اورژانس کانون

**شادن** · 1399 دي 22، 17:33

دم اذانه سانازجون وضو بگیر سرسجاده با خدا به گفتگو بشین از ترسهات بگو از نگرانی‌هات از شهوت که تورو تحت فشار قرار داده و بخواه که حفظت کنه ..

**پشتکار**

اگه از این هوی نفسی که الان سراغتون اومده صرفنظر کنین،خدا رو اطاعت کردین،اهل بیت رو اطاعت کردین و به خاطر خدا از هوی خودتون گذشتین.
به نظرتون پاداش چنین شخصی چه می تونه باشه؟
این رو اتخاب کنین

**مهدوی** · 1399 دي 22، 17:38

(1399 دي 22، 17:27)کانونی نوشته است: کسی هست

خانم کانونی؟ 117

دم اذانه
الآن فرصت فوق‌العاده ای هستش برای تقرب به خدا
پاشید آماده نماز شید
فکر کنید کل کانون داره نماز میخونه
مثل جماعت 53258zu2qvp1d9v

من بعضی وقتا اینجوری فکر میکنم که هممون همزمان یا نهایت با فاصله چند دقیقه داریم نماز میخونیم
همه کانون
چقدر حس خوبی داره 2uge4p4

شما هم همینطور
فکر کنید بهترین دوستان کانونی تون همزمان با شما دارن نماز میخونن
مثلاً بانو شادن یا بانو کویین یا بچه‌های دیگه

خیلی متفاوته 49-2

***بنده پاک*** · 1399 دي 22، 19:24

بسی ممنونم ازتون
به واقع همون پست اول آقای پشتکار به قدری تاثیرگذار و محکم بود که من اصلا موندم

گوشی را پرت کردم بلند شدم رفتم
بعد تازه فهمیدم فوتبال داره و خودم را با اون لحظات آخرش سرگرم کردم

بسی ممنونم از آقای پشتکار بانو شادن جان و آقای مهدوی
من پاکم 302

خیلی ممنونم ازتون 302

خیر ببینید 302

***بنده پاک*** · 1399 دي 23، 23:18

خیلی تلاش کردم نیام
دیگه سرم درد گرفت از بس با خودم حرف زدم و با خودم درگیر شدم
ترجیح دادم بیام
قبل اینکه برم اون طرف یه همراه پیدا کنم
گفتم شاید کسی پیدا بشه یه ذره حرف زدیم بهتر شدم
Hanghead

کسی هست یه ذره حرف بزنیم؟

دیگه انقدر اومدم اورژانس
انقدر خراب کردم
روم نمیشه بیام
ولی با خودم قرار گذاشتم همیشه قبل رفتن اون طرف اول بیام اینجا
شاید فرجی شد

**صادقین** · 1399 دي 23، 23:45

این پست مدیریت قبل از شکست خدمت شما:

(1391 شهريور 26، 13:58)سها نوشته است: سلام

اگه ب هر دلیلی..
چ حمایقت این ک من میتونم و هیچیم نمیشه..
چ وسوسه ک لااقل ی کم خالی شم..
چ بهانه جویی برای تمام شدن..
چ لج بازی و ....

رفتی سمت چیزی ک تحریکت میکنه..

فقط جاتو عوض کن!
پاشو برو!!
همین!!

وقتی رفتی.. ب بقیه چیزا فک کن.. ب دلیل اینجا بودنت.. ب چیزی ک باید باشی.. ب چیزی ک هستی.. ب چیزی ک اگه ادامه بدی میشی..

فک کردن خارج موقعیت بهتر نتیجه میده...

در پناه خدا..
یاعلی.

