اورژانس کانون

[همساده]

وا میتوانم خانم قاچی نیست مگه شادی من هندوانه ست

هندوانه مگه از آلمان میاد

بیا این همه زحمت بکشی اخر بخوان با چاقو شادیتو تیکه پاره کنن

[دست تنها]

یه جمله خیلی خوب امروز یاد گرفتم البته تو تاپیک انگلیسی هم گذاشتم:
میدونی دست تنها خانم
بین آرزو و امید فرق هستش.
آرزوی شادی
با امید شادی 
فرق داره
آرزو داشته باشیم خدا از دلتنگی ها نجاتمون بده
با اینکه امید داشته باشیم فرق داره

ما همه آرزو داریم تو بخت آزمایی برنده بشیم و یه پول قلمبه گیرمون بیاد ولی کسی که میره بلیط بخت آزمایی رو تهیه میکنه امید داره که برنده بشه.

پس باید قدمهایه کوچیک برداریم تا امید درونمون جوونه بزنه.

با هر بینش و مرامی که به دنیا نگاه کنیم این دنیا طبیعتش بر اینه که معجزه کم رخ میده درونش.

شعار همیشگیمون رو یادتون باشه:

بدون خدا من نمیتوانم و بدون من خدا نمیخواهد.


زندگی خوب و ایده آل  یک کار کاملا شراکتی هستش ما همراه با خدا اگه حال ما خوب نیست یه قسمت از شعار بالا میلنگه. یا من همه کارا رو سپردم به خدا و منتظر معجزشم یا همه چی رو میخوام خودم حل کنم. 

نه منتظر  معجزه نیستم اما یه گرهی تو کار هست! 

[درخشنده]

نه منتظر  معجزه نیستم اما یه گرهی تو کار هست! 

ایشالاه که حل بشه

[همساده]

گره تو کار همه هست.
اصلا دنیا یعنی گره یعنی سختی.
 شب بخیر

[می توانم]

من واقعا هندونه تصورش کردم
اصلا اول خواستم بگم یه قاچ از گلش بهم بدید
بعد گفتم گلش حق من نیست
حق خودتونه

خانم دست تنها
مراقب خودت باش


باور کنه همه تو کارمون گره هست
ولی اونایی که مثل تو به فکر حل مشکلاتشونن آدمای با ارزشی هستن

[انیس]

سلام
ذهنم خیلی درگیره
این روزا تو افکارم شیطون پیروزه 

نمیدونم چرا بی اراده شدم نمیدونم چرا فکر میکنم خدا منو نمیبخشه.
نمیدونم چرا فکر میکنم اگه توبه کنم باز دوباره شروع میکنم پس چرا توبه کنم

چطوری ارزش خودمو حفظ کنم؟ چطوری به خودم بها بدم؟

 

[طاهر]

سلام
خوب باشید ان شالله
نمیدونم چی بگم چون ذهنم منم الان خیلی درگیره
و اما در مورد اون چیزی که گفتین فقط یه مکر شیطانیه
چون اگه باور داریم به خدایی خدا و وحی بودن قران و صدق کلام خدا
صریح ایه قران هست که میگه
خدا هرگناهی که کرده باشین رو میبخشه
هررررررررررر گناهییییییی
پس از این بابت نگران نباشید
که خدا توبه منو نمیپذیره و من بنده بدی هستمو و این حرفا
اگه مایل بودین بیشتر در این رابطه حرف میزنیم

[همساده]

