امتیاز موضوع:
  • 25 رأی - میانگین امتیازات: 4.44
  • 1
  • 2
  • 3
  • 4
  • 5

اورژانس کانون

(1395 اسفند 4، 1:22)عاشق فاطمه زهرا نوشته است:
(1395 اسفند 2، 22:00)تـــواب نوشته است: لجن و کثیفی همه زندگیمو گرفته و گند خورده به زندگی نداشته ام 

لعنت به من  Hanghead

تواب جون درکت می کنم.
واقعا گناه کثیفه و آدم که آلوده به گناه می شه ، این کثیفی رو حس می کنه. (خوشا به حال ما که هنوز این بود تعفن رو حس می کنیم و نشدیم مثل کسایی که خدا رو فراموش می کنند و اصلا دیگه نمی فهمند بد و خوب چیه؟)

اما یه چیزی رو بگم ، ما هر چقدر هم که گناه کار باشیم ، هر چقدر هم که کثیف باشیم ، این که از رحمت خدا ناامید بشیم ، کار کثیف تری رو انجام دادیم.
مگه بالاترین گناه ناامیدی از رحمت خدا نیست؟ این یعنی ناامیدی از رحمت خدا کثیف تر از کثیف ترین کار هایی هست که تو دنیا می شه انجام داد.
چرا که امیدوار بودن هیچ کاری نداره ، نه وسوسه ای هست ، نا میلی هست ، نه هیچی.
کافیه ته دلت به رحمت خدا امیدوار باشی و در نتیجه در هر وضعیتی باشی ، هر چقدر هم که گناه کرده باشی ، خسته نشی از تلاش کردن.
ببین بحث خوف و رجا فرق می کنه با ناامیدی.
امیدواری بیخیالی نیست ، بی غیرتی نیست ، نادیده گرفتن وضعیت نیست ، آرمان گرایی نیست.
امیدواری یعنی هر چی که شده ، بازم من تلاشم رو می کنم ، چون ایمان دارم خدایی هست و ما رو می بینه و اگر لازم بدونه دست من رو می گیره.
و وقتی خدا دستت رو بگیره ، چشم به هم میزنی می بینی چند ساله که دیگه از خ.ا خبری نیست و ازدواج کردی و دو تا بچه ی گوگولی هم دور و برت هستند.
و دیگه کلات هم بیافته نمی آی توی کانون 4chsmu1
ولی وقتی تو ناامید باشی از رحمت خدا و بگی : باشه تلاش می کنم ولی من که می دونم نمی شه. من که می دونم نمی تونم ، چه فرقی می کنه این بار با بار های دیگه و ... یا بدتر از این ها ، بگی: من که دیگه اصلا تلاش نمی کنم یا از اون هم بدتر ، بگی : دیگه راه حلی نیست ، چرا دست و پا بزنم و ... . چه انتظاری داری که خدا کمکت کنه؟ 53258zu2qvp1d9v

بابا یه یا علی بگو و بلند شو. این همه کار خوب تو دنیا هست که میتونی انجام بدی تا جبران کار های بدت بشه.
برو نماز جماعت شرکت کن ، نماز صبح رو به جماعت بخون ، برو ورزش کن ، نماز قضا هات رو بخون ، روزه قضا هات رو کم کم بگیر.
دعا بخون ، قرآن بخون ، چله بگیر ، تاپیک کنترل نگاه ذهن شرکت کن ، بیا رهروان با بچه ها گپ بزن ، یه هدف بزرگ برای خودت بذار براش تلاش کن.
چی بزرگ تر از این که آدم تلاش کنه برای این که بشه سرباز امام زمان ، دوره ولی خب چرا که نه؟ همت می خواد فقط.