**نور الزهرا**

(1399 دي 23، 23:18)کانونی نوشته است:
خیلی تلاش کردم نیام
دیگه سرم درد گرفت از بس با خودم حرف زدم و با خودم درگیر شدم
ترجیح دادم بیام
قبل اینکه برم اون طرف یه همراه پیدا کنم
گفتم شاید کسی پیدا بشه یه ذره حرف زدیم بهتر شدم

کسی هست یه ذره حرف بزنیم؟

دیگه انقدر اومدم اورژانس
انقدر خراب کردم
روم نمیشه بیام
ولی با خودم قرار گذاشتم همیشه قبل رفتن اون طرف اول بیام اینجا
شاید فرجی شد

سلام ساناز من هستم. دوست داری و فکر میکنی بهتره درمورد چی حرف بزنیم؟

***بنده پاک*** · 1399 دي 24، 0:13

آقای صادقین ممنونم ازتون 302

نقل قول: سلام ساناز من هستم. دوست داری و فکر میکنی بهتره درمورد چی حرف بزنیم؟

دستت درد نکنه عزیز
دیدم کسی نیست برای خودم یه کاری جفت و جور کردم
نرفتم اون ور
آروم شدم
53258zu2qvp1d9v

بسی ممنونم الان بهترم
ممنونم قشنگم 302

**ماجراجو** · 1399 دي 26، 18:02

امروز بیکار بودم

الان احساس میکنم داره بهم فشار میاد
اومدم بگم که کار دست خودم ندم‌

همین امروز کافیه تحمل کنم فردا باز کارم شروع میشه تا هفته بعد

**مهدوی** · 1399 دي 26، 18:10

ماجراجو سعی کن یه جا نشینی

پاشو یه جا بشین که بقیه هم باشن

**ماجراجو** · 1399 دي 26، 18:40

(1399 دي 26، 18:10)مهدوی نوشته است: ماجراجو سعی کن یه جا نشینی

پاشو یه جا بشین که بقیه هم باشن

با یه سوره کارشو تموم کردم Khansariha (69)

برای من که مثل معجزست چون بهش اعتقاد دارم
سوره ناس
یا هر چی
کلا قرآن یه درمانگر برای منه

ممنونم

**عارفه**

بچه‌ها..
اینطور که پبداست طی چهار پنج روز آینده ظرفیتم پر خواهد شد Hanghead

مشکلم اینه که لذت نمی برم از تفریحاتم
هر چی فکر کردم چیزی نیست که شور و شوق بهم بده

وقتی لذت تو زندگیم نباشه تنها چیزی که میتونه حس خوب بهم بده
گرفتن تایید و توجهه ( عاملی که باعث کشیده شدنم به سمت خود. این میشه) اگر به اونجا برسم یعنی لبه پرتگاهم. ..

الان وضعیتم طوریه که دارم تحمل می کنم و تحملم تا چهار پنج روز دوام میاره

یک دوچرخه سواریه که اونم اگه زیاد برم که عادی بشه دیگه ندارمش.

اینم بگم که من کمال گرام و دستاوردام با اینکه کم نیست اما جز دقایق اول بعدش هیچ لذتی برام نداره Khansariha (116)

خواهرا برادرا کسی فکری، تجربه مشابهی داره؟ Hanghead

***بنده پاک*** · 1399 دي 27، 21:24

آقای مولانا عالی گفتن
چرا در مورد روانشناسی نمی نویسی
یادمه روز اول که کانون را گشتی گفتی برامون مطالب روانشناسی میگذاری
53258zu2qvp1d9v

نظرت

دوییدن هم خوبه
من دوست دارم
کوه هم عالیه اگر بتونی بری
کارهای هنری چی دوست داری؟

49-2

فکر شکست ممنوع Khansariha (58)

**مهدوی** · 1399 دي 27، 21:28

سلام خانم عارفه

امیدوارم در صحت و سلامتی باشید

ببینید این مسئله کاملاً طبیعیه!
مغزتون کاملاً بهش عادت داره و به عنوان اوج تفریح و هیجان تعریف شده
شما نیاز به تأیید دارید
چه تأییدی از این مهمتر که شما دارید برای یگانه حامی عالم تلاش میکنید که پاک بمونید؟!
چه تأییدی از این بهتر که شما نسبت به میلیون ها انسان دیگه که غرق این کار شنیع هستن متمایز هستید؟!
چون نمیخوایید این کار رو بکنید
این خواسته ست که مهمه
ما چون از ته دل میخواییم به پاکی برسیم پس بهش میرسیم
شما الآن ممکنه به این فکر کنید که آیا کاری که دارم انجام میدم درسته یا نه؟!
واقعاً میتونم؟!
ولی من چطوری میتونم سالها پاک بمونم و همه این دردها رو تحمل کنم؟!

