امتیاز موضوع:
  • 25 رأی - میانگین امتیازات: 4.44
  • 1
  • 2
  • 3
  • 4
  • 5

اورژانس کانون

فدا سرتون



دریییییل شیرههههههههه
317                    317

[تصویر:  nasimhayat.png]
 سپاس شده توسط
حالم اصلن خوب نیست 
خستگی بی حالی گرما عصبی ام کرده 
همه اش دلم میخاد چیزی بخورم ک باعث بی نظمی خوراکم شده 
نفس و شیطون هم که منتظر موقعیت نشستن 
خدایا خودمو به تو میسپارم
 سپاس شده توسط
همیشه میرسم به همین نقطه Hanghead
ماه رمضون من الانه Shy
همین الان !
شب قدر من الانه !
همین الان !
آینده من الانه همین الان !
همین الان که تحت عجیب ترین نیروهای عالم هستم !
همین الان که تنها تنها هستم
خودم و خودم
حتی کانون هم به خلوت ترین حالت ممکنه !
باید یاد بگیرم تنها بودنو Shy
باید یاد بگیرم الان تنها هستم خودم و خودم و خدا
دیگه تصمیم با خودت اراده !
هر چی خواهی کن
.................
 سپاس شده توسط
چه سخته روزهای اول
حسی که میگه سه روز بیشتر از پاکی نگذشته بشوت زیر همه چی و فارق باش زغوغای جهان
حسی هم میگه باید پاک بمونی .. باید پاک بمونی .. باید پاک بمونی
به حرف دومی گوش میدیم و پاک میمونیم
سخته کنترل ذهن .. شاید لازم باشه امشب کلا نخوابم
هر جوری که شده من باید به 100 روز خوب برسم
فکر نمیکردم انقدر زود وسوسه ها شروع بشن
ولی چیزی که میدونم این وسوسه ها از سر نیاز نیست .. فقط یه وز وز شیطانه که میگه تو که آب از سرت گذشته ؛ حالا چه یک وجب چه صد وجب
ولی اینده روشنه
من پاک میمونم و رفتارهای غلطم رو اصلاح میکنم
خدا هم کمک میکنه و اینده رو خودش به بهترین شکل رقم میزنه
من باید چیزی برای عرضه به درگاهش داشته باشم که بابتش بخواد کمکم کنه
[تصویر:  a7f963e5e050.gif]
‌‌‌‌
تاخودت کاری نکنی چیزی تغییر نمیکنه ..
سلام رامین جان
خدا قوت

سعی کن پاک بمونی .. از پسش بر میای با فضل و رحمت خدا
دلتو بسپار به خدا 
بشین و فقط با خودش حرف بزن 
....
اگه به هدفمون ایمان داشته باشیم زیبایی و تزیین گناه دیگه میره کنار و فقط زشتی از گناه میبینیم 
یا الله خودت کمکمون کن
(1398 خرداد 17، 22:39)رامین. نوشته است: چه سخته روزهای اول
حسی که میگه سه روز بیشتر از پاکی نگذشته بشوت زیر همه چی و فارق باش زغوغای جهان
حسی هم میگه باید پاک بمونی .. باید پاک بمونی .. باید پاک بمونی
به حرف دومی گوش میدیم و پاک میمونیم
سخته کنترل ذهن .. شاید لازم باشه امشب کلا نخوابم
هر جوری که شده من باید به 100 روز خوب برسم
فکر نمیکردم انقدر زود وسوسه ها شروع بشن
ولی چیزی که میدونم این وسوسه ها از سر نیاز نیست .. فقط یه وز وز شیطانه که میگه تو که آب از سرت گذشته ؛ حالا چه یک وجب چه صد وجب
ولی اینده روشنه
من پاک میمونم و رفتارهای غلطم رو اصلاح میکنم
خدا هم کمک میکنه و اینده رو خودش به بهترین شکل رقم میزنه
من باید چیزی برای عرضه به درگاهش داشته باشم که بابتش بخواد کمکم کنه

