امتیاز موضوع:
  • 1 رأی - میانگین امتیازات: 5
  • 1
  • 2
  • 3
  • 4
  • 5

اگه می خوای اجتماعی بشی بیا اینجا

سلام این یکی از مشکلات منه خوشحال میشم منم راهنمای کنید من درکارم یا رشته ام که به من مربوط میشه فکر کردم وبرنامه ریزی دارم ولی در هنگام عمل دوچار نوعی احساس بی انگیزگی وبی میلی هستم1276746pa51mbeg8j
سلام اولن ورودتونو به کانون تبریک میگمWelcome (1)

ثانیا برای موفقیت در عمل باید انگیزه داشت و شک ناشی از این فکر که شاید موفق نشین رو از ذهنتون دور کنین

شاید تشویق کردن خودتون و اعتماد به نفس دادن میتونه موثر باشه

این نظر منه منتظر نظرات بهتر دوستان باشین

......................
یا حی
Khansariha (121) آثار هنری به دو دلیل ارزشمندند، اول اینکه توسط استادان به وجود آمده اند. دوم اینکه تعدادشان کم است .شما گنج پر ارزشی هستید، زیرا توسط بزرگترین استاد خلق شده اید و فقط یکی هستید. Khansariha (121)


سلام منم ورودتون به کانونو تبریک میگم......
یکی از دلایل بی میلی و بی انگیزگی نداشتن اعتماد به خودتونه.......یا فکر میکنین نمیتونین اون کار و انجام بدین....یا فکر میکنین اگه شروع کنین نمیتونین اون کارو به پایان برسونین که باعث میشه فکر کنین وقتتونو تلف کردین.......
اولین کار اینه که بررسی کنین ببینین با اون کار چه هدفی رو دنبال میکنین و چی قراره بدست بیارین.....یه کنکوری موفقیت در کنکورو می خواد......یه تاجر موفقیت تو کسب و کارشو و در نتیجه در امد بیشترو میخواد...یه دانشمند پیشرفت علم.....یه بازیگر گسترش فرهنگ و شایدم شهرتو بخواد.....همه ی این افراد وقتی به پایان کاری که می خوان شروع کنن فکر میکنن انگیزه ی لازمو پیدا میکنن...... این اولا...
ثانیا.....همه که دلیل نمیشه کارشون اونقدر بزرگ باشه که همه از اون کارشون نفع ببرن......شایدم کار شما اون کارباشه ولی باز هم حداقل یه سودی برای شما داره حالا چه کار معنوی باشه چه دنیوی.....
و این نکته رو هم بدونین وقتی کاری رو به پایان میرسونین این خودش انگیزه ای میشه برای کارهای بعدی پس فقط اولین تصمیم سختترین تصمیمه.......و در آخر اینکه سعی کنین به کارتون ارزش بدین مثلا یکی کتاب میفروشه به خودش میگه این کار من سطح فرهنگیه جامعه منو بالا میبره......یکی روزنامه نگاره و به خودش میگه اینکار سطح اطلاعات و دانش روز مردم جامعه منو بالا میبره.....یا حتی یکی کارگر شهرداریه و به خودش میگه این کار شهر من و جامعه ی منو از لحاظ بهداشت سالم نگه میداره.......
باز اگه سوالی داشتین بپرسین بچه ها هستن کمک تون میکننن
[تصویر:  MuALi.png]
سلام
ممنون از راهنمای تون بهم خیلی کمک کردSmiley-face-thumb
سلام
به نظر من اگه ادم تو یک جمع کمتر حرف بزنه بهتره اگر هم حرف زد بجا حرف بزنه
سلام هانگ ونگ عزیز نگاه کن برای اجتماعی شدن باید تلاش کنی از حالت منزوی که هستی بیرون بیای

برای چی خجالت میکشی من خودم هم تمام سعیمو میکنم که معمولی بگردم و فشن نباشم

یکم باید رابطه تو با اطرافیانت گسترش بدی آروم آروم

.................
یا منیب
Khansariha (121) آثار هنری به دو دلیل ارزشمندند، اول اینکه توسط استادان به وجود آمده اند. دوم اینکه تعدادشان کم است .شما گنج پر ارزشی هستید، زیرا توسط بزرگترین استاد خلق شده اید و فقط یکی هستید. Khansariha (121)


