اورژانس کانون

**پشتکار**

گفتنش راحته

مثل این که هات داگ کنارت باشه و بهش فکر نکنی مخصوصا اگه آدم پرخوری باشی

شاید من به جملاتی تحریک کننده برای دوری از این کار احتیاج داشته باشم البته تجربه برام اینو ثابت کرده که روم تاثیر داره اگه کسی چیزی بلده بگه

شدیا احتیاج دارم

**عمو سعید** · 1391 مهر 29، 15:50

(1391 مهر 29، 15:24)پشتکار نوشته است: کمک

نمی دونم سر من چیه؟

چرا اینقد وسوسه می شم

پشتکار عزیز دوست خوبم

وسوسه هستش نمیشه انکارش کرد

مهم اینه که بدونی اگر نخوای نمیری دنبالش و به وسوسه پر و بال نمیدی!

اگر به این اعتقاد برسی که تصمیم گیرنده نهایی خودتی

از آسمون هم وسوسه بریزه به سرت دلت قرص و محکمه ک میتونی جلوش وایسی cheshmak

من به شخصه دارم رو این نوع از اعتقاد کار میکنم

یا علی

**mahsa20** · 1391 مهر 29، 15:52

سلام
اسم شما پشتکار
پس باید باید به همه کانونیا ثابت کن مثل اسمت تو ترک پشتکار داری
پشیمون میشیا. مواظب باش

**Alireza 68** · 1391 مهر 29، 16:01

سلام پشتکار عزیز Khansariha (18)

اصلا بهش فکر نکن ی خواب بود و بس تنها کسی که میتونه به اون خواب جامعه عمل بپوشونه خودتی کسی هم مجبورت نکرده

خیلی راحت میتونی بزنی بری بیرون تا سر کوچه یا نون بگیری از مادرتون بپرس چیزی لازم ندارن بری بگیری؟

ی سری ذککر هارو هم به ار ببر

مثل لا حول و لا قوه الا به الله العلی العظیم

اگه بازم اومد سراغت به تعویق بنداز بگو فردا الان حسش نیست

فردا شد دوباره هم اگه اومد بگو فردا الان حسش نیست

**Alone man** · 1391 مهر 29، 19:46

سلام پشتکار جان
باید جلوش وایسی
یادت نرفته که کاروان محرم رو ؟

آفرین میدونستم یادت نرفته 4fvfcja

بدنت عادت کرده به خ.ا باید سعی کنی عادت رو از بین ببری یا با یه عادت غیر مضر عوضش کنی
سعی کن دنیال یه سرگرمی سالم بگردی ... مثلا وبلاگ نویسی یا هرکاری مثل بازی های تحت مرورگر و ...
من این عادتم رو با موزیک و دیدن سریال های مناسب عوض کردم و کلا وقت خالی ندارم که فکری بکنم
موفق باشی داداشی Khansariha (18)

**پشتکار** · 1391 مهر 29، 20:08

کمک

شدیدا به کمک احتیاج دارم

**پشتکار** · 1391 مهر 29، 21:19

متاسفانه شکستم

تعجبم از اینه که چرا تمام وجودم شد فقط شهوت چرا اون همه عامل بازدارنده دیده نشد و اون همه بدی که از اون عمل در ذهن داشتم یه دفعه تبدیل به خوبی شد؟

**Alireza 68** · 1391 مهر 29، 21:50

سلام پشتکار عزیز

لغزیدن و زمین خوردن تلخه اما تلختر اینه که خودتو تو شکستت غرق کنی

تو زمین خوردی که باید دوباره بلند شی زمانی شکسته که زمین بخوری و بلند نشی

خدا بهت فرصت توبه و بازگشت به خودشو داده

الان باید توبه کنی و نذاری ادامه پیدا کنه

بهتره بعد از یکم استراحت و اروم شدن مدیریت بعد از شکستو شروع کنی

http://www.ktark.com/showthread.php?tid=842

با غسل شروع میشه و توبه و بستن پیمان جدید

و بعد از همه این ها مراقبه

برای حفظ توبه هم ففقط و فقط خدا کمک کننده اس Khansariha (8)

**Ethereal**

شما خیلی زحمت میکشی. آدم حیفش میاد.

فکر کنم هر چند وقت یه بار تنها که میشین این طوری میشین. آره؟ چرا از قبل فکری برای این لحظه ها نمی کنین؟ از قبل برنامه داشته باشین که وقتی تنها شدین چه کاری میخواین انجام بدین؟
که وقتی تنها شدین حتی فکرش هم از کنارتون گذشت فورا با مگس کش برقی بکشیدش.

یه کاری که دوست دارین انجام بدین رو واسه این مواقع در نظر داشته باشین. لزومی نداره کار مفیدی باشه. فقط این شرطی شدنه موقع تنهایی از بین می ره.

درست حدس زدم. مشکلتون همین طوریه؟

**پشتکار** · 1391 مهر 29، 22:14

بله مشکل اصلی من اینه

و این هم ایده ی خوبیه که برنامه داشته باشم.اما متاسفانه من اصلا به اندازه ی ذره ای انگیزه برام نمونده.و ایجاد انگیزه هم بلد نیستم.

همین الان هم دوباره دارم وسوسه می شم.

البته ابن آخری تنها نبودم.

یعنی من گوشه ای کار خودمو می کردم کسی هم نمی فهمید.

من خیلی افراطی بودم الان دارم چوبشو می خورم.