امتیاز موضوع:
  • 24 رأی - میانگین امتیازات: 4.08
  • 1
  • 2
  • 3
  • 4
  • 5

درد دل های شما

سلام

دیدم گفتین فقط که قرار نیست اینجا غر بزنیم و حال بدمونو بگیم
گفتم بیام از حال خوبم بگم

امروز حالم خیلی خوب بود خداروشکر

اصلا این هفته هفته خوبی بود، کلی چیزای جدید یاد گرفتم، خدا لطف کردو کمکم کرد خداروشکر

ن کرم ن کورم ن لالم ن فلجم خداروشکر

کشورهای دورمون پر از جنگه ولی ما در امنیتیم خداروشکر ، امیدوارم اوناام پیروز بشن

میتونست اینطور باشه که من محب اهل بیت نباشم و از سخنانشون و قرآن بهره نبرم، امکان داشت من تو یکی از این کشورهای جنگ زده میبودم، حالا اینطور نیست، خداروشکر

و در آخر خدایا بخاطر همه چیزایی که بهم دادی و ندادی، بخاطر همه دعاهایی که برآورده کردی و نکردی خداروشکر، حکمت اونایی که بخاهی رو میفهمم همینطور الآن حکمت بعضیاشونو فهمیدم

نمیدونم چرا بعضی وقتا حالم بد میشه
خداروشکر

خدایا دست هممونو بگیر53
تواب داداش ما درد میکشیم وقتی حاله تو خرابه و کمکی ازمون برنمیاد...آخه چرا هیچی نمیگی؟
من همیشه پستهایه شما رو دنبال میکنم یه سری عبارتها و حرفهایه کلی میزنین...
آخرش هم نفهمیدم حرف دلتونو
چرا اینجا یا شبانه روزی یا رهروان حرفاتونو نمیزنید؟
رها کنید این عبارتها رو حرف خودتونو بزنید حرف دلتون رو...
پاکی و ارامش و توکل و اینا رو از دست دادم یه سری حرف کلی هستش...از جزییات بگو...
خلاصه داداش اگه صلاح دیدین و قابل دونستین با ما بحرفین...
.......................................................................................................................................
امروز  چندبار از یه شماره مشکوک تماس داشتم.
راستش یه خرده ترسیدم باز از رابطه های قبلیم یکی شمارمو گیر آورده باشه.
من جواب ندادم ولی وسوسه در من شکل گرفته ببینم کی هستش.
وبلاگ یه نفر رو که قبلا باهاش بودم رو هم اتفاقی پیدا کردم...دو نظر هم گذاشتم واسش تبریک سال جدید و یه شعر...
از این کارم ناراحت و پشیمونم و از اینم میترسم.
نمیدونم  چرا یه وسوسه بی اندازه ای درونم شکل میگیره وقتی با نشانه هایی از افراد گذشته رو به رو میشم...
حس اینکه بفهمم دارن چکار میکنن؟حس اینکه بفهمم از من رضایت دارن؟حس اینکه ازشون بخشش بخوام؟
ولی خب همه اینا از شهوت ناشی میشه...
خدایا خواهش میکنم تو این مواقع بحرانی دست منو بگیر...
..............................................................................................................
در کل منم مثه داداش عاشق حال خوبی دارم این روزها وسوسه ها کمتر شده و اتفاقات خوب درسی و خانوادگی واسم افتاده...
خدا رو شکر بابت همه چیز
شايد خوشبختي همين باشد
كه با خودت نگويي :
كاش جايِ ديگري بودم
كارِ ديگري داشتم
يك آدمِ ديگري بودم ... !

