جملات و دیالوگ های به یاد ماندنی

**می توانم** · 1394 آذر 8، 2:18

***

***

**می توانم**

بازنده ها کسایی هستند که از باختن خیلی می ترسن، اونقدر که حتی امتحانم نمی کنن...

ساعت ها

***

هکتور: «بهم بگو ببینم برادر کوچولو... تو تا حالا کسی رو کشتی؟»
پریس: «نه.»
هکتور: «تا حالا دیدی که کسی تو میدون جنگ بمیره؟»
پریس: «نه.»
هکتور: «من کشتم، من شنیدم که دارن می‏میرن و مرگشون رو هم دیدم. هیچ افتخاری هم نداره و اصلاً هم شاعرانه نیست. تو میگی حاضری برای عشق بمیری، امّا تو نه چیزی راجع به مردن می‏دونی نه چیزی راجع به عشق.»

هومر

**Alireza 68** · 1394 آذر 18، 21:06

بر هر حال باید رنج یکی از این دو را تحمل کنیم:درد منظم بودن یا درد تاسف.
جیم ران

**می توانم** · 1394 آذر 19، 15:56

***

[تصویر: 1005070_525465717500982_119666278_n.jpg]

***

***

**پسر پاکی** · 1394 آذر 21، 17:27

ﺍﺯ ﭘﺮﻓﺴﻮﺭ ﺳﻤﯿﻌﯽ ﭘﺮﺳﯿﺪﻧﺪ :
" ﺗﻮ ﭼﺮﺍ ﺑﻪ ﺧﺪﺍ ﺍﻋﺘﻘﺎﺩ ﺩﺍﺭﯼ؟ "
ﺟﻮﺍﺏ ﺩﺍﺩ :
" ﮐﻨﺎﺭ ﺩﺭﻳﺎ، ﻣﺮﻏﺎبی ﺭﺍ ﺩﻳﺪﻡ ﮐﻪ ﭘﺎﻳﺶ ﺷﮑﺴﺘﻪ
ﭘﺎﻳﺶ ﺭﺍ ﺩﺍﺧﻞ ﮔﻞ ﻫﺎﯼ ﺭﺱ ﻣﺎﻟﻴﺪ
ﺑﻌﺪ ﺑﻪ ﭘﺸﺖ ﺧﻮﺍﺑﻴﺪ ﻭ ﭘﺎﻳﺶ ﺭﺍ ﺳﻤﺖ ﻧﻮﺭ ﺧﻮﺭﺷﻴﺪ ﮔﺮﻓﺖ ﺗﺎ ﮔﻞ ﺧﺸﮏ شود
ﺍﻳﻨﻄﻮﺭﯼ ﭘﺎﯼ ﺧﻮﺩﺵ ﺭﺍ ﮔﭻ ﮔﺮفت
ﻓﻬﻤﯿﺪﻡ ﮐﻪ ﻧﯿﺮﻭﯾﯽ ﻣﺎ ﻓﻮﻕ ﻃﺒﯿﻌﯽ ﻭﺟﻮﺩ ﺩﺍﺭﺩ ﮐﻪ ﺑﻪ ﺍﻭ ﺍﯾﻦ ﺁﻣﻮﺯﺵ ﺭﺍ ﺩﺍﺩﻩ
ﺣﺎﻻ ﺍﺳﻢ ﺍﯾﻦ ﻧﯿﺮﻭ ﺭﺍ ﻣﯽ ﺗﻮﺍﻧﯿﺪ ﺧﺪﺍ ﯾﺎ ﻫﺮ ﭼﯿﺰ ﺩﯾﮕﺮ ﺑﮕﺬﺍﺭﯾﺪ "
ﻣﻐﺮﻭﺭ نشوید . . .
ﻭﻗﺘﯽ ﭘﺮﻧﺪﻩ ﺍﯼ ﺯﻧﺪﻩ ﺍﺳﺖ، ﻣﻮﺭﭼﻪ ﺭﺍ ﻣﯿﺨﻮﺭﺩ
ﻭﻗﺘﯽ ﻣﯿﻤﯿﺮﺩ، ﻣﻮﺭﭼﻪ ﺍﻭ ﺭﺍ ﻣﯿﺨﻮﺭﺩ
ﺷﺮﺍﯾﻂ با ﺯﻣﺎﻥ ﺗﻐﯿﯿﺮ ﻣﯿﮑﻨﺪ
ﻫﯿﭽﻮﻗﺖ
ﮐﺴﯽ ﺭﺍ ﺗﺤﻘﯿﺮ ﻧﮑﻨﯿﺪ
ﺷﺎﯾﺪ ﺍﻣﺮﻭﺯ ﻗﺪﺭﺗﻤﻨﺪ ﺑﺎﺷﯿﺪ ﺍﻣﺎ ﺯﻣﺎﻥ ﺍﺯ ﺷﻤﺎ ﻗﺪﺭﺗﻤﻨﺪ ﺗﺮ ﺍﺳﺖ
ﯾﮏ ﺩﺭﺧﺖ، ﻫﺰﺍﺭﺍﻥ ﭼﻮﺏ ﮐﺒﺮﯾﺖ ﺭﺍ ﻣﯿﺴﺎﺯﺩ ﺍﻣﺎ ﻭﻗﺘﯽ ﺯﻣﺎﻧﺶ ﺑﺮﺳﺪ ﯾﮏ ﭼﻮﺏ ﮐﺒﺮﯾﺖ ﻣﯿﺘﻮﺍﻧﺪ ﻫﺰﺍﺭﺍﻥ ﺩﺭﺧﺖ ﺭﺍ ﺑﺴﻮﺯﺍﻧﺪ . . . ﭘﺲ ﻣﻬﺮﺑﺎﻥ ﺑﺎﺷﯿﺪ ﻭ ﺧﻮﺑﯽ ﮐﻨﯿﺪ...

