1393 آذر 10، 22:32
به نام خداوند پاکیها
خداوندا؛
آرامشی عطا فرما تا بپذیرم آنچه را که نمیتوانم،
شهامتی که تغییر دهم آنچه را که میتوانم و
بینشی که تفاوت این دو را بدانم
فک کنم 17 آبان آخرین روزهای پاکی من بود (تجربه دوم) که لغزش کردم.
بعد از یک هفته تعطیلی و بخور و بخواب، روز واقعا سختی بود. فشار درس ها و ... .
شبی سرد و تاریک، شیطان مثل همیشه (معمولاً شبهای سختی دارم) سراغم آمد و من اعتنایی به او نکردم. ( یاد متن های سردر کانون: شیطان گامهایت را سست نکند... افتادم)
دل دردی عجیب، به خود میپیچیدم.
افکار منفی و غلط ...
امکان نداره ترک کنی | بعد از 7 روز مگه میشه | این یک امر طبیعیه | و هزاران فکر دیگه ... .
خواستم از تخت بیام بیرون اما نشد ... .
دل پیچه ای که داشتم خیلی بی حوصله ام کرده بود، کم کم سست میشدم.
اما باز هم از پتو بیرون آمدم و هوایی به سر و صورتم خورد.
قصد اومدن به کانون رو هم داشتم اما نصف شب نمیشد ( یکی از بارزترین معایب انجمن اینترنتی قصد توهین نباشه! )
هر چه زمان بیشتر میگذشت وسوسه های شیطان هم بیشتر میشد:
خوبه معتاد نیستی؟! ارضا شدن مگه چیکاره | تو نمیتونی، مگه میشه این کار طبیعی بدن رو انجام نداد! | مگه نشنیدی همه ی شیخ ها میگن شهوت تو دل انسانه و اونقدر قوی هست که نمیتونی کنترلش کنی ! | مگه ندیدی یکی از بچه های همین کانون رفته بود پیش روانشناس و اون گفته بود: خودارضایی بد نیست، بهتره دوبار در هفته هم انجام بدی ( بدترین وسوسه ممکن ) | شهوت چه تذتی داره بیا بیا ... ... .
این بدصفت از هر دری وارد میشد .
قبل از ارضا شدن حال عجیبی داشتم با خودم میگفتم چه لذتی داره | مگه میشه خودارضایی رو ترک کرد! ( افکار شیطان روی من اثر کرده بود )
شور و شوق و شهوت امانم رو برید بود و من شکستم ..... . چیزی که هیچوقت فکرش رو هم نمیکردم ( طی اون 7 روز پاکی )
مهمترین چیزی که ما کانونی ها میدونیم اما موقع وسوسه فراموشش میکنیم:
هممون میدونیم که بعد از خودارضایی احساس گناه و پشیمانی خیلی زیادی میکنیم ( خسته از زندگی )
اما یادمون میره ... .
ارضا شدم ... و همان احساس پشیمانی همیشگی، همان پشیمانی بعد از ارضا شدن | چرا یادم رفته بود ؟
انتظار لذت پایان پذیر رو داشتم اما چه شد ؟
با وسوسه های شیطان حتی قول خودارضایی بعدی را هم به خودمان میدهیم اما بعد از ارضا شدن .... .
با خودم کلنجار میرفتم ...
چرا چنین کاری کردم، چرا گول خوردم. من چندین بار ترک کردم، اما چرا زیاد دوام نداشته ؟! چون من دنبال لذتی بودم که اصلا وجود نداشته و فقط این شیطان است که لذت را اساس کار خود قرار میدهد تا ما را سست کند.
پس از این اتفاقات:
احساس کردم بهتره تا این ماجرا رو روی کاغذ بنویسم تا هر وقت وسوسه شدم عاقیت خودارضایی رو به یاد بیارم.
اما
من این اتفاق رو روی کاغذ نوشتم و به خودم قول دادم تا فردا در کانون منتشر کنم ولی نتونستم و هی پا پس کشیدم
تا اینکه
بعد از 2 یا 3 هفته غیبت دوباره اومدم کانون و خواستم درد و دلی بکنم و بعد از راهنمایی گرفت از شما و برنامه ریزی بتونم دوباره پاک بشم.
از تمام دوستان به خاطر غیبتم عذر خواهی میکنم بخدا شرمنده همه ی شماهام
تو این مدت همیشه وقت اضافه داشتم اما روی برگشتن نداشتم .
اراده ام فوق العاده ضعیف شده، به کمک شماها احتیاج دارم کمک کنید تا از این منجلاب بیام بیرون.