53 عاقبتت بخیر همسفر 53
من آدم خیلی خیلی خوشبختی هستم از لحظه ای که به دنیا اومدم بهترین لحظات رو تجربه کردم

آدمی که شاد بود و هست و خواهد بود - آدمی که روزی احساس بدبختی نکرد - روزی نبود که از محبت خدا خارج باشه

بهترین پدر و مادر که واقعا داشتنشون لطف خدا بود

سلامتی که از بچگی همراهم بود و تو 99.9 درصد زندگیم کاملا سالم بودم بقیه اش هم که مریض میشدم باز خودش بود که شافم می داد

از بچگی با خدا آشنا شدم - اون سجاده کوچیکم رو می انداختم و عاشقانه با خدا صحبت می کردم

متاسفانه برای چند سالی با یه گناهی آشنا شدم که زندگی قشنگ من رو به سمت تیرگی برد بیشتر از خودم از ناراحتی خدا و امام زمان که شاهدم بودن ناراحت می شدم

این گناه لعنتی باعث شد رابطم با خدا دیگه از قشنگیش کاسته بشه من نمازام رو میخوندم روزه هم میگرفتم ولی رابطم با خدا شده بود نوسان - یه روز خوب یه روز بد 

ولی خدا تو این مدت از خداییش کم نذاشت همیشه کمکم کرد از دبستان تا دانشگاه فقط خودش بود که کمکم می کرد 

من با تکرار این اشتباه فقط به خودم ظلم کردم و زندگی خودم رو تلخ کردم

46 روز تا تولد امام زمان مونده انشالله یه چله پاکی خیلی شیک و مجلسی تقدیمش می کنم 

دیروز اتفاق بدی تو زندگیم افتاد ولی یاد گرفتم به حرف مردم دنیایی توجه نکنم - ارزش من این نیست که به خاطر دنیا رابطم رو با خدا کمرنگ کنم

مردم و هر چی تو این دنیا هستن هر کاری میخوان بکنند من خدا رو دارم دوست همیشگیم که همیشه کنارم هست هر کسی من رو درک نمی کنه به درک همینکه خدا من رو درک می کنه کافیه 

خدا تو برای من کافی هستی که از سرم هم زیاد هستی

ممنونتم به خاطر این روحیه خوبی که تو 24 سال زندگیم داشتم ممنونتم به خاطر این که هر روز رزق تو رو خوردم و هر روز به یاد من بودی

من موقع نماز هم یاد نبودم ولی تو موقع گناه من یاد من بودی 

دوست دارم خدا دوست دارم ای تویی که خوشگلترین عنصر هستی هستی 

خدایا من اشتباه کردم و تنها دلخوشی من اینه که تو میدونی اشتباه من از روی عناد و دشمنی با تو نبود از روی جهالت و ندونستن بود
أَعْدَي عَدُوِّكَ نَفْسَكَ الَّتِي بَيْنَ جَنْبَيْكَ - بزرگترین دشمن انسان، هوای نفس است

أفْضَلُ الجِهادِ جِهادُ النَّفْسِ عنِ الهَوى ، و فِطامُها عَن 
جَاهِدُوا أَهْوَاءَكُمْ كَمَا تُجَاهِدُونَ أَعْدَاءَكُم‏ - با هواهای نفسانی خودتان مثل دشمنتان بجنگید

به قبرستان گذر کردم صباحی شنیدم ناله و افغان و آهی شنیدم کله‌ای با خاک می‌گفت که این دنیا نمی‌ارزد بکاهی


دم همتون گرم ولی من واقعا نمی تونم بیش از این بگم

قلبم پاره پاره شده 
سیاه و چرک 

شدم مصداق لعن و نفرین ایات و روایات 
من تنها تو چاه سیاه نفسم گرفتارم 

وقتی که ما ب گناه افتادیم 
چرا خداوند جل جلاله راه رهایی رو برامون اسون نمی کنه 

ما که همه رجبعلی خیاط نیستیم 
از جزئیات چی بگم 
اینکه زندگی اصلا برام مهم نیست 
هیچ ذوقی ندارم 
دلم می خواد از این دنیا برم شایدم بودنم اشتباهه ، وضعیت روحی و جسمی افتضاح 

