1400 فروردين 12، 10:39
خوب هستین؟
اگر خانواده خونه هستن برین پیششون صحبت کنید،
(1400 فروردين 12، 23:32)_رعنا_ نوشته است: نمیخواستم بیام
ولی ناراحتم اگر اینجا نمیومدم مستقیم میرفتم برای شکست
اگر کسی هست میشه یه ذره حرف بزنیم؟
دبگه نمیتونم
(1400 فروردين 12، 23:59)_رعنا_ نوشته است: رفتم دیدم هم کلاسیم کلی کار ریخته سرم میرم همونا را انجام میدم
ولی واقعا به خودم حق میدم که امشب بشکنم
سعی میکنم انجامش ندم
ولی اگر هم شد فدای سرم
منم تا یه حدی دووم میارم
ممنونم ازتون
خوب بخوابین
(1400 فروردين 14، 0:07)_رعنا_ نوشته است:
یه سری کارها که نباید را انجام دادم که بشکنم ولی نشکستم.
یه علت بزرگی که نمیشکنم اینه که به خودم قول دادم فیلم مستهجن نبینم تا تو ساختش شریک نشم
بعد به خودم میگم خب بدون فیلم هم که نمیشه. برای همین نمیشکنم
ولی الان یه فکر دیگه زد به کله ام
خیلی دلم میخواد اجراییش کنم
تا چند قدمی اشم رفتم ولی گفتم اول بیام اینجا
لعنت به من
(1400 فروردين 14، 0:24)نور الزهرا نوشته است:ممنونم قشنگم. اواضاع خیلی بد بود(1400 فروردين 14، 0:07)_رعنا_ نوشته است:
یه سری کارها که نباید را انجام دادم که بشکنم ولی نشکستم.
یه علت بزرگی که نمیشکنم اینه که به خودم قول دادم فیلم مستهجن نبینم تا تو ساختش شریک نشم
بعد به خودم میگم خب بدون فیلم هم که نمیشه. برای همین نمیشکنم
ولی الان یه فکر دیگه زد به کله ام
خیلی دلم میخواد اجراییش کنم
تا چند قدمی اشم رفتم ولی گفتم اول بیام اینجا
لعنت به من
رعنا سلام.
فکر کردی به حس بعد از شکستن؟
به اینکه دوباره طول میکشه تا سرپا بشی؟
چیزی هست که در این لحظه بتونه نجات بخش باشه؟
ایا یاد مرگ، نوشتن وصیت نامه توی گوشی، نگاه انداختن یا مرور اتفاقای کتاب بازگشت ، اینا بهت کمک میکنن؟
ایا دوست داری دست پر بری ملاقات خدا؟