1395 اسفند 6، 1:18
(1395 اسفند 4، 1:22)عاشق فاطمه زهرا نوشته است:راه حل برا هر کسی متفاوته.. نمیگم راه حلت بده خیلی هم عالیه..(1395 اسفند 2، 22:00)تـــواب نوشته است: لجن و کثیفی همه زندگیمو گرفته و گند خورده به زندگی نداشته ام
لعنت به من
تواب جون درکت می کنم.
واقعا گناه کثیفه و آدم که آلوده به گناه می شه ، این کثیفی رو حس می کنه. (خوشا به حال ما که هنوز این بود تعفن رو حس می کنیم و نشدیم مثل کسایی که خدا رو فراموش می کنند و اصلا دیگه نمی فهمند بد و خوب چیه؟)
اما یه چیزی رو بگم ، ما هر چقدر هم که گناه کار باشیم ، هر چقدر هم که کثیف باشیم ، این که از رحمت خدا ناامید بشیم ، کار کثیف تری رو انجام دادیم.
مگه بالاترین گناه ناامیدی از رحمت خدا نیست؟ این یعنی ناامیدی از رحمت خدا کثیف تر از کثیف ترین کار هایی هست که تو دنیا می شه انجام داد.
چرا که امیدوار بودن هیچ کاری نداره ، نه وسوسه ای هست ، نا میلی هست ، نه هیچی.
کافیه ته دلت به رحمت خدا امیدوار باشی و در نتیجه در هر وضعیتی باشی ، هر چقدر هم که گناه کرده باشی ، خسته نشی از تلاش کردن.
ببین بحث خوف و رجا فرق می کنه با ناامیدی.
امیدواری بیخیالی نیست ، بی غیرتی نیست ، نادیده گرفتن وضعیت نیست ، آرمان گرایی نیست.
امیدواری یعنی هر چی که شده ، بازم من تلاشم رو می کنم ، چون ایمان دارم خدایی هست و ما رو می بینه و اگر لازم بدونه دست من رو می گیره.
و وقتی خدا دستت رو بگیره ، چشم به هم میزنی می بینی چند ساله که دیگه از خ.ا خبری نیست و ازدواج کردی و دو تا بچه ی گوگولی هم دور و برت هستند.
و دیگه کلات هم بیافته نمی آی توی کانون
ولی وقتی تو ناامید باشی از رحمت خدا و بگی : باشه تلاش می کنم ولی من که می دونم نمی شه. من که می دونم نمی تونم ، چه فرقی می کنه این بار با بار های دیگه و ... یا بدتر از این ها ، بگی: من که دیگه اصلا تلاش نمی کنم یا از اون هم بدتر ، بگی : دیگه راه حلی نیست ، چرا دست و پا بزنم و ... . چه انتظاری داری که خدا کمکت کنه؟
بابا یه یا علی بگو و بلند شو. این همه کار خوب تو دنیا هست که میتونی انجام بدی تا جبران کار های بدت بشه.
برو نماز جماعت شرکت کن ، نماز صبح رو به جماعت بخون ، برو ورزش کن ، نماز قضا هات رو بخون ، روزه قضا هات رو کم کم بگیر.
دعا بخون ، قرآن بخون ، چله بگیر ، تاپیک کنترل نگاه ذهن شرکت کن ، بیا رهروان با بچه ها گپ بزن ، یه هدف بزرگ برای خودت بذار براش تلاش کن.
چی بزرگ تر از این که آدم تلاش کنه برای این که بشه سرباز امام زمان ، دوره ولی خب چرا که نه؟ همت می خواد فقط.
اصلا اگر پدر مادر داری ، برو دستشون رو ببوس ، پاشون رو ببوس ، یه نگاه مهربانانه بهشون بکن ، یه گل واسه مادرت بگیر ، بهش بگو عاشقتم
ببین معجزه می کنه این کار. باور کن.
می تونی بری خانه ی سالمندان ، اینقدر پیرمرد پیرزن منتظر اونجا نشستن که با یکی درد و دل کنن. می تونی بری کهریزک کودک های سرطانی رو خوشحال کنی.
می تونی برای اردو جهادی ثبت نام کنی (قرارگاه امام رضا رو تو اینترنت سرچ کن) می تونی بری جمعیت امام علی عضو شی (پول نمی خوان ، خودت رو می خوان برای کمک به مردم بدبخت ، کودک های کار و ...)
مگه نمی گی بار گناهت سنگینه؟ این هم نسخه عملی (ان الحسنات یذهبن السیئات) دستت رو که نبستن. برو کار خیر کن ، جبران می شه ، می شی صفر صفر.
تازه ممکنه صفر نشی (فاولئک یبدل الله سیئاتهم حسنات) یعنی از همه جلو می زنی.
تو یک ماه خودت رو فراموش کن و به دیگران فکر کن. اگر زندگیت از این رو به اون رو نشد ، به من بگو دیگه کانون نمی آم و از مدیریت هم استئفا می دم.
شرمنده داداش ،حرف هایی که تمام این مدتی تو دلم بود می خواستم بهت بگم و می ترسیدم ناراحت شی رو یه جا گفتم.
اگر برا انجام اینراه حل هر چقدر کلنجار بری با خودت، نتونی..
خودتم بهتر میدانی علتش چه خیالاتی هست و فکر هایی که به ذهنت میرسه هستش..
این زندگیته سعی نکن پشت گوش بندازی و به این حالت خودتو نگه داری..
باید همه جوانب فکری وذهنیتو بدانی چیه..
با فکر خالی هم به نتیجه نمیرسی فقط خراب تر میکنی خودتو..
یه جنگ با خودت توی ذهنت بر علیه خودت..
زندگی رو بشناسی چی هست، یه دقیقه حاضر نیستی اخم به ابروت بیاد..
دست ازین حرفا بکش داداش من، باید اینقدر تو این راه زمین بخوری تا قدم برداشتنشو یاد بگیری..
sent via tapatalk