اصلا اگر پدر مادر داری ، برو دستشون رو ببوس ، پاشون رو ببوس ، یه نگاه مهربانانه بهشون بکن ، یه گل واسه مادرت بگیر ، بهش بگو عاشقتم
ببین معجزه می کنه این کار. باور کن.
می تونی بری خانه ی سالمندان ، اینقدر پیرمرد پیرزن منتظر اونجا نشستن که با یکی درد و دل کنن. می تونی بری کهریزک کودک های سرطانی رو خوشحال کنی.
می تونی برای اردو جهادی ثبت نام کنی (قرارگاه امام رضا رو تو اینترنت سرچ کن)‌ می تونی بری جمعیت امام علی عضو شی (پول نمی خوان ، خودت رو می خوان برای کمک به مردم بدبخت ، کودک های کار و ...)

مگه نمی گی بار گناهت سنگینه؟ این هم نسخه عملی (ان الحسنات یذهبن السیئات)‌ دستت رو که نبستن. برو کار خیر کن ، جبران می شه ، می شی صفر صفر.
تازه ممکنه صفر نشی (فاولئک یبدل الله سیئاتهم حسنات) یعنی از همه جلو می زنی.
تو یک ماه خودت رو فراموش کن و به دیگران فکر کن. اگر زندگیت از این رو به اون رو نشد ، به من بگو دیگه کانون نمی آم و از مدیریت هم استئفا می دم. 

شرمنده داداش ،‌حرف هایی که تمام این مدتی تو دلم بود می خواستم بهت بگم و می ترسیدم ناراحت شی رو یه جا گفتم.
راه حل برا هر‌ کسی متفاوته.. نمیگم راه حلت بده خیلی هم عالیه..
اگر برا انجام این‌راه حل هر چقدر کلنجار بری با خودت، نتونی..
خودتم بهتر میدانی علتش چه خیالاتی هست و فکر هایی که به ذهنت میرسه هستش..
این زندگیته سعی نکن پشت گوش بندازی و به این حالت خودتو نگه داری..
باید همه جوانب فکری وذهنیتو بدانی چیه..
با فکر خالی هم به نتیجه نمیرسی فقط خراب تر میکنی خودتو..
یه جنگ با خودت توی ذهنت بر علیه خودت..
زندگی رو بشناسی چی هست، یه دقیقه حاضر نیستی اخم به ابروت بیاد..
دست ازین حرفا بکش داداش من، باید اینقدر تو این راه زمین بخوری تا قدم برداشتنشو یاد بگیری..

sent via tapatalk
 سپاس شده توسط
(1395 اسفند 5، 2:16)meep نوشته است: سلام در مرز شکست هستم متاسفانه خیلی بده که با این حالت اددم یکدفعه از خواب بیدار بشه لعنت خدا بر شیاطین
سخته کنترولش
حالت چطوریه الان؟

sent via tapatalk
 سپاس شده توسط
بهش فکر نکن اصلا..ذهنتو با یه چیزی‌سرگرم کن..
میدونین وقتی دعا کنی نلغزی بدتر میلغزی چون داری بهش فکر میکنی..دعا بخاطر چیزهای دیگه بکنی ذهنت زیباتر میشه..

sent via tapatalk
چرا ناراحت میشین..خودتون رو گفتم..
ما که دعا میکنیم براتون..اشالله همیشه حالتون خوب‌وعالی باشه..
همه گرفتاری هاتون گره شون باز بشه..
منظورم این نبودش ، خودتون رو گفتم ، ما که از خدامونه دعا کنیم برا دیگران ، اگه دعاهامون برا خودمون دیر شدش میدانیم‌ دعاهامون باعث شده گره مشکل کسی باز بشه..باعث شادیمونه

sent via tapatalk
یک شکست دیگه .... 
Hanghead  من هیچ مقاومتی ندارم
نمیدونم چیکار کنم.این روزا اوضاع اصلا خوب نیست Shy
الانم که از همیشه بدتر
 سپاس شده توسط
به فکر‌ عوض کردن شیوه ی روزانه زندگیت باش ، کمی‌ تغییر و تحول روزانه ات
ی دست و صورتتو اب بزن کمی حواست بیاد سرجاش ، سرحال تر بشی
 سپاس شده توسط
(1395 اسفند 10، 22:27)Maryam.595 نوشته است: نمیدونم چیکار کنم.این روزا اوضاع اصلا خوب نیست Shy
الانم که از همیشه بدتر