میگم اگه بعد 120 سال رفتین پیش خدا یهو سرتونو پایین بگیرین با این طرز فکر که هیچ وقت منو نبخشیده
یهو خدا مثه فیلم همه چیو جلوتون بزاره و بفهمین ای دل غافل  همون خطاها و غفلتهایی که یه عمر خودتون رو سرزنش کردین واسش اصلا اثری نیست و خدا همه رو بخشیده انگار اصلا از شما سر نزده...چه حالی میشین؟ اگه ببینین یه عمر ذهنتونو درگیر خطاهایی کردین که اصلا تو هستی ثبت نشده انگار عدم بوده، انگار رخ نداده...
بعد میگین ای زرشک چه عمرمونو الکی با این افکار گذروندیم ها!!! خدایا واقعا هیچی نبوده؟
بعد دلته برگردی دوباره به زمین و به زندگیت رنگ آرامش بزنی ولی دیگه فرصت تموم شده شما میمونی یه عمری که در فکر و غم و اندوه چیزی که اصلا وجود نداشته یعنی در دنیا خودتو عذاب کردی واسه هیچ و پوچ واسه خطا و اشتباهی که نبوده.

در همون حینی که  اعصابت خرده یهو میبینی که انگار خدا از دستت ناراحته میگی خدایا من که کار بدی نکردم خودت بخشیدی خطاهامو الان میبینی که سفیده نامه م.
بعد خدا میگه آخه بنده من تو چرا خودتو نبخشیدی؟ چرا تو دنیا خودتو دوست نداشتی؟ اینقدر من غصه میخوردم وقتی تو خودتو مستحق عذاب میدونستی و فکر میکردی الانه که من اذیتت کنم. وقتی از خودت بدت میومد، انگار از من بدت میومده آخه من تو رو دوست داشتم.
 خدا بهت میگه  حالا عیب نداره بفرما برو تو بهشت اگه دنیا یه خرده بهت سخت گذشته قول میدم اینجا جبران کنم. کاری کنم که اون سختی ها از یادت بره.
بعد تو بازم ناراحت میشی از دست خودت عصبانی میشی که چرا خودتو دوست نداشتی. همش قضاوت بد میکردی خودتو.
.................................
یادش بخیر این متن رو چند وقت پیش با الهام از صحبتهای یه فرد هوشیار و پاک که غرق محبت در خدا بود  راجع به خودم و خطاب به خودم نوشتم. الان واسه شما نوشتمش. 

[باد صبا]

سلام انیس جون
دقیقا منم بعد یک مدت پاکی به همین مشکل برخوردم
افکار بهم هجوم آورده بودن و خیلی اذیت میشدم
آقا علیرضا یه راهی بهم یاد داد صبر بر گناه اینجا رو بخون

[همساده]

راجع به هجوم افکار هم من این راه حل به ذهنم میرسه که:
اول اینکه همون لحظه که اومدن با سرعت عمل خیلی زیاد سعی کن به خدا وصل بشی شده سریع چشماتو ببند و دعا کن از ته دلت با صداقت تمام بگو خدایا منو در مقابل این افکار محافظت کن. من خودم و پاکیمو به تو میسپرم.

 عمل بعدی اینه که  نزارید این افکار در ذهنتون بمونه. یا دوستان همدردتون بچه های نسیم حیات با هر روشی که با هم در ارتباطید همه چیو بگین.فکر بد میاد نباید بزارین تو پست توی ذهنتون بمونه باید بریزید بیرون. ترک گروهی یعنی همین.
بار هجوم افکار بد رو تنهایی تحمل نکنید. و خودخوری نکنید.( البته این روش با صداقت جواب میده صداقت نباشه خودش میشه قوز بالا قوز)

[انیس]

خیلی وقتا شده سرمو به چیز دیگه ای گرم کردم اون حالی که داشتمو زود از یادم رفته ولی الان بحث الان و یه لحظه نیس
دو روزه که همینطورم، فکرا خیلی اذیتم میکنه میدونم نباید آدم گناهشو کوچیک بدونه یا اینکه بگه در مقابل گناه دیگران این
که چیزی نیس...
ولی با کمال شرمندگی میگم این روزا با اینکه سریع فکرمو عوض میکنم ولی مدام تو ذهنم اینه که همه اینقد
به خودشون سختی میدن؟
درسته خدا هر گناهی رو میبخشه یا اینکه آقای همساده میگین با توبه ،هیچ اثری از گناه تو پروندمون نمیمونه
ولی گمراه بودن تا کی؟ من گناه نمیکنم ولی مطمئن هم نیستم که دیگه گناه نکنم.
چطوری اطمینان داشته باشم چطوری به خودم اعتماد کنم که دیگه برا همیشه انجام نمیدم؟
میترسم... نمیدونم چرا مث قبل قوی نیستم

