اورژانس کانون

[یا باب الحوائج]

من میگم هر موقع که از استرس خارج شدین برای خودتون یه گوشه بنویسید که چجوری استرس را دور کردین
این بهتون کمک میکنه که دفعه بعد خیلی راحت با موضوع کنار بیایید

[محسنین]

سلام 










آرزوی موفقیت دارم 

[ناحلهـ]

یه اتفاقات بدی که توی بچگی میفته و خیلی روت تاثیر میزاره یه چند وقتی آزادت میزاره و تو سعی میکنی مشکلتو حل کنی بعد یهو اتفاقات دارن تکرار میشن همونا که باعث شدن که کلی حفره داشته باشم و زمان بدی دوباره میان سراغت

[یا باب الحوائج]

یه اتفاقات بدی که توی بچگی میفته و خیلی روت تاثیر میزاره یه چند وقتی آزادت میزاره و تو سعی میکنی مشکلتو حل کنی بعد یهو اتفاقات دارن تکرار میشن همونا که باعث شدن که کلی حفره داشته باشم و زمان بدی دوباره میان سراغت

خوب این اتفاق های بد همش از طرف خودتونه یا دیگران هم توش دخیل هستن
ببینید بعضی وقتا دیگران باعث میشن تو زندگی ما اتفاق های بد بیفته
خوب باید سعی کنیم با اون اتفاق ها کنار بیاییم یا به دیگران بگیم برامون اون اتفاق هارا دوباره رقم نزنن

[ناحلهـ]

خوب یجورایی میشه گفت همش از طرف دیگرانه 

[*آسمان*]

سلام مجدد 

داشتم کتاب فلورانس رو میخوندم به یه بخش فوق العاده رسیدم ...
خیلی قشنگ بود ...
دلم نیومد اینجا نگم ...

---

واگذاری مسئولیت به خداوند 

باری که روی دوشتون هست رو به خدا واگذار کنید .
اما چه جوری ؟؟
این گفتار مثبت رو ساعت ها و بدون وقفه چه در سکوت و چه با صدای رسا ، با آرامی اما با اقتدار تکرار کنید .
" این بار را به خدا واگذار میکنم و آسوده میشوم "

---

تاریکی پیش از سپیده دم چیست ؟؟

قبل از یک موفقیت بزرگ همه چیز به سوی ناکامی میرود .
علت : بیم ها و هراس ها از اعماق ذهن به سطح آن آمده اند و بعد از این از ذهن بیرون میرن  

حتی در سختی ها هم شاد باشید و خدا را سپاس بگویید که نجات یافته اید .

سئوال : تا کی انسان باید در این تاریکی سر ببرد ؟؟
جواب : تا زمانی که چشم انسان در تاریکی هم بینا باشد . 
و زمانی میتوان به این بینایی در تاریکی رسید که مسئولیت رو به خدا واگذار کنیم .

---

من که خیلی دوسش داشتم ...

پست دیشبم تو باران 

هیچکس محل نداد 

[یا باب الحوائج]

خوب تاحالا بهشون گفتین برای شما این اتفاق ها خوشایند نیست و از این کارها دوری کنند؟

[ناحلهـ]

حالم خوب نیست ولی سعی میکنم دیگه غر نزنم و خودمو آروم کنم بالاخره ابرا میرن کنار 
و من نمیخوام از بنده های غرغروش باشم 

[ناحلهـ]

پست دیشبم تو باران  

هیچکس محل نداد  

ببخشید آجی این روزا نمیتونم درس حسابی پستا رو بخونم و جواب بدم 

خوب تاحالا بهشون گفتین برای شما این اتفاق ها خوشایند نیست و از این کارها دوری کنند؟

نه راستش هیچوقت نگفتم 

[یا باب الحوائج]

نه راستش هیچوقت نگفتم 

من احساس میکنم شما چون اون هارا خیلی دوست دارید نمیخوایید بدونن که به خاطر کارهاشون شما ناراحت میشید درسته؟

[ناحلهـ]

من احساس میکنم شما چون اون هارا خیلی دوست دارید نمیخوایید بدونن که به خاطر کارهاشون شما ناراحت میشید درسته؟

بله و همینطور نمیخوام از دستشون بدم 

[*آسمان*]

ببخشید آجی این روزا نمیتونم درس حسابی پستا رو بخونم و جواب بدم 

اینو به خاطر این گفتم که الان هم بدرت میخوره 

ولی میفهممت ..

منم خیلی وقتا حوصلم نمیگیره 

---

الان مشکلتو بهشون نگو چون آدم تو عصبانیت نمی تونه خوب بحرفه

[ناحلهـ]

اهم من سعی میکنم تنها باشم و آروم شم ولی ولم نمیکنن که 
سعی میکنم آروم باشم و زیاد جوابشونو ندم 

[یا باب الحوائج]

بله و همینطور نمیخوام از دستشون بدم 

خوب موضوع یکم پیچیده شد
اون ها هم شمارا خیلی دوست دارند این یه رابطه دوستی دوطرف است که نمیدونی چی باعث ناراحت کدن هم دیگه میشه
خوب اگه نمیتونید باهاشون صحبت کنید
میتونید بی تفاوت باشید به کاری که انجام میدن؟

[*آسمان*]

بگو مامان جان بابا جان 

لطف کنید فقط نیم ساعت بهم مهلت بدید ...

بعد با آرامش بیشتری صحبت میکنیم