اورژانس کانون

**Yeghane** · 1393 مرداد 24، 17:34

هفتادو دوشب مانده که محشر بشود/هفتادو دوعاشق ززمین کم بشود/هفتادودومیدان بلادر راه است/هفتادو دوشب مانده محرم بشود.
یا ابا عبدالله حسین(ع) ...

**مریم ..** · 1393 مرداد 26، 2:33

:((( كسي نيست؟؟؟

**bahar2** · 1393 مرداد 26، 7:18

مریم بانو چی شد؟
امیدوارم بخیر گذشته باشه... 53258zu2qvp1d9v

**alOne but Happy** · 1393 مرداد 26، 15:46

مریم جان سلام خوبی؟؟؟ چرا حرف نزدی؟؟

**bahar2**

(1393 مرداد 26، 2:33)مریم .. نوشته است: :((( كسي نيست؟؟؟

ببین مریم جونم...

اینهو میگم نه برای الان ...نه برای امروز....بلکه برای همیشه!

بزرگترین کمکی که میتونیم به خودمون بکنیم اینه که:

نـــــــــــــــــزاریم اوضاعمون به وضعیت اورژانسی برسه.

نزاریم به نقطه جوش برسه چون درین شرایط سخت و با وجود میل و وسوسه شدید احتمال 90 درصد شکست انتظارمون رو میکشه. مـــــــــــــــــگر اینکه خیـــــــــــــــــــــــلی قوی باشه اراده مون یعنی قوی تر از اون وسوسه!

حالا سوال اساسی اینجاست که چطور نزاریم کارمون به جاهای باریک بکشه؟؟

در وهله اول با کنترل نگـــــــــــــــــــــــــاه مون
اونم در روزهای قبل از اورژانسی شدمون چون همیشه یه نگاه آلوده ذهن مون رو آلوده میکنه.

و در وهله دوم کنتــــــــــــــرل ذهـــــــــــــــــــــن و افکارمون
این معمولا چند ساعت و چند دقیقه قبلا از اورژانسی شدن هم جواب میده.باید فکر گناه رو تو همون لحظه ورودش به ذهنت از بین ببری...اعدامش کنی سرش رو بزنی یا حتی صلح آمیز تر بیندازش بیرووووووووون از ذهنت ...پرت اش کن به یه جاااااااااای دووووووووووووووور.

آخرین و سخترین مرحله اومدن به کانون و اورژانس هست
که این در آخرین لحظات مثل یه نوید رهایی هست به شرط اینکه با تمام وجود به حرف کسایی که میخوان کمکت کنن اعتماد کنی و کنترل نفس ات رو دست خودت بگیری و به خودت و قدرت انتخابت ایمان پیدا کنی.

اینم کارت دعوت

:shadeshad:

مسابقه هفتگی کنترل نگاه و ذهن

**می توانم** · 1393 مرداد 28، 13:55

برای منم دعا کنین
یه مقدار حالم خرابه
می رم چرت بزنم

**bahar2** · 1393 مرداد 28، 13:57

(1393 مرداد 28، 13:55)می توانم نوشته است: برای منم دعا کنین
یه مقدار حالم خرابه
می رم چرت بزنم

میتی تو که خیـــــــــلی قوی تر از این حرفهایی Khansariha (18)

میدونم از پسش برمی آیی. 128fs318181

موفق باشی

**alOne but Happy** · 1393 مرداد 28، 14:03

(1393 مرداد 28، 13:55)می توانم نوشته است: برای منم دعا کنین
یه مقدار حالم خرابه
می رم چرت بزنم

مگه میتوانم خبرررررررر ندارررررررررررررررریییییییییی کههههههههههههههههه تو میتونی اره حتما میخواستی یاداوریش کنم مراقب پاکیت باش Khansariha (18)

**کیمیای سرخ** · 1393 مرداد 29، 23:53

امشب میخوام بشکنم اصلا خوب باشم مه چی بشه
این همه به خودم سخت میگیرم که اخرش چی بازم اونی که بده اوضاعش بهتره
این همه سخت بگیر حجابتو و نگاهت و همه چیز کنترل کن اخرش یه عده بیان مسخرت کنن بخندن
درده خیلی درده که تو دانشگاه و محل کارت به خاطر این خوب بودن ها مسخرت کنن چرا یه عده نمیفهمن با روح و روان بقیه چه نیکنن
چرا باید دختری که هفت قلم ازایش داره و لباسش انقدر ناجوره که من حتی شرمم میاد جلو محارمم بپوشم احترام داشته باشه و عزیز باشه و یکی مثل من انگشت نما و دور از جمع
چرا معیارا انقد مسخره شدن
اقا خانم این ظاهر من نمیپسندی دیگه چرا مسخره میکنی منم ظاهر تو رو نمیپسندم حق دارم ازارت بدم
امروز خیلی حالم بد شد خیلی
منم نمیخوام خوب باشم انقد فشار روم زیاد بوده که حتی نمیخوام به این روزای پاکیم فکر کنم

