1398 مهر 2، 0:57
(1398 مهر 2، 0:55)پشتکار نوشته است: می گه آفرین حالا شدی یه بز خوب
خب این یکی بز باشخصیتتریه.
من از این تیپ بزها بیشتر خوشم میاد.
لحظهی دارچین رو دیدی؟
خیلی قشنگه.
واسه این لحظات سخت فوقالعاده است.
(1398 مهر 2، 0:55)پشتکار نوشته است: می گه آفرین حالا شدی یه بز خوب
(1398 مهر 3، 15:23)آبـی نوشته است: اورژانس تخت خالی داره؟
من باید بستری بشم
احتمال خراب شدن همه چیز در یک چشم به هم زدن وجود داره
امروز با شرایط خیلی ناجوری مواجه شدم
" یک شخصی انقدر بهم نزدیک شد که احساس کردم میخواد کار ناجوری انجام بده
کارفرما رو صدا کردم...
شایدم یکم بیش از حد حساس شدم. اما نه حساس نشدم. واقعا کارش عجیب بود!!! "
خیلی داره آزار میده ذهنم رو...
دو ساعت استراحت دارم
بعدش باید سریع از خونه برم بیرون تا ...
نقل قول: ذهنم ی باره قبول کرده ک نمیتونم بلندمدت ترک کنم....با خودم قرار میزارم و بلدش ی صدایی میگه تو ک بهش نمیرسی و منم عاجزانه قبول میکنم و میشکنمذهنت اشتباه میگه ..