هان عزیز
همون طوری که دوست داری تیپ بزن و لباس بپوش، بعد اگر بیرون رفتی و حس کردی که دیگران دارند نگاهت می کنند و از این تیپ یا لباس خوششون نمیاد، به این حس اهمیت نده. اینطوری کم کم اعتماد به نفست بیشتر میشه.
در کل تصور دیگران از ما نباید به عنوان هدف زندگی مورد توجه قرار بگیره
سحر خیزی هم خیلی خوبه. سعی کن ساعت 9 بخوبی و 5 صبح بیدار بشی. روز اول خیلی اذیت میشی و ممکنه نتونی کار زیادی انجام بدی، اما از روز بعد تاثیرش رو میبینی. هم قدرت فکر کردن رو بالا میبره ، هم اینکه حس می کنی روزها بلندتر شدن و به کارهای بیشتری میرسی.
اینها از تجربیات خودمه Smiley-face-thumb
موفق باشی
سلام هان عزیز
برای خودت زندگی کن برای هدف های که داری.
مهم نیست که دیگران چی میگن یا اینکه چی فکر میکنن Smiley-face-thumb
موفق باشی
من تقریبا اجتماعی شدم Smiley-face-thumb
البته یه حالت تدریجی داره و نمیشه زمان دقیقی براش گفت
وونگ جان.....شرمندم......یه مدت نبودم........من خودم دوست دارم این تاپیک یه خورده پر رونق تر بشه......ولی بچه ها خیلی اینجا سر نمیزنن.......
بچه ها خیلی خوب و قشنگ توضیح دادن.........باز خوبه من و تو این نقطه نظر مشترکیم که با دوستمون راحت تر میتونیم بیرون و تحمل کنیم......تنها دلیلشم اینه که فکرمون مشغول صحبت کردن با دوستمون میشه..........و افکار مزخرف از جمله:اون دختره اون ور خیابون چرا اینجوری نگام کرد-یا اون دخترا چرا بعد از اینکه از کنار من رد شدن شروع به خنده کردن-یا اون پسره چرا اینقدر به هیکلش مینازه انگار از دماغ فیل افتاده............سراغمون نمیاد.
میگم حالا که دوست داری اجتماعی شی بیا از صحبت کردنت شروع کن...........اطلاعاته عمومی تو زیاد کن.....به سایت های اخبار سر بزن.......ممکنه بعضی از مردم وقتی در مورد ورزش باهاشون صحبت میکنی خوششون بیاد.....پس سراغ اطلاعات ورزشی هم برو(من خودم اصلا علاقه ای به اینجور اطلاعات ندارم ولی می رم سراغش)......مثلا ببین اخرین نقل و انتقالات چی بود.........یه خورده در مورد سر مربی تیم ملی تحقیق کن بعد پیش دوستات نقدش کن........یا مثلا در مورد موسیقی اطلاعات بگیر(من خودم عاشق موسیقی ام)....مثلا محسن یگانه قراره البوم جدیدشو یه مدت دیگه منتشر کنه.......یا هزاران هزار جور اتفاقاتی که تو دنیا می افته از سیاست گرفته تا اتفاقاته خنده دار.....یکی از دوستای خودم عاشق سیاسته و بیشتر اوقات در این مورد صحبت میکنه...........حالا فرض کن تو اون تنهایین اون سر صحبتو باز میکنه......اون وقت اگه تو هیچی در مورد سیاست ندونی چی می خوای جوابشو بدی؟....
در مورد لباس هم تحقیق کن......مثلا به سایتای مد سر بزن.......قیمته لباسا رو بگیر(که بعدا واسه چونه زدت یه چیزی تو چنته داشته باشی4fvfcja).........
این به نظر من یکی از مهمترین مباحثه................تو این ماجرا فقط باید یه خورده حوصله داشته باشی..........
راستی باید این حقیقتو بدونی که وقتی دیگران در مورد تو نظر تمسخر امیز میدن ناشی از کمبوده خودشونه...........تو اینی که گفتم اصلا شک ندارم......مثلا اگه کسی به نوع لباس پوشیدنت خندید یا اذیتت کرد مطمئن باش قبلا خودش تو همین موقعیت بوده......
اینم بدون مشکلات مردم به اندازه ای هست که باعث بشه که اصلا به دور و اطرافشون اهمیت ندن......یکی میگفت:وقتی جوونتر بودم فکر میکردم همه منو تحت نظر دارن و به من نگاه میکنن ولی وقتی سن م بالاتر رفت متوجه شدم هیچکدوم به من توجه نمیکردن و غرق مشکلاته خودشون بودن..........من خودم الان قیافه ی هیچکیرو که بیرون دیدم یادم نیست.......
با اینکه شاید تو مسیر از کنار صد نفر هم رد شدم و بهشون نگاه کردم.....
اینا هم صحبتای من در تکمیل حرف های دوستان.................................................
[تصویر:  MuALi.png]
به روی چشم سهیل جان، سعی می کنیم پر رونق تر هم بشه 317