**R@ha** · 1393 مرداد 30، 0:16

کیمیا جوووووووون عزیزم سلام
بابا ادم حسابشون نکن
منم حجابمو رعایت میکنم،یعنی نمیدونی وقتی کسی بهم توهین میکنه چجوری باقدرت برخورد میکنم که نابود میشه،تو باید به خودت افتخار کنی
میدونی چیه؟ تو مرداب پره ابه سیاهه و گل الوده،اب خای سیاه و کثیف و اشغالا فکر میکنن قشنگن و مورد توجه بقیه ( چون مقدارشون زیاده هوا برشون داشته) ولی من و تو میدونیم که گل نیلوفره که فقط واسمون جذابه
درواقع از افتادن تو مرداب میترسیم و از اب های مرداب فراری ایم!!!!!!!!!
مهم نیس خودشون چی فکرمیکنن،مهم حقیقته

**bahar2** · 1393 مرداد 30، 0:17

الهی آبجی بهارت قربونت بره بانوووووی باوقار Khansariha (18)

حرفت درد دل خیلی هاست ...تو تنها نیستی... 53258zu2qvp1d9v

تلافی اش رو سر خودت در نیار داغون تر میشی اونطوری...

در عوض بنویس ....

بنویس و همه عصبانیت و تنفرت رو روی کاغذ خالی کن...

اصلا اسمشو رو کاغذ بزرگ بنویس بعد آتیش بزن

تا دلت خنک شه Smiley-face-cool-2

**R@ha** · 1393 مرداد 30، 0:24

کیمیا اینی که تو تا الان خودتو نگه داشتی انقدررررررر ارزش داره که فکرشم نمیتونی بکنی
میدونم که میدونی خدا بنده هایی که دوسشون داره رو امتحان میکنه،بعداین امتحانا هی سخت تر وسخت تر میشن،تو الان ازون امتحان سختا داری
صلوات بفرست تو دلتتتتتتتتتتتت هی صلوات بفرست
بلند شو راه برو یه کاره دیگه کن،بنویس اینجا تا خالی شی
بعد به خدا بگو خدایا ممنونتم که بهم ثابت کردی من خیلی زیاد عرضه دارم و ممنونم که از این امتحان بانمره خوب خارج شدمممممم
بعدم به خودت یه افرین باحال بگو و بگو که من بیدی نیستم که با این بادا بلرزم Confetti

**کیمیای سرخ** · 1393 مرداد 30، 0:26

من دلم نمیاد یه مورچه زیر پام اسیب ببینه اونوقت اینجوری اذیتم میکنن
انگار خدا هم اونارو بیشتر دوست داره
هر چی سختی و بد بختی داده به ما
اصلا مگه من چند سالمعه که مشکل اعصاب دارم مگه چند سال از عمرم گذشته که باید به خاطر اعصاب ضعیف و معده عصبی از این دکتر به اون دکتر برم پیش روانشناس و روانپزشک برم
اصلا نمیخوام خوب شم

**آقای اراده** · 1393 مرداد 30، 0:31

خانم کیمیا سلام
من به عنوان یک پسر دارم صحبت میکنم در مورد این موضوعی که نوشتین ؛
من نمیدونم چه مدت در فضای دانشگاهی حضور داشتید اما به عنوان کسی که چندین سال انواع و اقسام افراد را دیدم براتون صحبت هایی دارم
متاسفانه همینطوره ... یکسری افراد ظاهر گرا و دنیا بین خودشونو گم کردن و به اشتباه و گناه داءما مشغول هستن... شما اسم این کار رو مورد توجه بودن نذارید... درسته شما حس نمیکنید اما بیشتر مورد توجه و احترام هستید... زیرا هم توجه خدای خودتو با کار صحیحت جلب کردی و هم اطرافیان شما از جذبه و برخورد ها و وضعیت مناسب پوششیتون به شما قبطه میخورن ... اینو مطمءن باش... اونا لیاقت خوب بودنو ندارن... درسته؟ آدم باید ذاتش خوب باشه. روابط اجتماعی خودتون رو اصلا محدود نکنید هم با پسرها و هم با دختر ها البته با رعایت حدود....
آرامش خودتون رو هم بخاطر حرفای دیگران بهم نزنید .... فقط و فقط به راهی که خدا دوست داشته داخلش قرار بگیری فکر کن. راه پاکی و خوبی . ببخشید خیلی حرف زدم ...
پاک شاد با اراده باشید

**R@ha** · 1393 مرداد 30، 0:34

کیمیا برو چیزایی که من توی تجربیات ترک نوشتم رو بخون
لطفا
لطفا
لطفا
بعد ببین بازم نظرت همینه؟!
لطفااااااااا برو بخون