چرا می شکنم!؟
جواب این سوال "پ.و.ر.ن" هست، ولی علت این یکی رو خودم هم دقیق نمیدونم
فک کنم این که چرا سراغ پ.و.ر.ن میرم مهم تر باشه
باید فکر کنم
دیدن این جور چیزا، حتی اگه همون لحظه هم نشکنی، یه لکه سیاه میذاره یه جایی
مثلن تو ترک هستیم، ولی چشامون نه، هم چنان به دیدن نادیدنی ها مشغول
هی این سیاهی ها بزرگ و بزرگ تر میشن
تا یه وقتی دیگه بی تاب میشیم و اون کار رو برا خودمون توجیه می کنیم
و سقوط
بعدی : قبلی (چی میشه که میشکنی؟)
خُنُک آن قماربازی که بباخت آن چه بودش *** بِنَماند هیچ ش الا، هوس قمار دیگر
" مولوی "
این بار، بی تاریخ؛
خسته ام،
آن همه روزها که قرار بود شروع ی باشند ...
نه نه این سوال باید عوض شه: چی می شد که می شکستی؟(به زمان ماضی افعال توجه شود)
شرطی شدن. گاهی وقتا واقعاً بدنت به چیزی هیچ نیازی نداره؛ اما خودت بهش تلقین میکنی که نیاز داره. جالب این جاست که بدن این تلقین رو کاملاً باور می کنه.
واسه من اقلاً شصت درصدش عصبی بود. مثل کسایی که وقتی ناراحتن خیلی غذا می خورن و از ناراحتی شون موقتاً کم میشه.
منم وقتی بیخوابی داشتم، وقتی حرص می خوردم، ...
چهل درصد دیگه ش هم... پناه بر خدا!
ولی از وقتی به خاطر درسام سراغ فیلم های مثلاً معنا گرا(!) نرفتم، خیلی خیلی کار راحت تر شد.
سلام..
منم دلیل بیشتر شون رو دریافتم!!!
کارهای استرس زا تعادل روحی منو به هم می زنه و اعصاتمو داغون میکنه بعد این مواقع توانایی هام در هر زمینه کم میشه و اصولا با خودم خیلی لج می کنم..و..
برا همین هم هست من همیشه در مواقع امتحانات خیلی توی خطرم و تایستون ها عمدا خیلی کم دچار این مشکل میشم..تازگی ها هم متوجه شدم حتی افکار مزاحم هم خدا رو شکر دیگه سراغم نمیاد..
ای فرزند آدم.....
من به هر آنچه بگویم *باش* می شود.مرا در آنچه امر کرده ام اطاعت کن تا تورا