1400 دي 7، 14:34
سپاس شده توسط
1400 دي 7، 14:38
(1400 دي 7، 14:26)*مهدی* نوشته است:(1400 دي 7، 14:23)آرمین نوشته است:(1400 دي 7، 14:15)*مهدی* نوشته است: دست بردار نیست
سلام
مهدی جان با چی میتونی حواست رو پرت کنی؟
آدم ذهنش که مشغول چیزی بشه راحت تر چیزهای بد رو فراموش میکنه.
اگه چیزی باشه که دوستش داری چه بهتر.
سلام خیلی از محدودیت ها رو رد کردم و چیزی به ذهنم نمیرسه
مهدی، میدونم الان خیلی سختی داره تحمل میکنی.
محدودیت بیشتری رد کنی، فکر نکن تموم میشه و دیگه راحت میشی.
بارها تجربه کردی، الان شاید واسه یکی دو ساعت ، تو رو ببره تو حالت کما و فشارهات به ظاهر بخوابه.
اما بازم قبلا تجربه کردی که دوباره میاد سراغت. و شاید قوی تر برگرده.
پس محدودیت بیشتری رو رد نکن.
اینجور جاها یکی هست که میتونی ازش کمک بگیری.
صداش کن، اعلام پشیمونی کن و صداش کن.
سپاس شده توسط
1400 دي 7، 14:41
براش مبارزه کن
اون عکسا همش ساختگیه تو واقعیت همشون زشتو کثیفن همه بهشون دست زدن مثل دستمال کاغذی با هزارتا فتوشاپ اونجوری شدن مغزت قول خورده دست بردارم نیست بهتره با واقعیت تلخش روبروش کنی تا دست بکشه
سروی شدم به دولت ازادگی که سر/ با کس فرو نیاورد این طبع سرکشم
سپاس شده توسط
1400 دي 7، 14:43
فک میکنی واقعا با نجاست میتونی به لذت برسی ؟ این در شان تو نیست خودتو جمع و جور کن قوی باش
سروی شدم به دولت ازادگی که سر/ با کس فرو نیاورد این طبع سرکشم
سپاس شده توسط
1400 دي 7، 15:25
شرمنده همه دوستانم
دوباره دیر اومدم اورژانس اول میبایست بیام اورژانس بجای اون جا و کار رو خراب کردم
آخرین چیزی که قانع شدم کار کثیف رو انجام بدم این بود که تو تا آخرش رفتی دیگه بقیش هم برو
چقدر تلاش نافرجام
چقدر رنج و اعصاب خوردی
چقدر بدبختی
دیگه خسته شدم
از بس که سر ۲ یا ۳ روز پاکی لغزش کردم
ببخشید شما رو هم ناراحت کردم
از تو حرکت از خدا برکت
روزانه های قرآنی
مکتبخونه
ز نیرو بود مرد را راستی
قرار عاشقی
کنترل نگاه و ذهن
گروه استوا
برنامه ریزی روزانه
روزانه های قرآنی
مکتبخونه
ز نیرو بود مرد را راستی
قرار عاشقی
کنترل نگاه و ذهن
گروه استوا
برنامه ریزی روزانه
سپاس شده توسط
1400 دي 7، 15:34
توبه کن و از خدا طلب بخشش کن. خدا هم دل صافت رو می بینه و می بخشه.
از دفعه بعد همون اول کاری و قبل دیدن هر چیز بد بیا اورژانس تا راحت تر بتونی وضعیت رو مدیریت کنی.
سپاس شده توسط
1400 دي 7، 17:05
دیگه الان مهم نیست.
مهم الان اینه:
دوباره بیای تو مسیر.
اینم شد تجربه که دفعات بعد قبل از این که به وسوسه ها عمل کنی، بیای به اورژانس.
نگی حالا که این محدودیت رد شد، دیگه ولش... .
سپاس شده توسط
1400 دي 9، 9:23
شنبه یکی از دروس سختو امتحان دارم
احساساتم غلیان کرده باید آروم شه.
باید حوصلم بگیره درسمو بخونم.
من باید خوب شم. نباید اینقدر شکست خورده به نظر بیام.
سپاس شده توسط
1400 دي 9، 10:50
لطفا از خونه برید بیرون .. این وسوسه گذراس نذارید زمینتون بزنه
♧ ما ابدیت را در پیش داریم♧
1400 دي 9، 11:09
چیزی نیس میگذره، صبر داشته باش
خودت بهش پر و بال ندی از فکرت میره
سپاس شده توسط
1400 دي 9، 13:28
ویرایش شده
از افکار به ستوه اومده بودم و داشتم احساساتی که بهشون قفل زدم رو با فکر کردن و عمل نکردن . بیشتر به ستوه میاوردم .
به هر حال یه قدم زدن بهترم کرد و گذشت.
1400 دي 9، 13:30
الان وسوسه ای؟
اسارت نفس،اراده را قوی می کند
فهمیدم هنگامی که فقط نصف نون می خورم ارادم قوی تره تا موقعی که هر چی دلم بخواد می خورم
برای نا امید شدن دلیلی وجود ندارد