بیخیال ...
بابا یکم جملات تاکیدی مثبت بگو حالت درست میشه

بلاخره کل زندگی امتحان هست یه روز بالا یه روز پایین منم دیروز حالم بد بود ولی امروز حالم خوبه

برای چی بودنت تو دنیا اشتباهه یعنی خدا حکیم نیست ندونسته تو رو وارد این دنیا کرده ؟

تو هستی چون باید به بهترین جا که بهشت باشه برسی  317
أَعْدَي عَدُوِّكَ نَفْسَكَ الَّتِي بَيْنَ جَنْبَيْكَ - بزرگترین دشمن انسان، هوای نفس است

أفْضَلُ الجِهادِ جِهادُ النَّفْسِ عنِ الهَوى ، و فِطامُها عَن 
جَاهِدُوا أَهْوَاءَكُمْ كَمَا تُجَاهِدُونَ أَعْدَاءَكُم‏ - با هواهای نفسانی خودتان مثل دشمنتان بجنگید

به قبرستان گذر کردم صباحی شنیدم ناله و افغان و آهی شنیدم کله‌ای با خاک می‌گفت که این دنیا نمی‌ارزد بکاهی


(1394 فروردين 28، 22:28)Tavvab نوشته است: دم همتون گرم ولی من واقعا نمی تونم بیش از این بگم

قلبم پاره پاره شده 
سیاه و چرک 

شدم مصداق لعن و نفرین ایات و روایات 
من تنها تو چاه سیاه نفسم گرفتارم 

وقتی که ما ب گناه افتادیم 
چرا خداوند جل جلاله راه رهایی رو برامون اسون نمی کنه 

ما که همه رجبعلی خیاط نیستیم 
از جزئیات چی بگم 
اینکه زندگی اصلا برام مهم نیست 
هیچ ذوقی ندارم 
دلم می خواد از این دنیا برم شایدم بودنم اشتباهه ، وضعیت روحی و جسمی افتضاح 