بسه هر چی به خودمون ظلم کردیم
نمی ارزه به ناراحتیش ، اعصاب خوردیش ، عذاب وجدانش ، حس حقارت ،.....
بگذرین به خاطر خدا و ازش بخواین اونم مشکل  ازدواجتونو حل کنه
ممنون از دوستان  53
بین وسوسه و هوشیاری کمتر از 1 دقیقه فاصله است
یک دقیقه ای که ادم باید با خودش خلوت کنه و یبار دیگه هدف هاش رو مرور کنه
وقتی وسوسه میاد همه چیز از یاد ادم میره
یه وقفه ی کوچیک کمک میکنه ادم به خودش بیاد و بتونه تصمیم منطقی بگیره
تصمیم گرفتم شب ها قبل خواب سوره واقعه رو بخونم
سه شب هست که دارم میخونم ان شاءالله اگه بشه و اون روز رو ببینیم میخوام تا 100شب ادامه بدم
سوره ی خیلی سنگینیه
در وصف اهل دوزخ میگه کسانی که به گناه بزرگ اصرار داشتند .. 
خودارضایی هم خیلی گناه بزرگیه . گناهی که عرش خدا رو به لرزه در میاره
اگه به این گناه اصرار داشته باشیم و بخواییم همینجور ادامه بدیم عاقبتمون چی میخواد بشه؟
تو روزمرگیهای زندگی خیلی از خدا غافل شده بودم
این سوره کمک میکنه ادم یکم به خودش بیاد
همه چیز تو این دنیا نیست .
[تصویر:  a7f963e5e050.gif]
‌‌‌‌
تاخودت کاری نکنی چیزی تغییر نمیکنه ..
میدونی رامین جون داستان دقیقا همینجاست 
تصمیمگیری در یک دقیقه !
باید اینقدر مصمم بشیم به ترک ک سریع تصمیم بگیریم 
باید هر روز روی ذهنمون کار کنیم 
بهش بفهمونیم ببین زندگی چقدر بدون گناه قشنگ میشه ببین چقدر آرامش پیدا کردی  /
برای اعمالمون تصویر مثبت و منفی بسازیم 
اینکارو توی یکی از سخنرانی های سایت ted میگفت 
مثلا مداوم تکرار کنیم که کشیدن سیگار و حسی که ازش میگیرم مثل شنا کردن توی لجنزار و دست و پا زدن توی آشغالا هستش .... این هستش که بعد از ده دفعه ناخوداگاه از کشیدن سیگار سست میشیم و حداقل لذتی ازش نمیبریم ... 
تا وقتی ترازوی لذت ما از تنفر ما نسبت ب این گناه سنگین تره آش همین آش و کاسه همین کاسه 
اره رامین جون 
باید وقتی وسوسه ای اومد خودمون از درون حس خواستن پاکی رو تمرین کنیم ... بقول مرد مجاهد وسوسه بشه برامون پل پاکی .... وسوسه بشه برامون یه هشدار ک یادت نره انتخابت خیلی خیلی مهمه
سلام دوستان
به من کمک کنینکنینویم پلی بازی رو دیدم که توش صحنه داشت البته کنجکاو شده بودم که در مورد اون بازی تحقیق کنم تا اینکه جذب اون شدم ولی یه صحنه ازش دیدم چجوری میتونم فراموشش کنم یا کاری کنم که اصلا تاثیر روی من نذاره؟
(1398 خرداد 24، 10:50)cornrose نوشته است:
(1398 خرداد 24، 10:33)Raspina نوشته است: سلام دوستان
به من کمک کنینکنینویم پلی بازی رو دیدم که توش صحنه داشت البته کنجکاو شده بودم که در مورد اون بازی تحقیق کنم تا اینکه جذب اون شدم ولی یه صحنه ازش دیدم چجوری میتونم فراموشش کنم یا کاری کنم که اصلا تاثیر روی من نذاره؟

اگر اوایل ترکته بنطرم ازین جور چیزا دوری کن 

بنطرم خودتو کمتر اذیت کنی بهتره
تا چشم نبینه دل هم نمیخواد
درمواقع اورزانسی من خودم اینکارو میکنم
شست و شو با آب سرد
یا وصو میگیرم ک نباید بشکنم
و قران میخونم انقدر ک وسوسه از سرم بره بیرون
میتونی کارای دیگه هم بکنی ک فکرت عوض شه 
مثلا کار مورد علاقت 
بازی کردن یا نقاشی حتی 
بنطرم اگر ک کنترل نداری روی فکر و نگاهت توی تاپیک کنترل دهن و نگا شرکت کن باعث میشه خودتو محدود کنی
امیدوارم مفید باشه
راستی اسمتو میبینم یاد رسپینا ۲۴ میوفتم 22نمیدونم چیه اصن ولی تبلیغشو همیشه میشنیدم

ممنون
آره من این اسم رو از یه بازی ایرانی برداشتم البته خیلی خوبم نبود ولی اسمش فوق العاده بود فک کنم یکی از اسم های قدیمی و اصیل ایرانی باشه.
ناشناخته جان 
بیخیال غصه خوردن شو 
از اول شروع کن
ولی نمون 
در جا نزن 
بدون شروع همه چیز برزخه 
بیا تو مسیر بالاخره یه روز میرسیم  Khansariha (69)
شکست خوردم هر کار بدی كه به ذهن شما میرسه انجام دادم فیلم عکس و... حالا نمیدونم چیکار کنم من توی بخش تالار مدیرت بعد خ.ا مطالعه کردم ولی وضعیت من بد ترین از این هاست نمی دونم واقعا چیکار کنم. از درس و مشق و کنکور افتادم لطفا کمکم کنین یا یکی اصلا با من حرف بزنه.
ای خدای پاک بی انباز و یار* دستگیر و جرم ما را درگذار
 