**می توانم** · 1394 آذر 23، 22:13

یه جمله به یاد ماندنی:

**آقای ضربتی** · 1394 دي 6، 14:36

کاش جوان میدانست و پیر می توانست

**می توانم** · 1394 دي 6، 19:59

[تصویر: 11349240_1634970690086556_1460109516_n.jpg]

**alOne but Happy** · 1394 دي 7، 1:13

خاله یه لحظه میای؟
- جونم خاله
خاله بریم اونور کسی نباشه؟!
-باشه بریم
خاله من همیشه آرزو داشتم دنت بخورم فقط تو تلویزیون دیده بودم.اون دفعه که خوردم، فردا تو مدرسه هیچکی حرفمو باور نکرد.گفتن دروغ میگی...حالا میشه این دنتو با خودم ببرم خونه تا فردا به بچه های مدرسه نشون بدم؟!؟!
دلنوشته یکی از اعضای جمعیت امام علی - "طرح یلدا در کوچه های فقر" 53258zu2qvp1d9v

**Queen** · 1394 دي 20، 13:30

روزی اسب پیرمردی فرار کرد، مردم گفتند:چقدر بدشانسی!
پیر مرد گفت:ازکجا معلوم

فردا اسب پیر مرد با چند اسب وحشی برگشت.
مردم گفتند:چقدر خوش شانسی!
پیرمرد گفت:از کجا معلوم

پسر پیرمرد از روی یکی از اسبها افتاد و پایش شکست.
مردم گفتند: چقدر بدشانسی!
پیرمرد گفت از کجا معلوم!

فردایش از شهر آمدند و تمام مردهای جوان را به جنگ بردند به جز پسر پیرمرد که پایش شکسته بود.
مردم گفتند:چقدر خوش شانسی!
پیرمرد گفت:از کجا معلوم!

زندگی پر از خوش شانسی ها و بدشانسی های ظاهری است، شاید بدترین بدشانسی های امروزتان مقدمه خوش شانسی های فردایتان باشد.
از کجا معلوم!!!

**alOne but Happy** · 1394 دي 21، 23:24

خیلی احمقانس به خاطر اینکه در شرایط ایده آل نیستی، احساس بدبختی کنی !...
کپی برابر اصل- کیارستمی

**می توانم**

دیالوگ های فیلم مادر ساخته علی حاتمی:

* شب رو باید بی چراغ روشن کرد

** ... می مونه حلوا هدیه صاحبان عزا به اهل قبور این تنها شیرینیه ضیافت مرگ عطر و طعمش دعاست ...

*** سفره از صفای میزبان خرم می شه نه از مرصع پلو

**می توانم**

+ طاهره: این کفشا تو رو یاد چی میندازه ؟
- دوست طاهره: هنوز اینارو داری ؟!
+ آره...
- چقدر جنس خوب بهت دادم... ببین نوی نو مونده !...
+ بیخود شلوغش نکن... ربطی به جنس کفش تو نداره... منم که جایی ندارم برم !...

به همین سادگی- رضا میرکریمی

آل پاچینو: بزرگترین اشتباه در زندگی اینه که بدون حق الزحمه، کاری رو برای دیگران انجام بدی، چون کمی بعد همه فکر میکنن تو یه چهارپا بودی...!

تو جک رو نمی شناسی-بری لوینسون

اسکیپر: کوآلسکی اعلام وضعیت؟
کوآلسکی: به احتمال 95% هممون میمیریم.
اسکیپر: و اون 5% باقی مونده؟
کوآلسکی: تبدیل میشیم به بهترین پنگوئن هایی که تاریخ به خودش دیده.
اسکیپر: من همون 5 درصدو دوست دارم.
پنگوئن های ماداگاسکار-اریک دارنل

**می توانم** · 1394 بهمن 13، 18:52

***

***

**می توانم** · 1394 بهمن 14، 21:12

پیام امروز :
رو فرم نبودن یه مساله است
تو بی فرمی موندن یه مساله دیگه
به هر بهانه رو فرم بیاید
"کنفسیوس"
اوا ببخشید
"سها"