من به نظرم برای حل این مشکل سعی کنید پاکیتونو بخش بندی کنید
مثلاً هر 10 روز یک مجموعه تموم میشه
در آخر هر مجموعه یه گزارش کلی ازش بنویسید و نگه دارید تا عوامل وسوسه رو بشناسید

برای تکمیل هر مجموعه مثلاً 10 روزه هم میتونید یه هدیه به خودتون بدید
هر هدیه ای که خوب باشه
یکی با خوراکی خوشحال میشه و روی مغزش اثر میذاره که پاکی رو حفظ کنه؛ یکی با وسایل مختلف یکی با تفریح و یکی هم با خرید
مهم اینه که مغزتون رو شرطی کنید

**New fighter** · 1399 دي 27، 21:36

سلام خانم عارفه
به نظرم شما خودتون علت مشکلاتو گفتید مشکلاتی که خیلی هاشم واسه منم بود بزارید باه هم بیشتر بررسی کنیم

نقل قول: اینطور که پبداست طی چهار پنج روز آینده ظرفیتم پر خواهد شد

اگه امکانش هست میشه بگید چرا اینطور فکر میکنید؟
یا اصلا بهتر بگیم چرا باید اصلا بهش فکر کنیم؟

نقل قول: وقتی لذت تو زندگیم نباشه تنها چیزی که میتونه حس خوب بهم بده

گرفتن تایید و توجهه ( عاملی که باعث کشیده شدنم به سمت خود. این میشه) اگر به اونجا برسم یعنی لبه پرتگاهم. ..

اتفاقا به نظر من اینکه توجه بقیه رو به خودمون جلب کنیم همیشه هم بد نیست منتهی نباید ز راه های ناجور که به سلامتی مون ضربه میزنه توجه بقیه رو به خودمون جلب کنیم
درک میکنم اینکه ادم از کاری که میکنه لذت نبره خیلی بده
اما خوب بستگی داره به کاری که دارید می کنید ایا اصلا باید اونکارا انجام بدید؟هدفی پشت انجام اون کار هست؟اون هدف چقد اولویت داره توی زندگی؟ فقط از همین یه راه به هدف می رسیم؟

نقل قول: یک دوچرخه سواریه که اونم اگه زیاد برم که عادی بشه دیگه ندارمش.

کلا چقد کارایی که دوست دارید را انجام می دید ؟این دیدگاه ها نشونه کمال گرایی می تونه باشه یا بهتر بگیم دیدگاه صفر و صد .
توی زندگی چقد خلاق هستید؟
از نظر شما مشکلات فقط با یه راه حل حل میشن؟

نقل قول: اینم بگم که من کمال گرام و دستاوردام با اینکه کم نیست اما جز دقایق اول بعدش هیچ لذتی برام نداره

بله حدس میزدم این یه چیز طبیعیه و اصلا جای نگرانی نداره نمیدونم چقد با دکتر هلاکویی اشنایی دارید ولی یادمه داشت در باره شکست و موفقیت حرف میزد
خیلی از ما ها از شکست می ترسیم نکنه اینطور بشه نکنه من زمین بخورم در حالی که داریم مسیرو درست میریم فقط می ترسیم این خیلی بده چون فقط به موفقیت داریم فکر میکنیم برای خودمون از موفقیت یه کوه خیلی بزرگی می سازیم که اره من به این نقطه 100برسم دیگه تمومه کلی کار میکنم اصلا دیگه خیلی عالیه و این داستانا
در حالی که اون هدف زیادی فقط توی شم بوده و ما فقط بزرگش می کردیم
بهش میگن افسردگی پس از موفقیت یعنی وقتی به هدفی رسیدی با خودت میگی خوب اینم حالا به دست اوردم الان چی؟ تکلیف چیه؟الان چیکار کنم ؟
واسه همینه میگن فقط به موفقیت فکر نکنید به مسیر موفق شدن فکر کنید موفقیت خودش به دست میاد