تولد كانون ترک

[باران..]

من کیک میخوام یالاااااااااااااااا یالاااااااااااااا یالااااااااااااااااااااااااااااااا
سها به من کیک شکلاتی با ژله ندی موهات و دونه دونه میکنم
یالا رئیس خسییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییس

[سها]

اتفاقا برات نگه داشته بودم....



اما ژله ها رو این دخترا تموم کردن..
کلاس آموزشی گذاشته بودن واسه درست کردنش.. بعد دیگه خوردن!!

میخرم برات!

---

آها اینه ها..


از این ها آموزش دادن.. گشتم مثلشو واست خریدم...
نوش جونت..

این خوشگل تر و خوشمزه تره..

[فرشاد]

کیک خیلی قشنگه ................مهم اینکه فقط خودت میتونی بخوری.. نوش جونت
راستی قرار بود همه بچه ها ساعت22بیان تا رکورد بزنیم ولی کلا چهار نفرم نیومدن .
مرسی از باران خانم که اومدن ............

[سلام]

صحبت کردن از راهی که توی این چند ساله اومدیم آدم و توی فکر فرو می بره.

شیرینی ها و تلخی ها
استرس ها و زمین خوردن ها
لطف دوستان و کم لطفی بعضی دیگه

کانون بی شک یکی از خاطرات دوره نوجوونی یا جوونی خیلی از ما هست و خواهد بود

اگر فقط یه حرف بخواد زده بشه باید تشکر از سها و باران و پوریا و مجتبی و بقیه دوستانی باشه که بخشی از وقت مفیدشون رو به کانون اختصاص دادن و می دن بدون اینکه چشم داشت حتی تشکر داشته باشن.


تولد کانون مبارک!

[باران..]

از بس تنبلن..
عیب نداره فرشاد ما که هستیم..میخوریم بعدا .اسشون تعریفم نمیکنیم

دستت درد نکنه سهااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااا جووووووووووون

[باران..]

منم دوست دارم راجع به کانون بنویسم..

راستش هنوز روز ورودم به کانون و امتحان زبان یادمه.. و وبلاگ محمد که همیشه دعاش میکنم..نمیدونم کیه و کجاس اما آروزی خوشبختی و سلامتی و براش دارم که من و با حرفاش نجات داد//

قدر با هم بودن و این جمع خالص و بدونیم...و قدر زحمت بچه هایی که بعضیاشون هستن و بعضیاشونم هر کجا هستن به سلامت باشن...

اگه هر کی افتاد به جای یه دست دست همه به طرفش دراز بشه برای بلند شدن
اگه کسی که شکست ایمان داشته باشه میتونه
اگه کسی که وارد میشه با دیدن پستا قبل از دی سی شدن باورش بشه که امید هست برای پاک بودن

یعنی اونهایی که زحمت کشیدن مزدشون و گرفتن..

ما میتوووووووووووووونیم پاک بشیم و پاک بمونیم..
ما میتونیــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــم

کانون شیــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــره

[فرشاد]

هنوز من که نتونستم....................گیج گیج م

[پریا]

خیلی خوشحالم که نزدیک تولد کانون عضو شدم.
فضای این جا انقدر مهربونه که در توان خودم نمی بینم کاری کنم که بچه های این جا ازم نا امید شن.
هنوز زیاد باهاتون اشنا نیستم اما به محض اینکه وارد سایت میشم انرژی مثبت رو ازتون میگیرم:
سها، باران، هما، الون، علیرضا68، می توانم، طاها و خیلیای دیگه که خب هنوز اسماتون تو ذهنم نرفته
گاهی حتی یادم میره این سایت واسه چیه!
خلاصه این که بچه ها، هیچ وقت فکر نمیکردم بیام و به چیزی که همیشه قایمش کردم اعتراف کنم و بگم که ازش خسته شدم.
و این اعتراف انقدر سبکم کرده که احساس میکنم دیگه هیچ نیازی به اون لحظه های جهنمی ندارم
برای همه تون آرزوی بهترین ها رو دارم.
امیدوارم چند سال دیگه منم بیام و بگم 5فروردین امسال، همون روزی که تو کانون عضو شدم، آخرین روز شکست خوردنم بود
براتون دعا میکنم.
برام دعا کنید.
دوستتون هم دارم تازه

[سلام]

تنها خانم عرض ارادت. مگر اینکه روز تولد باشه که به یاد ما بیفتین.
هرچند من و شما در رقابت تنگاتنگی هستیم اما هنوز که هنوزه مدیر مدیران تنها خانمه.

[Roksana]

با پوزش بابت تاخیر

از همه کسایی که از اوله اوله اول برا اینجا زحمت کشیدن تشکر میکنم

[shiny]

سلام
تولد کانون رو تبریک نگیم دلش میشکنه :friends:

عزیزم تولد 4سالگیت مبارک باشه ،
بیش از اندازه دوسِت دارم ،

الحمدالله که باهات آشنا شدم که قوت قلبم بودی همیشه ، همیشه ....
ایشالا سالیان سال پابرجا و درجه یک باشی و به همه کمک کنی ،

از همه کسایی که کانون رو ایجاد کردن و همه کسایی که با تلاش دارن رو پا نگهش میدارن و همه و همه که عضو هستن و کمک همدیگه هستن تشکر میکنم ،

ایشالا همه خوشبخت بشین و اجرتون رو این دنیا و اون دنیا بگیرین

[حسین چار دو دو]

کانون جون تولدت رو بهت تبریک میگم
دیر اومدم ولی میدونم اونقدر مهربون هستی که منو میبخشی
فقط یه چیز بگم اونم اینکه خــــــــــــــــــــــیلی دوستت دارم

[faeze]

هرچند خیلی دیر رسیدم!
ولی تولد کانون رو به خودم! شما و همه کسایی که قبلا بودن
و همه کسایی که باعشق به کانون میان و باعث "کانون" بودن کانون شدن
تبـــــــــــــــــــــربــکـــــــــــــــــــ میگم!

[Alireza 68]

سلام

خوبید؟

نمیدونم چی بگم

اولان دوباره کانون جون تولدت مبارک

این همه روز دقیقان باید شب تولد کانون این مسافرته پیش میومد؟

خیلی دوست داشتم که ساعت 10 میبودم اما نشد

لابد قسمت نبود

اما میدونید سوزش کجا بیشتر شد وقتی که فهمیدم قدیمی های کانون هم اومده بودن باران خانوم آقا سلام آقا شاهد و....

آخه شب قبلش به سها خانوم و تنها خانوم گفته بودم ای کاش فردا باران خانوم و آقا سلام میبودن

نمیدونم کدومشون زحمت کشیدن برای هماهنگی اما دستشون درد نکنه گفتن که احتمال اومدنشون کمه دلم گرفت

حالا اونا اومدن (خدا خیرشون بده میدونم چقدر براشون سخت بود اومدن) من نبودم شب تولد کانون

کانون جان ببخشید که نبودم دست خودم نبود

از همه دوستانی که زحمت کشیدن و اومدن و تولد عزیزمونو جشن گرفتیم دور هم مممممنونم

..............
یا علی

[کریم]

سلام
من هم تولد کانون رو تبریک میگم
و از همه کسایی که برای این کانون زحمت کشیدن ممنونم
خدا اجرشون بده ...

---

راستی
الآن یاد یه دوستی افتادم که ما رو متوجه اهمیت بازنگری در مقالات کرد.
امیدوارم هر جا که هست موفق باشه