اورژانس کانون

**حمید خان** · 1391 خرداد 29، 11:37

سلام سلام

از همتون که برام پیام گذاشتین تشکر میکنم Khansariha (8)

ببخشین عذر خواهی میکنم دیروز یهو نتم منفجر شد رفت پی کارش 4fvfcja

تا امروز هم وصل نشد که مجبور شدم به زور دیال آپ بیام بالا
کمک ها تون خیلی بهم روحیه داد و خیلی کمکم کرد
انشالله که بتونم با پاکیم زحماتتونو جبران کنم
موفق باشین در پناه حق

**s-a-e-e-d0** · 1391 خرداد 29، 16:21

سلام به همه ی بچه ها.من امروز روز 5 ترکم هستم. از دیروز یه غم عجیبی تو وجودم رخنه کرده. همیشه موقع ترک اینجوری میشم. این غمه یه جوریه که به همه چیز بی حوصله هستم به همه چیز حتی اگه تنها باشم راحت میتونم گریه کنم .بیشتر اوقات به خاطر همین غم ایجاد شده نتونستم تو ترکم موفق باشم. خودمم میدونم این غم به علت همین عمل بد من خودار.... هستش. آخه من تو خونه مشکلات خانوادگی زیادی داشتم ( بابام دو تا زن داره و دعوا های خانوادگی و...........) این عمل منم از 8 سال پیش به همین علت شروع شد که برای رهایی از غم مشکلات دست به این کار می زدم ولی گذشته ها گذشته باید به فکر آینده باشم . ایمان دارم که در صورت ترک کامل این غم هم از زندگی من همراه با اون عادت بد بیرون خواهد رفت. برام دعا کنین. میخوام همین الان برم یه دوش آب سرد بگیرم و نماز بخونم.( اینا رو هم به خاطر آرامش پیدا کردن خودم نوشتم آخه من زیاد دوست و رفیق ندارم که مشکلات خودمو باهاش در میون بزارم)
--------------------------------------------------------------------------------------------

**می توانم**

افرین قهرمان . افرین . برید دوش بگیرید به نیت پاکی هم غسل کنید .و بعدم یه نماز مشت بخونید . گریه هم اگر دارید برا خدا کنیدش رو مشکلاتونو و ارزوتونو دونه دونه بهش بگید . اصلا به غم بها ندید . شادی پاکی رو به جاش تو دلتون بکارید .

**ana** · 1391 خرداد 29، 16:27

سلام داداش سعید
خیلی به کانون خوش اومدید
خوب کاری کردین نوشتین
با نوشته آدم سبک میشه
مطمئن هستم به لطف خدا دوستان خوبی اینجا پیدا میکنید.
حتما ان شاءالله توی ترک هم موفق میشید.
همینکه یا علی گفتین و شروع کردین خودش مهمترین قدمه.
بقیه راه رو هم با لطف خدا و همت خودتون و کمک بچه های خوب کانون راحت طی میکنید
چرا که نه داداش خوبم.
باید آینده تون رو بسازید.
ماشاءالله داداش خوبم.
در پناه حضرت حق باشید.

**مریم ..** · 1391 خرداد 29، 16:33

نمی دونم اورژانسی هستم یا نه...اما اعصابم خورده

میخوام بزنم

**zara** · 1391 خرداد 29، 16:39

مریم نازنینم آخه اعصاب خوردی که دلیل نمیشه
بعدش که بهتر نمیشی
قبلش فکر کن
فایده ای برات داره؟
نکنیاااااااااااااا

**مریم ..** · 1391 خرداد 29، 16:39

اینم اورژانس

اه ه ه ه ه ه

**zara** · 1391 خرداد 29، 16:40

مریممممممممممممممممم
من که اینجااااااااااااااااااااااااااااام
می خوای بریم یاهو حرف بزنیم؟؟؟؟

**مریم ..** · 1391 خرداد 29، 16:41

نمیدونم
کی به فایده داشتن یا نداشتن ش فکر کردم که این دومین بارم باشه

**zara** · 1391 خرداد 29، 16:42

خب الان فکر کن
فقط ببین بعدش که اعصابتو خورد تر می کنه
بهتر نیست بببینی اعصابت از چی خورده اونو حل کنی؟
یا اینکه اصلا بیخیال بشی و با یه کاری که دوست داری خودتو سر حال بیاری

**مریم ..** · 1391 خرداد 29، 16:44

همین که میدونم بعدش بدتر میشم بیشتر اعصابمو خورد میکنه

هیچ کاری رو دوست ندارم......همه ی چیزایی که دوسشون دارم برام بی اهمیت شدن

**ana** · 1391 خرداد 29، 16:48

بیا چت

**باران..** · 1391 خرداد 29، 17:05

مریم به جای خراب کردن دیوار کانون یه کاری میگم بکن
باشه؟؟؟

**مریم ..** · 1391 خرداد 29، 17:17

من خوبم

**K_1**

سلام

خدا رو شکر که خوب هستید

می خواستم بگم که

نمی دونم چه جوری بگم

اما

وقتی که برداشتهای زیبای شما رو می بینم

وقتی انس با قرآنتون رو میبینم

راستش

یه جورایی آدم دوست نداره شما رو در حال حرکت کند شونده ببینه

انشاالله که آن به ان سرعتتون در سیر به سمت هدفتون بیشتر بشه

شاید یه مشکلی

یه گیری

یه ویروس ذهنی ای

چیزی هست که بعضی وقتها حرکت شما رو کند میکنه

ببخشید که منی که خیلی رو سیاهم از این حرفا میزنم