بیخیال ...
سلام داداش دم شما هم گرم
همین اولش بگم من اصلا نمیخوام روحیه بدم و بگم این حالتو عوض کن و دنیا گل و بلبله و بیا بچرخیم لذت ببریم.کلا الان تو این فازا نیستم.با اینکه حرف دوستان رو قبول دارم باید انرژی مثبت داد ولی نه با ادا درآوردن و فیلم بازی کردن.حالت بده باید بیای بگی حالتم خوبه باید بیای بگی.ولی ما حال خوبمونو اصلا نمیگیم این باعث میشه بعضی مواقع دیگه رومون نشه از حاله بدمون بگیم.
بگذریم حرف من یه چیز دیگه ست
آیات و روایات و شیخ رجبعلی خیاط و همه اینا رو فعلا یه گوشه قرار بده...رها کن همه اینا رو...
از خودت بگو از عمق دلت بگو...بازم اینا عبارتهای کلی هستش که میگی...دلم میخواد از دنیا برم و وضع روحی و جسمیم خرابه بازم کلی هستش...ببین الان همساده چطور مشارکت میکنه هر چی جزییات ته قلب و فکرشه میریزه بیرون جلوی نور شماها قرار میده...
.........................
مشارکت همساده
راستش چند وقته همش فکر آسیبهایی که به بقیه زدم تو مغزمه...همش یه ندایی بهم میگه تو هیچ وقت خوشبخت نمیشی چون خیلی بدی کردی...راستش تو بدترین لغزشهامم سعی میکردم به کسی آسیبی نزنم یا حداقل کمتر آسیب بزنم ولی بازم این ندا راست میگه...
خوب من خیلی داردم درد میکشم.وقتی این درد سراغ من میاد تنها چیزی که آرومم میکنه شهوته...خیلی تضاد عجیبیه من برا فراموش کردن آسیبهایی که به افراد دیگه زدم شروع میکنم به زدن آسیبهای بیشتر....
با خدا شروع میکنم حرف زدن میگم خدایا من مثه یه فردی بودم که  دستامو بسته بودن و به زور شراب تو حلقم میریختن واقعا من هیچ اختیاری نداشتم.من درد میکشیدم ولی نمیتونستم خودمو نجات بدم.خدایا من بنده شهوت بودم هر کاری کردم از عمد نبود از نفهمیم بود.خدایا به من و همه اونایی که بهشون آسیب زدم کمک کن.
اینا رو که میگم حالم بهتر میشه ولی صادقانه بگم این یه مسکن موقت شده برام نمیدونم کجایه کار رو دارم اشتباه انجام میدم که این افکار دست از سرم برنمیداره.....
یه چیز دیگه هم که هست من مطمئنم الان اگه یه فرصت گناه فراهم بشه برام هنوز به اون مرحله نرسیدم مقاومت کنم.یعنی یه پیشنهاد واسه رابطه بهم داده بشه کله م جوری راه میفته که کنترل از دستم خارج میشه.اینم یه استرس بهم وارد میکنه همش از خدا میخوام تا هوشیار نشدم به این چیزا امتحانم نکنه....خب یه جنس مخالف هست همش پیشنهادهای بد میده منم تحریک میشم میترسم که باز خراب کنم...
چند وقته باشگاه میرم مکمل هم مصرف میکنم خوب بهم جواب داده ولی راستش حس میکنم این هیکل زدن هم واسه تایید طلبی هستش عشق این که بقیه بگن چه خوش فرم شدی باعث میشه این همه وزنه بزنم...خب اینم یه نقصه یه تضاد درونی واسم ایجاد کرده...ولی خب این همه مردم بهم گفتن مردنی شدی ضعیف شدی(همش بخاطر بیماری شهوت بود البته)بزار یه مدتم بگن ماشالا خیلی خوب شدی...از بچگی داداشام و بابام چون خودشون غول بودن و درشت اندام منو دست مینداختن منم ناراحت میشدم و میرفتم سمت مسکن خ.ا.اصلا این اواخر این همه رابطه با جنس مخالف گذاشتم یه دلیلش این بود که بگم خانوادم اشتباه میکنن من اینقدر جذابیت دارم که میتونم جنس مخالف رو جذب کنم یادمه داداشم میگفت کی به تو زن میده آخه!!!بعد این جمله باعث شد یه محرک بشه واسه شهوت من میخواستم این حس عدم اعتماد به نفس رو با رابطه های بیشمار جبران کنم.اعتراف میکنم درسته الان خیلی کمتر شده این حرفهایه خانواده ام ولی من هنوز از شرشون رها نشدم.بارها سعی کردم رها کنم این حرفا رو ولی نتونستم به طور کامل موفق بشم...

این روزها حال و احوالم خیلی خوبتر شده نسبت به قبل به گذشته که نگاه میکنم اصلا انگار یه آدم دیگه ای شدم.اینقدر به درونم فکر کردم اینقدر همه چیو کشیدم بیرون از ذهنم الان خیلی دیدم به مسائل عمیقتر شده.به عبارتی خیلی مردتر شدم نسبت به قبل.خدا رو شکر که در راه هوشیاری قدم میزنم خدا رو شکر که درسته پاکیم بالا نیست ولی ناامید نیستم خدا رو شکر که شما ها رو دارم خدا رو شکر که خودش رو دارم خدا رو شکر که حرم امام رضا رو دارم....

ببخشین طولانی شد.عادت زدن اینجور پستها ندارم(شاید از این به بعد بیشتر بزنم از این پستها)فقط خواستم بگم داداش تواب این یعنی گفتن جزییات بدون ترس از قضاوت بقیه و امیدوارم صادقانه هم بوده باشه حرفام.
شايد خوشبختي همين باشد
كه با خودت نگويي :
كاش جايِ ديگري بودم
كارِ ديگري داشتم
يك آدمِ ديگري بودم ... !

