امتیاز موضوع:
  • 25 رأی - میانگین امتیازات: 4.44
  • 1
  • 2
  • 3
  • 4
  • 5

اورژانس کانون

 سپاس شده توسط
(1400 دي 26، 0:10)*مهدی* نوشته است: میترسم از وقتی که هیچکی تو کانون نیست و من وسوسه ام
میدونم خدا هست اما باور قلبی ندارم

(1400 دي 26، 0:24)*مهدی* نوشته است: هیچ کس نیست 117

(1400 دي 26، 0:38)*مهدی* نوشته است: هنوز پاکم
و پاک خواهم ماند چون:
این پست روحم رو جلا داد

سلام مهدی جان
خدا رو شکر که پاکیت برقراره. روحت هم جلا پیدا کرد.

داداش جان آخر شبی توصیه می‌کنم یه وضو بگیری و آماده بشی برای خواب. دو رکعت نماز مستحبی هم می‌چسبه.
این موقع شب و این خلوت حیف نیست با گناه همراه شه؟
جکی چان:
萨拉姆如一个巴拉姆萨拉萨拉姆如姆如何拉明

 سپاس شده توسط
(1400 دي 26، 1:00)آرمین نوشته است:
(1400 دي 26، 0:10)*مهدی* نوشته است: میترسم از وقتی که هیچکی تو کانون نیست و من وسوسه ام
میدونم خدا هست اما باور قلبی ندارم

(1400 دي 26، 0:24)*مهدی* نوشته است: هیچ کس نیست 117

(1400 دي 26، 0:38)*مهدی* نوشته است: هنوز پاکم
و پاک خواهم ماند چون:
این پست روحم رو جلا داد

سلام مهدی جان
خدا رو شکر که پاکیت برقراره. روحت هم جلا پیدا کرد.

داداش جان آخر شبی توصیه می‌کنم یه وضو بگیری و آماده بشی برای خواب. دو رکعت نماز مستحبی هم می‌چسبه.
این موقع شب و این خلوت حیف نیست با گناه همراه شه؟
سلام داداش عزیز
نمیشه وضو بگیرم چون سرو صدا میشه و همه بیدار میشن
 سپاس شده توسط
(1400 دي 26، 1:00)آرمین نوشته است:
(1400 دي 26، 0:10)*مهدی* نوشته است: میترسم از وقتی که هیچکی تو کانون نیست و من وسوسه ام
میدونم خدا هست اما باور قلبی ندارم

(1400 دي 26، 0:24)*مهدی* نوشته است: هیچ کس نیست 117

(1400 دي 26، 0:38)*مهدی* نوشته است: هنوز پاکم
و پاک خواهم ماند چون:
این پست روحم رو جلا داد

سلام مهدی جان
خدا رو شکر که پاکیت برقراره. روحت هم جلا پیدا کرد.

داداش جان آخر شبی توصیه می‌کنم یه وضو بگیری و آماده بشی برای خواب. دو رکعت نماز مستحبی هم می‌چسبه.
این موقع شب و این خلوت حیف نیست با گناه همراه شه؟
سلام آرمین عزیز میشه در رابطه با اون پیام وسواسی که تو گروه استوا فرستادم شما هم نظرتو بگی 
ممنون
 سپاس شده توسط
سلام کسی هس
سروی شدم به دولت ازادگی که سر/ با کس  فرو نیاورد این طبع سرکشم 
 سپاس شده توسط
سلام من هستم

