**Amirhossein18** · 1390 مهر 3، 21:50

روز اوّل دانشگاه سر جمع 1 ساعت رفتیم کلاس
فردا هم تعطیلیم
پس فرده هم اردوییم
4 شنبه هم که من اصلا واحد ندارم هیجّی
5 شنبه و جمعه هم که دانشگاه تعطیله

من عاشق دانشگاهم 317

دعا کنین همینطوری بمونه آخر ترم این شکلی : Tears

نشم

**آقای فراسی** · 1390 مهر 3، 22:00

(1390 مهر 3، 21:50)Amirhossein18 نوشته است: روز اوّل دانشگاه سر جمع 1 ساعت رفتیم کلاس
فردا هم تعطیلیم
پس فرده هم اردوییم
4 شنبه هم که من اصلا واحد ندارم هیجّی
5 شنبه و جمعه هم که دانشگاه تعطیله

من عاشق دانشگاهم

دعا کنین همینطوری بمونه آخر ترم این شکلی : نشم

خیالت راحت تا آخرش همین می مونه 4fvfcja