53 عاقبتت بخیر همسفر 53
ما میخواستیم از "تجرد" به "ماده" برسیم
اما
مهربون من!
تا ما رو به "فنا" ندی راضی نمیشی. 1
همساده عزیز یاور همیشگی و رضا صادقی عزیز 

از لطفتون ممنونم 
از جزئیات بگم :

ازدواج برای من واجب شده ، یعنی هر روزی که می گذره و من مجردم برام آثار منفی اخروی داره 
الان ازدواج برای من الویت اول شده در صورتی که نه شغلی نه درامدی نه سرمایه ای دارم 
الان که دارم می نویسم حال عمومی خوبه به لطف خدا ، من تو یه چاهی افتادم که سیاهه ولی یه سوسوی نور یه روزانه با فاصله خیلی زیاد خیلی زیاد 
از بالای چاه پیداست ، اینو گفتم که بگم وضعیت این پایین خوب نیست وقتی واقعیت زندگی من چیزی هست که دارم می بینم ازتون معذرت می خوام که اینو می گم ولی با گندی که تو این چند سال زدم راه برگشت خیلی طولانی شده شاید به اندازه همین اومدن ....

الان مشکل عقیم شدن هم به مشکلات اضافه شده 
یا اینکه بیکارم ولی هیچ انگیزه ای برای شروع و دنبال کار گشتن ندارم 
به دختری علاقه دارم که ایشون دویار به خانواده و من جواب منفی دادن 
ایشون رو خیلی دوست دارم اما دلایل ایشون اصلا منطقی نیست یعنی بر پایه ی منطق خودشونه 
بیشتر مشکلاتم متصل ب دنیاست به خاطر همین از دنیا بیزار شدم 
زن عموم یه دختر خانومی رو معرفی کردن اما من واقعا می ترسم که نکنه اشتباه کنم چون هنوز به خانم شین ک فکر می کنم و 
احساس می کنم نمی تونم فراموشش کنم 
اینکه می گید درست می شه قبول دارم اما چرا روزهام اینطور می گذره (مسبب خودم :( ) 

بچه ها وضع خانوما تو جامعه واقعا ازارم  می ده یعنی تاثیر مستقیم داره رو من هر کاری هم می کنم نمی تونم جلوی حمله ها رو بگیرم 

فوق العاده تنبل به لحاظ روحی یعنی دیگه انرژی ندارم برای خودم زمان صرف کنم 
این مدت به آلودگی جدیدی  شدم که اونم مزید بر علت شد اما دارم حذفش می کنم .
خلاصه سرتونو ب درد نیارم از شکست هام تو اینجا که چقدر شرمنده و سرافکنده شدم هر چی بگم کمه 

اما واقعا می گم قصد اگزجره کردن و سیاه نمایی ندارم اما خداییش وضعیتم از بحرانی هم گذشته 
کسی با کسی مثل من ک ازدواج نمی کنه ، بوق شادی ماشین عروسا نوای غمگین منه 

خود ازدواج هم که رویایی بیش نیست  53258zu2qvp1d9v
اقای تواب
شنیدین میگن از شما حرکت از خدا برکت؟
خوب شمام یه حرکتی بزن
به یه کار ساده که بیمه ت کنن و بشه سابقه قانع شو
یه درآمد خیلی کم که صرفا برات بشه سابقه کار و بعدا بتونی برای یه جای دیگه به عنوان یه شانس ازش استفاده کنی
هرچقدرم درآمدش کم باشه مهم نیست
سعی کنید یه کاری باشه که به درد بخوره
مثلا کار تو بیمه که یه مقدار تسلط پیدا کنید شاید بعدا بتونید خودتون یه نمایندگی بزنین
کلا اینو بگ م که هم زمان که دارید سر این کار میرید دنبال یه کار بهتری هم باشید
این طوری انقدر اوقات فراغت نخواهید داشت که فکرای ناجور کنین

