امتیاز موضوع:
  • 24 رأی - میانگین امتیازات: 4.08
  • 1
  • 2
  • 3
  • 4
  • 5

درد دل های شما

داشتم از خواب می مردم
به زور بیدار موندم که انجامش بدم!
اصلا عجیب بود
نمی دونم بهار
فقط خیلی خسته ام

[تصویر:  nasimhayat.png]
کاش کسی بود
باهم حرف می زد
من می رم بخوابم
بهتر
امروز خیلی بی انرژی شدم

[تصویر:  nasimhayat.png]
من هستم...Khansariha (18)
[تصویر:  wp4003454.jpg]
خوبی بهار؟
الان چه باید کرد واقعا
گیجم
نمی دونم چرا این کارا رو کردم

[تصویر:  nasimhayat.png]
شاید قبلا ذهنت آلوده شده بوده به ویرسش بعد موقع خواب  اورژانسی شدی 53258zu2qvp1d9v

حدس خودم اینه که اگه همینجوری الکی رفتی سراغش و انجامش دادی


 به خاطر این باشه که هنوز برات یه عادته 

آخه معمولا برای عادت هامون نیاز به فکر و هوشیاری نداریم برای تصمیم گیری

ذهن ناخودآگاهمون عادت کردن به انجامش

جایگزین پیدا کن

برای این عادت

به ذهنت حالی کن قراره کاری دیگه ای جایگزین عادت قبلی بشه

فعلا با خودت مهربون باش...به خودت استراحت بده...

خودتم ببخششششششششش 128fs318181

چاره ی بهتر از بخشسش نیست .. ببخش و رها کن...


اما فراموش نکن...
بعدا از نفس ات حساب بکش...
و از شکستت درس بگیر...

از شکستت درس بگیری یه پله میری بالاتر...
بیخیالش بشی درجا میزنی...
[تصویر:  wp4003454.jpg]
قبل از این 28 روز خوب داشتم
دلم گرفته
دوست ندارم بازم گیر بیافتم
صد سال بعد ستاره دومو بگیرم
دلم خیلی می شکنه
اخه این چه عادتیه
لا مصب

نگو هنوز برات یه عادته
تو نمی دونی من چجوری بودم بهار
الان اصلا اون طوری نیستم

[تصویر:  nasimhayat.png]
بلاخره یه روز افسار نفست رو خودت میگیری دستت ..

و موفق میشی ..

به امید اون روز دوباره  تلاش کن....
Khansariha (18)

میدونم عزیزم 

نسبت به قبلا حتما ضعیف تر شده و با تکرار کمتر ...

اما تصورم اینه که تو ذهن ناخودآگاه ات هنوز اثرش هرچند کمرنگ هست..

میگن یه عادت رو تا 40 روز ترک کردی ...

اونوقته که میتونیم بگیم آزاد شدیم از دایرش...

الان تو به 28 روز رسیدی...

سطح تحمل ات رفته بالا...
چیزی تا 40 نمونده...

رکورد بعدی ات رو بزار 40 روزگی...

به نظرم دلیلی برای ناامیدی نداری...
خودت میدونی پیشرفت  داشتی...


و میدونی هم که بازم پیشرفت میتونی بکنی ...

پس آهسته اما پیوسسسسسسسته...  ادامه بده روزای پاک ات رو کم کم زیادش کن...
[تصویر:  wp4003454.jpg]
گفتین 40 یاد یه چیزی افتادم
من یه بار 40 روزو رد کردمKhansariha (48)clapping
اما بازم 20
[تصویر:  05_blue.png]
مرسی بهار که اومدی پیشم

[تصویر:  nasimhayat.png]
(1393 مرداد 26، 23:22)uzak نوشته است: گفتین 40 یاد یه چیزی افتادم
من یه بار 40 روزو رد کردمKhansariha (48)clapping
اما بازم 20

عادت به خودار...یه مسئله ریشه ای هست در اکثر مواقع...
باید دید چرا و چه موقع هایی بهش رو میاریم ...
تا عامل رو حل یا برطرف نکنیم سخته ترک طولانی مدت و همیشگی خودار...

انشالله بازم میتونید رد کنید 40 روز رو...
و حتی جلوتر میتونید برید...
varzesh
[تصویر:  wp4003454.jpg]
حیف که بعضی مسائل رو نمیشه گفت
[تصویر:  05_blue.png]
(1393 مرداد 26، 23:27)می توانم نوشته است: مرسی بهار که اومدی پیشم
 خواهش میکنم گلم ..53خودمم خوشحال شدم باهات حرف زدم ...
دلم گرفته بود الان وا شد...
1
[تصویر:  wp4003454.jpg]
ولی دل من وا نشد
فقط بیخودی وقت همه رو گرفتم
توبه گرگ مرگه
من فقط توهم زدم که بهتر شدم

[تصویر:  nasimhayat.png]
(1393 مرداد 26، 23:32)uzak نوشته است: حیف که بعضی مسائل رو نمیشه گفت

میدونید راه حل نهایی چیه؟ ازدواج! Smiley-face-cool-2

امیدوارم همه دختر پسرای کانون زودتر مزدوج بشن 4
و بدون این کوفتی به زندگی ادامه بدن و خوشبخت بشن studsmatta

(1393 مرداد 26، 23:35)می توانم نوشته است: ولی دل من وا نشد
فقط بیخودی وقت همه رو گرفتم
توبه گرگ مرگه
من فقط توهم زدم که بهتر شدم

بیخیال میتی جان 
سخت اش نکن consoling2
[تصویر:  wp4003454.jpg]
(1393 مرداد 26، 23:35)می توانم نوشته است: ولی دل من وا نشد
فقط بیخودی وقت همه رو گرفتم
توبه گرگ مرگه
من فقط توهم زدم که بهتر شدم
من معمولا 2 نوع فکر میکنم
1: افکار روزمره و اکثرا بیخود که خیلیم روشون مانور میدم
2:افکار اساسی و مهم که وقتی میخوام بهشون فکر کنم و به نتیجه برسم.انگار یکی تو دلم میگه:ول کن باو.حال داریا.حالا بعدا بهش فکر میکنی!!!
لطفا عمیقا به این مساله فکر کن.حتما خودت خودتو کاملا قطعی و منطقی قانع خواهی کرد
بعدش دیگه دیدگاهت نسبت به هدفت اینطور نمیشه که توبه گرگ مرگه و ..... و بعد خیلی محکم میتونی هدفتو دنبال کنی
امیدوارم حداقل یه بار امتحان کنی
[تصویر:  05_blue.png]


کاربرانِ درحال بازدید از این موضوع: 4 مهمان