1400 خرداد 21، 16:33
اسارت نفس،اراده را قوی می کند
فهمیدم هنگامی که فقط نصف نون می خورم ارادم قوی تره تا موقعی که هر چی دلم بخواد می خورم
برای نا امید شدن دلیلی وجود ندارد
(1400 خرداد 21، 16:34)یاقوت نوشته است:(1400 خرداد 21، 16:33)پشتکار نوشته است: کسی هست کمک کنه؟
من هستم : )
خوبین؟؟؟؟
(1400 خرداد 21، 16:37)پشتکار نوشته است:(1400 خرداد 21، 16:34)یاقوت نوشته است:(1400 خرداد 21، 16:33)پشتکار نوشته است: کسی هست کمک کنه؟
من هستم : )
خوبین؟؟؟؟
نه وسوسه دارم
به زور خودم رو راضی کردم بیام اینجا ببینم درست میشه یا نه
(1400 خرداد 21، 11:47)yaldaw نوشته است: دوستان اینو حتما بخونید
پیامی از یکی از کاربران خوب سایت داداش رضا:
تقدیم به همه کسانی که با ذره ذره وجودشون اینا رو حس کردن و تا مغز استخون با این درد زندگی کردن:
خسته شدیم ، خستهِ خسته !
از غسل هایی که بعد از گناه کردیم، که همش دنبال یه بهونه بودیم که کسی نفهمه چرا رفتیم حموم ؟ که کسی نفهمه چرا اینقدر زود زود میریم حموم؟
زمان غسل کردنو یادت میاد؟!
همون لحظه ایی که زیر دوش وایستادیم و به ارامش بعد از غسل فکر کردیم و به زشتی کاری که چند دقیقه قبل انجام دادیم! به خودمون قول دادیم این اخرین دفعه است که داریم گناه میکنیم و براش غسل میکنیم، اما چقدر زود در موقعیت گناه قول و قرارامون یادمون رفت!
خسته ایم از اینکه صدتا سرچ بیخود در نت زدیم و تهش نشستیم دونه دونه هیستوریا رو پاک کردیم! که مبادا یه نفر اتفاقی ببینه که ما چی سرچ کردیم؟!
چه جاهایی دلمون لرزید که نکنه لو بریم ! اگه آبرومون بره چی ؟!
خسته از کلیپ ها عکسا رمان ها و فیلم هایی که دیدیم تا یه کار حیوانی رو ببینیم و لذت ببریم !
خسته از مشت مشت قرص خوردن که چرا پامون تق تق صدا میده و هر از گاهی دستمون تیر میکشه!
هر دفعه بهونه های مختلف اوردیم که چرا کِسِلیم؟ که چرا مریضیم؟! چرا همش خوابمون میاد؟! به بهونه کار و درس رفتیم تو اتاق و فکر کردیم هیشکی ما رو نمیبینه ولی هر غلطی که بود با خودمون انجام دادیم!
خسته ایم از تمام اون دوثانیه لذت هایی که بعدش حس کردیم بدبخت ترین ادم زمینیم!
خسته ایم از تموم اون روزایی که جرات نداشتیم به چشای خودمون در اینه نگاه کنیم .خجالت کشیدیم به خودمون بگیم دوستت دارم ! هر دفعه که تو اینه نگاه کردیم به خودمون گفتیم ببین که چیکارم کردی ؟!
کجای زندگی خود مونو جا گذاشتیم؟! کدوم صفحه از روزگار خودمونو گم کردیم؟! چرا به جای اینکه مشکلاتمونو حل کنیم، با هفت تیر به روحمون شلیک کردیم؟! چندتا از ارزوهامون رو با دست های خودمون کشتیم؟ چندتا از استعداد و موفقیت های خودمونو به پای یه لحظه لذت خفه کردیم؟! از کی با خودمون بد شدیم؟ ها؟!!!
چند دفعه کر شدیم و صدای خدا رو نشنیدیم ؟! چند دفعه به عذاب وجدانمون خفه کن نصب کردیم که هعی بهمون نگه: نکن برگرد ادامه نده!
میدونیم که وقتی خفه شد دودش تموم وجودمونو فرا گرفت و سیاهِ سیاه شدیم؟! میدونیم که یه پرده سیاه جلوی چشممونو گرفت و نذاشت که از طبیعت و زیبایی های خداوند لذت ببریم؟!
همین بود که بی تفاوت از کنار ماه و خورشید و طلوع و غروب و کهکشان ها و ستاره ها عبور کردیم و اصن نفهمیدیم کی روز شد و کی شب اومد !
چند دفعه گول شیطان رو خوردیم و توهم زدیم این دفعه با دفعه قبل فرق میکنه ؟! مگه نشنیدیم که شیطان به بابامون( حضرت ادم) هم رحم نکرد، اونوقت به من و تو رحم کنه؟! هه !
ما داریم در یه دود بسیار غلیظ زندگی میکنیم ، خدا کلی نعمت بهمون داده تا بتونیم با این نعمت ها به خودش برسیم اما ما داریم دونه دونه نعمت ها رو در شومینه دنیا میسوزونیم تا غلظت این دود رو زیاد کنیم ! چون ان سوی دود رو نمیبینیم و فکر میکنیم زندگی فقط همین دود غلیظی هستی که اطرافمونو فرا گرفته! بسه به خودمون بیاییم!
ما محکومیم! محکوم به قتل عمد !
ما خودمون رو با این کارِ کثیف کشتیم!
چه جاهایی که میتونستیم موفق ترین باشیم ، اما نشدیم ! چه جاهایی که میتونستیم عزیز دردونه خدا بشیم ولی نشدیم! چه جاهایی که میتونستیم ارامش رو زیر زبونمون مزه مزه کنیم اما چیزی جز تپش قلب و استرس و عرق چیز دیگه ایی حس نکردیم. مگه چقدر زنده ایم که نصف زندگی مون به استرس و فشار های عصبی به فنا میره؟! هعی توهم زدیم ، خیال کردیم ، تصور کردیم…
واقعا داریم باخودمون چیکار میکنیم؟! ما ها به خودمون خیلیییی بدهکاریم ، خیلی. به تعداد روزهایی که از دست دادیم به تعداد موفقیت های که از دست دادیم به تعداد خوشبختی ها ، ارزوها، ارامش ها، شادی ها، سلامتی ها ، لذت ها ، خنده ها، قوی بودن ها و…
بازم بگم؟!
برگردیم، دیر نیس ! اگه تلاش کنیم نه تنها همه اش دوباره بهمون داده میشه که خدا نه ده تایی اشانتیون هم بهمون میده . نه به اندازه ده تا انگشتت! بلکه به اندازه ده تایی بچگیامون بهمون پس میده! همون ده تایی که وقتی بچه بودیم و میگفتن چن تا خدا رو دوست داری ؟ میگفتیم ده تاااااا ?
واسه ارامش هم دعا کنیم ??
(1400 خرداد 21، 17:05)پشتکار نوشته است: عکس شهید حسن باقری
و این که آره.این متن برای پاک موندن کافیه.
پس مشکل از منه.آدم قبلی نیستم که تا مویمدم اینجا مشکل برطرف میشد