امتیاز موضوع:
  • 25 رأی - میانگین امتیازات: 4.44
  • 1
  • 2
  • 3
  • 4
  • 5

اورژانس کانون

(1391 مرداد 27، 22:27)رند نوشته است: خوب بذار از اولش بگم
صبح وسوسه بود تا چند ساعت پیش اومدم درد دل کردم رفت و حالا یه چیز دیگه اومده
الان خیلی حالم بده حس میکنم دنیا رو سرم خراب شده
الان رو مزر جنون وایسادم
نظرت راجب خودکشی چیه


نه نه نه حرف خود کشی رو هم نزنید که بد جور قاطی میکنم
عزیزم تحملش کن
این حس زود گذره
پاشو نماز بخون
یا اگه میتونی بزن بیرون از خونه
اگه این رو هم نمیتونی برو یه دوش آبسرد بگیر بعد بیا ببینم چی شده

فک کنم دوباره این پست گیر کره4fvfcja4fvfcja4fvfcja




طاقت بیار رفیق....داریم میرسیم
رند چي ميگي ؟ خودكشي واسه يه وسوسه ؟؟؟؟ قوي باش اين فكراي منفي رو بريز دور يه دوش آب سرد خيلي بهت كمك ميكنه اگه ميشه يه صفحه قرآن بخون مطمئنا همه ي وسوسه ها و تحريكا ازت دور ميشن . به خودش توكل كن
[تصویر:  75564740_83301426cfcbb.jpg]






صعود ممکن است دشوار باشد 

ولی



منظره بالا بسیا ارزشمند است  

آقای رند حالا امشب که وقتش نیست دیر وقته خود کشی واسه فردا باشه
امشب بیا یه ذره حرفای غیره بزنیم
دیر وقته
فردا صبح سر فرصت به خود کشی فکر کن ها ؟
کاری که برگشتی نداره بهرته حساب شده انجام بدینش
به هر حال بعدا نمی تونید پشیمان شید

[تصویر:  nasimhayat.png]
رند نوشته است:الان رو مزر جنون وایسادم

نظرت راجب خودکشی چیه

گذشته رو حتما فراموش کن ازش فقط عبرت بگیر.

فردا رو هم که بیخیال ، حیفه الان رو از دست بدی

همین الان و تو همین لحظه پاک زندگی کن

یه لحظه فکر کن !
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
فکر کردی؟
.
.
.
.
.
.
.
یه لحظه دیگه!!
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
حالا قدره زندگیت رو بدون

حتی همین لحظه
[تصویر:  a7f963e5e050.gif]
‌‌‌‌
تاخودت کاری نکنی چیزی تغییر نمیکنه ..
اقای رند من امروز صبح داشتم می مردم
فشار 6 خیلی کمه
اگر به حرف خواهرم گوش داده بودم و رفته بدم خوابیده بودم الان در خدمت شما نبودم
عرض شود که
مردن چیز خوبی نیست
پیشنهاد می کنم امتحانش نکنید
یه نفر که از من و شما خیلی عاقل تره
در این مورد فکر کرده که کی باشه و کجا باشه برای ما بهتره
خوبه که بعضی وقتا کار ها رو به دست یکی دیگه بسپریم
همه ی مسئولینت ها رو بندازیم گردنش
و بکشیم کنار
ببخشید اگر بی ربط حرف زدم

[تصویر:  nasimhayat.png]
خیلی ازتون ممنونم
از همه
ولی اصلا نمی دونم چرا خدا منو آفرید
امشب مثل لیوانی بودم که به زمین خورد و شکست
[تصویر:  05_blue.png]
آقاي رند الان چطوريد ؟ خدايي نكرده كه نشكستيد ؟؟؟
[تصویر:  75564740_83301426cfcbb.jpg]






صعود ممکن است دشوار باشد 

ولی



منظره بالا بسیا ارزشمند است  

من تازه تو انجمنتون عضو شدم
واقعا فکر نمیکردم همچین جایی وجود داشته باشه و این همه عضو داشته باشه
هرچند فکر نمیکنم روی من تاثیری داشته باشه اما بخاطر این محیط دوستانه و صمیمی از همتون ممنوم
سلام
نشکستم یه شوک عصبی داشتم
[تصویر:  05_blue.png]
(1391 مرداد 27، 23:58)رند نوشته است: سلام
نشکستم یه شوک عصبی داشتم


خوب خدارو شکر
خوشحال شدم
الان دیگه وقت خوابه
بو استراحت کن
انشالله که فردا این شوک هم برطرف میشه




طاقت بیار رفیق....داریم میرسیم
خداروشكر كه پاكين ، سعي كن هيچ وقت يه هيچ قيمتي از دستش ندي
تنها 5 خوش اومدي و من خودم جزو كسايي بودم كه ميگفتم من هيچ وقت نميتونم اين مرضو ترك كنم ولي بايد بگم گوش شيطون كر ، از موقعي كه اومدم كانون يه بارم نشكستم . تو اين راه فقط اراده و ايمان لازمه
[تصویر:  75564740_83301426cfcbb.jpg]






صعود ممکن است دشوار باشد 

ولی



منظره بالا بسیا ارزشمند است  

(1391 مرداد 28، 0:17)darling نوشته است: خداروشكر كه پاكين ، سعي كن هيچ وقت يه هيچ قيمتي از دستش ندي
تنها 5 خوش اومدي و من خودم جزو كسايي بودم كه ميگفتم من هيچ وقت نميتونم اين مرضو ترك كنم ولي بايد بگم گوش شيطون كر ، از موقعي كه اومدم كانون يه بارم نشكستم . تو اين راه فقط اراده و ايمان لازمه
خیلی ازت ممنونم از همتون نمی دونید چه حالی بودم.
مثل اینکه کسی داشت خفه میکرد منو.
حالا راحت شدم
از داشتن دوستایی مثل شماها به خودم میبالم

[تصویر:  05_blue.png]
سلام فکرای بد اومده توی ذهنم
میترسم کار دستم بده
باید مدیریتش کنم
دوستان کمکم کنید تا این احساسو توی نطفه خفه کنم
فکر کنیم کم خوابی و کار زیاد باعث این افکار شده
سلام

آقای هلپ می

خواهشا حواستون رو پرت کنین

برید اینجا رو بخونین
یا عباس
سلام دادا.
برو سراغ يك كاري كه بهش علاقه داري نا سرگرم شي.
برو درباره وضعيت ماه تحقيق كن. مثلا شرايط ماه عرض دايرة البروجي و ... براي شهر خودت دربيار سرگرم شي.
شاد باشي.
الا ای پیر فرزانه مکن عیبم ز میخانه


کاربرانِ درحال بازدید از این موضوع: 3 مهمان