هر کس تو زندگی به یک چیز علاقه داره و برای اون ساخته ،همه قرار نیست دکتر بشن،مهندس بشن،من با اینکه مهندسی خوندم و نزدیک دو سال و نیم تو اون حیطه کار کردم آخرش ول کردم و رفتم دنبال علاقم و به شدت تو روحیم تاثیر گذاشته و خودارضایی رو که کار زشتیه و درخور انسان نیست ترک کردم و این علاقه رو از طریق اطرافیانم کشف کردم،همه میگفتن تو باید بری دنبال این کار،میگفتن تو باید این کارو کنی آخرش رفتم دنبالش و خیلی راضیم ، باور کن عین حقیقت رو میگم اینکه اون زمان که بعنوان مهندس میرفتم سر کار و خودم دست به سیاه سفید نمیزدم صبح میگفتم ای بابا باز باید برم آرزوی مرگ میکردم که کاش صبح بیدار نشم وبرای تخلیه فشار روانی و اعصاب خوردیم بعضی موقع ها خودارضایی پناه میبردم ولی خداراشکر تموم شد و علتش رو الان میفهمم ،
نتیجه:نظر من اینه که اگر به چیزی که علاقه داری سرگرم باشی وقت برای کارای دیگه نمی مونه که چه برسه به این فکرای دیگه بیفتی.
(1395 اسفند 10، 23:24)drift نوشته است:
(1395 اسفند 10، 22:27)Maryam.595 نوشته است: نمیدونم چیکار کنم.این روزا اوضاع اصلا خوب نیست Shy
الانم که از همیشه بدتر

هر کس تو زندگی به یک چیز علاقه داره و برای اون ساخته ،همه قرار نیست دکتر بشن،مهندس بشن،من با اینکه مهندسی خوندم و نزدیک دو سال و نیم تو اون حیطه کار کردم آخرش ول کردم و رفتم دنبال علاقم و به شدت تو روحیم تاثیر گذاشته و خودارضایی رو که کار زشتیه و درخور انسان نیست ترک کردم و این علاقه رو از طریق اطرافیانم کشف کردم،همه میگفتن تو باید بری دنبال این کار،میگفتن تو باید این کارو کنی آخرش رفتم دنبالش و خیلی راضیم ، باور کن عین حقیقت رو میگم اینکه اون زمان که بعنوان مهندس میرفتم سر کار و خودم دست به سیاه سفید نمیزدم صبح میگفتم ای بابا باز باید برم آرزوی مرگ میکردم که کاش صبح بیدار نشم وبرای تخلیه فشار روانی و اعصاب خوردیم بعضی موقع ها خودارضایی پناه میبردم ولی خداراشکر تموم شد و علتش رو الان میفهمم ،
نتیجه:نظر من اینه که اگر به چیزی که علاقه داری سرگرم باشی وقت برای کارای دیگه نمی مونه که چه برسه به این فکرای دیگه بیفتی.

درست میگی.این بار شکستم Shy این اواخر خیلی لغزش هام زیاد شده.باید سعی کنم از این وضع بیام بیرون
سلام دوستان.چکار میشه کرد؟من 1 هفتست اومدم اینجا ولی الان دارم دیوانه میشم .نمیدونم چکار کنم.به بقیه کارامم نمیرسم فکرم همش یه جا دیگست
چیز های خوب زمان میبرند.
[تصویر:  05_blue.png]
 سپاس شده توسط
(1395 اسفند 12، 19:27)Ben نوشته است: سلام دوستان.چکار میشه کرد؟من 1 هفتست اومدم اینجا ولی الان دارم دیوانه میشم .نمیدونم چکار کنم.به بقیه کارامم نمیرسم فکرم همش یه جا دیگست