اوضاع چطوره
 سپاس شده توسط
الان  بهترم
سروی شدم به دولت ازادگی که سر/ با کس  فرو نیاورد این طبع سرکشم 
 سپاس شده توسط
سلام
 از دیشب که تا ساعت ۳ بامداد درگیر وسوسه ها بودم و تو کانون گشت میزدم و فکرهای زیادی تو ذهنم اومد و یکی از این فکرا این بود که تو اینقد امشب زجر میکشی و حالا فردا بیایی خراب کنی همه چیز رو (دو سه بار دیگه هم همین اتفاق افتاد)
ولی خب بخیر گذشت و پاک موندم
خب صبح دیر وقت از خواب بیدار شدم و بخودم گفتم چقدر کار بیهوده ای دیشب میخواستی انجام بدی ولی بعد از یک ساعت افکار بد اومد تو سرم و من هم الکی الکی خودم رو انگول میکردم  ، بعدش اومدم توی اورژانس بنویسم که وسوسه ام که یه لحظه رفتم و برگشتم دیدم  همه چی پریده خیلی ناراحت شدم ولی با این حال تا عصر مقاومت کردم و اومدم توی هال درس خوندم.
 نزدیک مغرب بود که تنها شدم و کتاب حاج قاسم رو برداشتم و کمی ازش خوندم ولی بعد از ده دقیقه طاقتم صبر شد و دست و... کردم. بعدش بابام اومد خونه و من هم گفتم حالا که اینطور شد میرم عکس بد نگاه میکنم. هر از گاهی درس میخوندم و کمی عکس نگاه میکردم.
تا اینکه بابام دوباره رفت بیرون و من بین اورژانس و گناه تردید داشتم ولی دلم بیشتر با خراب کاری بود و  اگر میرفتم توی کروم صفحه عکس بد میومد بالا خلاصه کروم باز کردم و دیگه شروع کردم به ....   ده دقیقه ای گذشت و مامانم رسید خونه.
دیگه الان آشفته ام و از امتحان فردا میترسم که بیوفتم و افکاری که میگه تو پاک نیستی و لغزش کن هم تو سرمه.
اصلا نمیخواستم بیام اینجا ولی خب تا کِی دردسر و شروع از اول و از دفعه دیگه حواسم بیشتر جمع میکنم و اعصاب خوردی
ببخشید خیلی طولانی شد و همچنین خیلی واضح حرف زدم
خودم هم میدونم اینا همش بخاطر کنترل نکردن ذهن هسته
 سپاس شده توسط
(1400 دي 26، 19:32)*مهدی* نوشته است: دیگه الان آشفته ام و از امتحان فردا میترسم که بیوفتم و افکاری که میگه تو پاک نیستی و لغزش کن هم تو سرمه.

سلام
مهدی جان الان انتخابت چیه؟ می‌خوای پاک بمونی یا می‌خوای بری پی گناه؟

اگه انتخابت پاکیه، پس دیگه خودتو مدام دودل نکن.
پاشو برو یه وضو بگیر. و بعد از وضو هم قول بده خلاف جهت حرکت نکنی. به هیچ طریقی.

اول کمی حالت رو خوب کن. یه چیزی بخور. پنجره رو باز کن هوایی بخور. کمی با خدا صحبت کن.
بعدم به جای فکرای الکی، کتابت رو ببر همون وسط هال مطالعه کن.

به جای این‌که مثل شکست‌خورده‌ها عمل کنی، مثل یه قهرمان عمل کن.
خودت رو دست کم نگیر.
جکی چان:
萨拉姆如一个巴拉姆萨拉萨拉姆如姆如何拉明

 سپاس شده توسط
(1400 دي 26، 19:50)آرمین نوشته است:
(1400 دي 26، 19:32)*مهدی* نوشته است: دیگه الان آشفته ام و از امتحان فردا میترسم که بیوفتم و افکاری که میگه تو پاک نیستی و لغزش کن هم تو سرمه.

سلام
مهدی جان الان انتخابت چیه؟ می‌خوای پاک بمونی یا می‌خوای بری پی گناه؟
نقل قول: فقط پاکی

اگه انتخابت پاکیه، پس دیگه خودتو مدام دودل نکن.
پاشو برو یه وضو بگیر. و بعد از وضو هم قول بده خلاف جهت حرکت نکنی. به هیچ طریقی.
نقل قول: چشم

اول کمی حالت رو خوب کن. یه چیزی بخور. پنجره رو باز کن هوایی بخور. کمی با خدا صحبت کن.
بعدم به جای فکرای الکی، کتابت رو ببر همون وسط هال مطالعه کن.
نقل قول: آره الان همونجام