در مورد حرف زدن، یه کتاب بهتون معرفی می کنم که تمرینهای خیلی خوبی داره :
فن بیان ، نوشته اونجلین مچلین
انجام این تمرینها باعث میشه که بتونیم واضح تر حرف بزنیم و کسایی که بازیگری یا تئاتر کار می کنند هم این تمرینات رو برای بهبود حرف زدنشون انجام میدن

یه نکته هم این که هر کسی ذاتا یا درونگراست یا برونگرا و این معمولا تغییر نمی کنه. یعنی فردی که ذاتا کم حرفه (مثل خود من)، وقتی که اجتماعی بشه باز هم کم حرف می مونه. هر کدوم از این تیپها یه سری حسنها دارند.

در مورد اخبار، خبرهای علمی یا هنری و زمینه هایی مشابه اینها که تعصب زیادی در موردشون وجود نداره بیشتر قابل اعتمادند .متاسفانه این روزها انتشار خبرهای نادرست خیلی زیاده و تشخیص راست و دروغشون هم به این سادگی نیست 46
سلام هان عزیز Khansariha (18)

من توجه کردم تا حالا به غیر از اینجا هیچ جای دیگه پست نزدین1744337bve7cd1t81

خب برای اجتماعی شدن از همین کانون شروع کنvarzesh

جاهای دیگه سر بزنKhansariha (48)

تو مسابقات شرکت کن تو فعالیتهای گروهی شرکت کن317

عضو یکی از گروه ها بشوMuscular

اینجا میتونی اجتماعی شدنو شروع کنیcheshmak

..........................
یا وهاب
Khansariha (121) آثار هنری به دو دلیل ارزشمندند، اول اینکه توسط استادان به وجود آمده اند. دوم اینکه تعدادشان کم است .شما گنج پر ارزشی هستید، زیرا توسط بزرگترین استاد خلق شده اید و فقط یکی هستید. Khansariha (121)


سلام هان عزیز خیلی خوش حال شدم که تونستی موفق بشیSmiley-face-thumb

یواش یواش برو جاهای شلوغ تر

اگه دوست صمیمی داری با هم برین
ولی من هنوز میگم اجتماعی شدن تو اینجارو هم شروع کن خیلی لذت بخشهKhansariha (18)

.......................
یا مالک
Khansariha (121) آثار هنری به دو دلیل ارزشمندند، اول اینکه توسط استادان به وجود آمده اند. دوم اینکه تعدادشان کم است .شما گنج پر ارزشی هستید، زیرا توسط بزرگترین استاد خلق شده اید و فقط یکی هستید. Khansariha (121)