ای دعا از تو اجابت هم ز تو* ایمنی از تو مهابت هم ز تو
گر خطا گفتيم اصلاحش تو *كن مصلحی تو ای تو سلطان سخن
 
سلام
و درود بر آنها که در این راه قدم گذاشتند و
در جستجوی راهی برای رسیدن به خودشون ، به پاکی و زیبایی هاشون هستند
زهی انسان که از تمام این سختی ها می گذره و به مقام خودش میرسه
غم و غصه بعد از این کار قطعا بد تر از خود این کار هست، پس سعی کنید اثرات شرم این گناه را از راه درست برطرف کنیم و به دنبال راهی باشیم برای صعود نه دلیلی برای سقوط !
 اگه الان تو چاهیم ، می تونیم به بالا نگاه کنیم و به روزهایی که برای سقوط هدر دادیم حسرت بخوریم و یا می تونیم در آرزوی اون صعود باشیم و رسیدن به روشنایی
بر گذشته حسرت آوردن خطاست     باز ناید رفته آن هباست
تو مبین که بر درختی یا به چاه         تو مرا بین که منم مفتاح راه
قطعا اشتباه ما بزرگ بوده ولی اگه به رحمانیت خدا ایمان دارید بدونید او به هیچ گناهی از ما روی برنمی گردونه وگر نه مادر که لطف محض و رحمت خودشه را برای ما نمی فرستاد
(داستان صدر جهانم قشنگه اگه دوست داشتید حتما بخونید :

                     اگه به خودتون که یه شاهکار خدایید ایمان دارید
                                                         قطعا بدونید به اون چیزی که می خواید می رسید
                   پس از همین الان شروع کنید ، قدم در راه نه
                           و هر گز دروغ شیطان که تو نمی توانی و طرد شده ی خداوندی باور نکن
                                      با خودتون مهربون باشید و  به معجزه خدا ایمان بیارید
موفق باشید
[تصویر:  Take-My-Hand-900-678x381.jpg]
سایه ی حق بر سر بنده بود
عاقبت جوینده یابنده بود
رو در صف بندگان ما باش و مترس
خاک در آسمان ما باش و مترس
گر جمله  خلق قصد جان تو کنند
دل تنگ مکن از آن ما باش و مترس
این ما هستیم و همین فرصتِ یک‌باره‌ی زندگانی.
بیا تا پیش از آنکه زندگی برای‌مان، تنها سایه روشنِ خواب و خیالی محو در یک چرتِ کوتاهِ بعدازظهر نشده، و پیش از آنکه در سیاهی و سردیِ خاک، خودمان هم فراموش کنیم که روزی بر روی زمین راه می‌رفتیم و حرف می‌زدیم و سخت می‌گرفتیم،
راستی راستی زندگی کنیم.
 






نذر کرده ام    یک روزی که خوشحال تر بودم    بیایم و بنویسم که   زندگی را باید با لذت خورد

که ضربه های روی سر را باید آرام بوسید   و بعد لبخند زد و دوباره با شوق راه افتاد

یک روزی که خوشحال تر بودم  می آیم و می نویسم که     این نیز بگذرد

مثل همیشه که همه چیز گذشته است و   آب از آسیاب و طبل طوفان از نوا افتاده است

یک روزی که خوشحال تر بودم   یک نقاشی از پاییز میگذارم ,

 که یادم بیاید زمستان تنها فصل زندگی نیست   زندگی پاییز هم می شود , رنگارنگ , از همه رنگ ,

یک روزی که خوشحال تر بودم   نذرم را ادا می کنم

تا روزهایی مثل حالا   که خستگی و ناتوانی لای دست و پایم پیچیده است

بخوانمشان     و یادم بیاید که

هیچ بهار و پاییزی بی زمستان مزه نمی دهد

و                                                           هیچ آسیاب آرامی بی طوفان

منگر به هر گدایی که تو خاص از آن مایی   مفروش خویش ارزان که تو بس گرانبهایی

Khansariha (89)
یه هفته‌س پاکم 1
کمتر از دوازده ساعت دیگه میشه یه هفته =)
داشتم تحریک می‌شدم 1
جلوشو گرفتم 1
انگار اونقدرام که فکر می‌کردم کار سختی نیس 1
اوضاع من قبل ترک خیلی حاد بود... خیلی 1


کاربرانِ درحال بازدید از این موضوع: 1 مهمان