به جای این‌که مثل شکست‌خورده‌ها عمل کنی، مثل یه قهرمان عمل کن.
خودت رو دست کم نگیر.
نقل قول: چشم Khansariha (69)
خیلی ممنونم ازتون 302
 سپاس شده توسط
(1400 دي 26، 19:32)*مهدی* نوشته است: سلام
 از دیشب که تا ساعت ۳ بامداد درگیر وسوسه ها بودم و تو کانون گشت میزدم و فکرهای زیادی تو ذهنم اومد و یکی از این فکرا این بود که تو اینقد امشب زجر میکشی و حالا فردا بیایی خراب کنی همه چیز رو (دو سه بار دیگه هم همین اتفاق افتاد)
ولی خب بخیر گذشت و پاک موندم
خب صبح دیر وقت از خواب بیدار شدم و بخودم گفتم چقدر کار بیهوده ای دیشب میخواستی انجام بدی ولی بعد از یک ساعت افکار بد اومد تو سرم و من هم الکی الکی خودم رو انگول میکردم  ، بعدش اومدم توی اورژانس بنویسم که وسوسه ام که یه لحظه رفتم و برگشتم دیدم  همه چی پریده خیلی ناراحت شدم ولی با این حال تا عصر مقاومت کردم و اومدم توی هال درس خوندم.
 نزدیک مغرب بود که تنها شدم و کتاب حاج قاسم رو برداشتم و کمی ازش خوندم ولی بعد از ده دقیقه طاقتم صبر شد و دست و... کردم. بعدش بابام اومد خونه و من هم گفتم حالا که اینطور شد میرم عکس بد نگاه میکنم. هر از گاهی درس میخوندم و کمی عکس نگاه میکردم.
تا اینکه بابام دوباره رفت بیرون و من بین اورژانس و گناه تردید داشتم ولی دلم بیشتر با خراب کاری بود و  اگر میرفتم توی کروم صفحه عکس بد میومد بالا خلاصه کروم باز کردم و دیگه شروع کردم به ....   ده دقیقه ای گذشت و مامانم رسید خونه.
دیگه الان آشفته ام و از امتحان فردا میترسم که بیوفتم و افکاری که میگه تو پاک نیستی و لغزش کن هم تو سرمه.
اصلا نمیخواستم بیام اینجا ولی خب تا کِی دردسر و شروع از اول و از دفعه دیگه حواسم بیشتر جمع میکنم و اعصاب خوردی
ببخشید خیلی طولانی شد و همچنین خیلی واضح حرف زدم
خودم هم میدونم اینا همش بخاطر کنترل نکردن ذهن هسته
مهدی جان منم خودم یه زمانی درگیر اینا بودم ولی با خودت رکو راست باش. 
یه کاغد بیار بدون هیچ شعار دادنی یا چیزی خواسته واقعیت رو بگو. 
اگه میخوای پی گناه و بدبختی رو بگیری که هیچ ولی اگه میخوای ترک کنی و حاضری برای ترکت قید هرچیزی که سر راهت هست رو بزنی بسم الله  Khansariha (58)
تنها راهش همینه
و بدون تا خودت نخوای هیچکی نمیتونه کمکت کنه 

اگه میخوای از شر عکسا و فیلم های بد گوشی خلاص بشی خیلی پر قدرت میری گوشیتو فلش میکنی و یه شاد نصب میکنی و مرورگر هم فقط برای کانون استفاده میکنی
همه فیلتر شکنو این دمو دستگاه های مضخرفو حذف میکنی و همه جیمیل هاتم پاک میکنی تا اگه یه موقع وسوسه شدی بری گوگل پلی فیلتر شکن دان کنی نیاره بالا 
و اینکه آب لیمو خیلی مؤثره روزی حداقل 7و8 قاشق بخور
مخصوصا قبل خواب و از مواد تحریک برانگیز هم به شدت دوری کن مثل عسل یا شکلات
و اگه هم میخوای وقتی میری مرورگر اون سرتیتر های مضخرف رو نبینی سایت کانون رو روی صفحه اصلی گوشیت دخیره کن تا راحت بدون دردسر از عوامل محرک سر راه بیای کانون
 سپاس شده توسط
سلام کسی هس
سروی شدم به دولت ازادگی که سر/ با کس  فرو نیاورد این طبع سرکشم 
 سپاس شده توسط
(1400 دي 26، 23:49)بنت الهدا نوشته است: سلام کسی هس

سلام عزیزم
اگه کاری از دستم بر میاد بگو♥︎
 سپاس شده توسط
(1400 دي 26، 23:49)بنت الهدا نوشته است: سلام کسی هس

سلام من هستم ولی خوابم میاد Khab
سلام .
وسوسه دارم
حال خوبی نیس
 سپاس شده توسط


کاربرانِ درحال بازدید از این موضوع: 1 مهمان