[همساده]

انیس خانم
اول اینکه اگه افکار نمیرن چند روزه من حدس میزنم از دو ابزاری که گفتم یا استفاده نمیکنید یا درست و به موقع استفاده نمیکنید. به ندرت اتفاق میفته با این دو کار افکار نرن.
 دوم اینکه ترس شما طبیعی هستش.و تا حدی هم نشون دهنده روشن بینی شما. واسه همینه شعار ما اینه فقط برای امروز. اصلا نمیشه تضمین کرد که با 1000 روز پاکی روز هزار و یک هم پاک و هوشیار میمونیم مگه اینکه همون روز هم به ابزار عمل کنیم. 

این پارگراف از کسی هستش که از سال 1979 قدم در راه پاکی گذاشته و هوشیار شده:

امروز من کارهایی را که برای خودم انجام میدهم، دوست دارم. دیگر مثل یک تبعیدی جزامی یا مثل یک زندانی، رویای فرار کردن را ندارم.اشتغال و اجبار جنسی از بین رفته است و من آزاد شده ام. اما هنوز شفا پیدا نکرده ام. عادت من هنوز هم من را وادار میکند که سرم را بچرخانم و به چیزهایی که جالب به نظر میرسند، نگاه شهوت آمیز بکنم و آن ها را مصرف کنم. بخشی از من هنوز هم به من میگوید اگر این کار را انجام ندهم خواهم مرد. اما، فقط برای یک روز، فقط برای یک برخورد و فقط برای یک نگاه؛ فقط برای یک تفکر و فقط برای یک خاطره مجبور نیستم که این هوس ها را عملی کنم و مجبور نیستم که با ولع و شهوت به آن ها نگاه کنم و دوباره آن جرعه شهوت را بنوشم. ادامه آزادی من بستگی به دیدگاه و نگرشم دارد. اگر قلبم را بر روی فیض و رحمت الهی و دیگران نگشایم دچار دردسر بزرگی میشوم. من هر زمانی که بخواهم، میتوانم در کمتر از یک چشم بر هم زدن در ذهنم اولین جرعه شهوت را بنوشم. به همین دلیل، ادامه پاکی من بستگی به حفظ و نگهداری حالت روحانی ام؛ یعنی حفظ دیدگاه درست، درباره خودم و دیگران دارد.

خواستم شرحش بدم این پارگراف رو دیدم  صادقانه و دور از خود کم بینی و یا تواضع واقعا در حدش نیستم. برداشت با خودتون

[انیس]

اصلا نمیشه تضمین کرد که با 1000 روز پاکی روز هزار و یک هم پاک و هوشیار میمونیم مگه اینکه همون روز هم به ابزار عمل کنیم.

درسته پس من الان نباید بشینم و غصه بخورم که فردا روزی تکرار میکنم یا نه
همه چی به خودم بستگی داره اگه بخوام میتونم .
و من میخوام که پاک باشم از هرررر گناااااهی برای همیشه و باید هوشیــــــار باشم.

ممنون آقای همساده اتفاقا همین حرفای شما به من امید و روحیه داد و ممنون آقای به امید خدا و باد صبای عزیزم که امروز هوای این بنده حقیرو داشتین برام دعا کنین
خدایا بابت فکرای غلطم منو ببخش

[عاشق فاطمه زهرا]

سلام سلام سلام

دکتر عاشق اینجاست.

[گلبرگ]

مهر خدا گلبرگی هم هست
خواستی بیا نسیم حرف بزنیم ببینم فردا چیا داری واسه خودت
منتظرتم
یا علی