لاکی لوک جان.....................به این اعتقاد داری آدم میتونه خودشو عوض کنه...............مثلا ما خودارضایی میکردیم....دیگه نمیکنیم....داریم خودمونو عوض میکنیم.....................
منم کم حرفم ولی دوست دارم پرحرف بشم.........................................من وقتی به بچه گی های خودم فک میکنم...........به اون رویی که تو بچه گی هام داشتم والان دارم نگاه میکنم......خیلی فرق کردم.....................به اون انرژی ای که اون موقع داشتمو الان ندارم..................................................
الان دیگه حرف میزنم.......................
بیاین خودمونو گول نزنیم....................................این دوره زمونه..................دوره زمونه ی ارتباطه...................من و شما باید سعی کنیم به هم کمک کنیم تا اجتماعی تر شیم..........................بهتر حرف بزنیم...................اطلاعاته عمومی مون بیشتر کنیم...........................
در ضمن این به نظر من ذاتی نیست.....................................من به الگو پذیری شدیدا اعتقاد دارم........................................
بچه که ببینه پدرش داره کتاب می خونه......................نا خود آگاه میره به سمت کتاب..................................بچه که قشنگ صحبت کردن پدر و مادرشو ببینه..............نا خود اگاه خوش صحبت میشه....................................البته این تا یه زمانی ادامه داره..............................................بعد که وارده محیط دوستان میشه الگو پذیری وارد این حیطه میشه................................................همینه که میگن دوستاتونو درست انتخاب کنین.....................
از اتفاقاته روز مره تون با هم صحبت کنین.......................
یادمه قدیما سر زنگه انشا......................یکی اومد انشا خودشو بخونه..........................موضوع هم این بود..............در مورد یکی از روزهاتون یه انشا بنویسید.......................................همه از جمله من در مورد سفر و خاطره هایی که داشتیم نوشتیم.....................ولی یکی اینطوری نوشت:من هر چی فک کردم نمی دونستم در مورد چی بنویسم........................رفتم بیرون.............................به راه رفتنه مردم نگاه می کردم...............................به مغازه داری که داره کارشو میکنه...............................................................به نگهبانی که صبح تا شب یه جا واستاده........................................به خانمهایی که در حاله خرید کردن بودن.......................................روز من اینطور بود............و هیچ اتفاقه خاصی جز اینکه مردم در حاله کاراشون بودن نیفتاد..........................................
پس لازم نیست تو کارامون اینقد سخت گیری کنیم....................لازم نیست اینقد در مورد صحبت کردن سخت گیری کنیم..................................
[تصویر:  MuALi.png]
(1390 شهريور 26، 22:30)lukylouk نوشته است: آره سخت گیری و وسواس توی هر کاری اصلا درست نیست.



خیلی از مردم برای خندیدن یا برای شاد بودن یا یه نفر رو مسخره می کنن یا از لغاط س*ک/سی استفاده می کنن.
حالا منم از بچگی توی جوی قرار داشتم که ادب حرف اول رو می زد.
و نمی دونم چجوری با این جور جمعی بجوشم.


خیلی ها هم اجتماعی هستن ولی فکر می کنن که نیستن و به همین خاطر اعتماد به نفسشون رو از دست می دن.


اصلا اجتماع یعنی چی؟

حرف جالبی‌ زدی
به نظر من آدم برای خوشبخت بودن احتیاج به اجتماعی بودن نداره.
خیلی‌‌ها هستن که فکر می‌کنن آدم تا وقتی‌ اجتماعی نباشه خوشبخت نمی‌شه.


اجتماعی بودن به نظر من وقتی‌ به وجود میاد که آدم از لحاظه فکری با افراد "جمع" همخونی داشته باشه.
این همخونی رو آدم نمیتونه بزور به دست بیار. یا همخونی داره یا نداره.
اگه همخونی وجود نداشت، پس در جمع اشتباهی‌ هستی‌. باید دنبال افرادی بگردی که با تو همخونی دارن. کسانی‌ که حرفت رو بفهمن و تو حرفشون رو بفهمی.
پس بنا بر این صفتی به اسم "اجتماعی" وجود نداره یا بی‌ معنی یه.
هر کسی‌ به نوع خودش اجتماعی یه، فقط باید جمع درست رو پیدا کنه ( دوستان درست رو)

اگر تنهاترين تنها شوم باز خدا هست او جانشين همه نداشتنهاست (دکتر علی شریعتی)
ممکنه تعریف ما از اجتماعی بودن تفاوت داشته باشه.
به نظرم اگر وابسته نبودن به تصورات دیگران رو تمرین کنیم خیلی خوبه.
استقلال توی فکر کردن و تصمیم گیری، خیلی مهمه. Smiley-face-thumb


کاربرانِ درحال بازدید از این موضوع: 1 مهمان