مقاومت کنید ، سعی کنید قرآن بخونید با توجه به معنیش تا ذهنتون از خ ا منحرف بشه

ارسال شده از HTC_D626phs با استفاده از kanoon
                  
                 الم یعلم بأن الله یری


[تصویر:  7m1m_2222222222222.png]
[تصویر:  34z.png]
 سپاس شده توسط
احساس تنهایی منو سوق می ده به سمت این کار بد ....
 سپاس شده توسط
(1395 اسفند 12، 19:27)Ben نوشته است: سلام دوستان.چکار میشه کرد؟من 1 هفتست اومدم اینجا ولی الان دارم دیوانه میشم .نمیدونم چکار کنم.به بقیه کارامم نمیرسم فکرم همش یه جا دیگست

خیلی سخته تجربشو دارم آدم دیوانه میشه
فقط دووم بیار 
تو محیط گرم نباش
خودتو گرسنه نگه دار،فقط برای رفع گرسنگی شدید غذا بخور خیلی کم ،تا آخر اینطوری نیست ،یه روز راحت میشی نتیجشو میبینی ،اگر الان نتونی دووم بیاری فکر همش دوباره کاری باز باید بری از اول زحمتت دو برابر میشه پس طاقت بیار این روزا رو رد کن.
 سپاس شده توسط
(1395 اسفند 12، 23:42)drift نوشته است:
(1395 اسفند 12، 19:27)Ben نوشته است: سلام دوستان.چکار میشه کرد؟من 1 هفتست اومدم اینجا ولی الان دارم دیوانه میشم .نمیدونم چکار کنم.به بقیه کارامم نمیرسم فکرم همش یه جا دیگست

خیلی سخته تجربشو دارم آدم دیوانه میشه
فقط دووم بیار 
تو محیط گرم نباش
خودتو گرسنه نگه دار،فقط برای رفع گرسنگی شدید غذا بخور خیلی کم ،تا آخر اینطوری نیست ،یه روز راحت میشی نتیجشو میبینی ،اگر الان نتونی دووم بیاری فکر همش دوباره کاری باز باید بری از اول زحمتت دو برابر میشه پس طاقت بیار این روزا رو رد کن.
حالا اینقدرم سخت نیست ها 4chsmu1 
داداش محرکها رو از بین ببر
ذهن و چشمت رو کنترل کن...تجربهمن یکی که  نشون داده فشار جنسی بخش اندکیش جسمی هستش.بیتشرش روحی و عاطفی هستش.
شايد خوشبختي همين باشد
كه با خودت نگويي :
كاش جايِ ديگري بودم
كارِ ديگري داشتم
يك آدمِ ديگري بودم ... !

53 عاقبتت بخیر همسفر 53
 سپاس شده توسط
(1395 اسفند 12، 23:52)همساده نوشته است:
(1395 اسفند 12، 23:42)drift نوشته است:
(1395 اسفند 12، 19:27)Ben نوشته است: سلام دوستان.چکار میشه کرد؟من 1 هفتست اومدم اینجا ولی الان دارم دیوانه میشم .نمیدونم چکار کنم.به بقیه کارامم نمیرسم فکرم همش یه جا دیگست

خیلی سخته تجربشو دارم آدم دیوانه میشه
فقط دووم بیار 
تو محیط گرم نباش
خودتو گرسنه نگه دار،فقط برای رفع گرسنگی شدید غذا بخور خیلی کم ،تا آخر اینطوری نیست ،یه روز راحت میشی نتیجشو میبینی ،اگر الان نتونی دووم بیاری فکر همش دوباره کاری باز باید بری از اول زحمتت دو برابر میشه پس طاقت بیار این روزا رو رد کن.
حالا اینقدرم سخت نیست ها 4chsmu1 
داداش محرکها رو از بین ببر
ذهن و چشمت رو کنترل کن...تجربهمن یکی که  نشون داده فشار جنسی بخش اندکیش جسمی هستش.بیتشرش روحی و عاطفی هستش.
فکر کنم خیلی بزرگش کردم  4chsmu1
 سپاس شده توسط


کاربرانِ درحال بازدید از این موضوع: 2 مهمان