[تصویر:  nasimhayat.png]
بعدشم اگر شما حق دارید از یه دختری خوشتون بیاد
انقدر باید براش ارزش قایل باشید که نظرشو با ارزش بدونید
شایدم اون خودش از یکی دیگه خوشش میاد
زورکی که نمی شه

[تصویر:  nasimhayat.png]
تواب جان


ببین باید یه انگیزه ای برات ایجاد بشه که از این حالت در بیای ، درست هم متوجه شدی شما نیاز به انگیزه ازدواج داری ، بلند شو برو خاستگاری همون خانمی که بهتون معرفی شده ، چند جلسه صحبت کنی متوجه میشی که کم کم داره خانوم ش از ذهنت میره ، چون یه نفر جدید داره جایگزینش میشه ، البته اگه با این مورد جدید هم دیدی به توافق نرسیدین بازم برات خوبه ، چون اقدام خاستگاری برات انگیزه ایجاد میکنه ، به فکر نفرات بعدی هم می افتی، 

وقتی احساس کنی داری به هدفت میرسی ، اون موقع احساس نیاز و انگیزه برای انجام کار هم در شما شکوفا میشه ، بعدشم قرار نیست که فردا که رفتی خاستگاری کار و خونه و ... همه چی ردیف باشه ، رفتنت باعث میشه که جدی تر به اون ها فکر کنی
راستی تواب جان


اگه فعلا حوصله ی سرکار دائم رفتن نداری ، میتونی بری سایت

http://ponisha.ir


این سایتیه که توش یه سری کار مثلا تایپ ، ترجمه و ....  معرفی میشه ، شما قبول میکنی ، انجام میدی تو خونه ، میفرستی پولشو میگیری ، برای شروع گزینه ی خوبیه ، درآمدش هم قابل توجه هه ، هم اینکه وقتی وقتت رو جای دیگه صرف کنی دیگه کمتر به خ.ا و ... فکر میکنی، خیلی راحت تر این مشکل رو میتونی بزاری کنار 

همین الان برو سایتشو ببین

http://ponisha.ir
وَمَن يَتَّقِ اللَّهَ يَجْعَل لَّهُ مَخْرَجًا  وَيَرْزُقْهُ مِنْ حَيْثُ لَا يَحْتَسِبُ وَمَن يَتَوَكَّلْ عَلَى اللَّهِ فَهُوَ حَسْبُهُ إِنَّ اللَّهَ بَالِغُ أَمْرِهِ قَدْ جَعَلَ اللَّهُ لِكُلِّ شَيْءٍ قَدْرًا 

و هر كس تقواى الهى پيشه كند، خداوند راه نجاتى براى او فراهم مى‏كند،  و او را از جايى كه گمان ندارد روزى مى‏دهد؛ و هر كس بر خدا توكّل كند، كفايت امرش را مى‏كند؛ خداوند فرمان خود را به انجام مى‏رساند؛ و خدا براى هر چيزى اندازه‏اى قرار داده است‏! 


===========


داداش تواب عزیز هیچ راهی جز پاکی پیشه کردن نداری اگر خودت رو پاک کنی بعد از چند ماه معجزه آسا هم کارت جور میشه هم ازدواج می کنی این یه پارتی بازی فقط برای کسی که تقوا پیشه کنه -
نمونه هاش هم خیلی زیاد دیدیم تو واقعیت این وبلاگ پسری هست که تو بحران این کار حرام فرو رفته بود بعد از یکسال پاکی اومد اعلام کرد ازدواج کرده تازه معلوم نیست چقدر قبلش با دختر مورد علاقش آشنا شده بوده که بعد از یکسال از پاکیش ازدواج کرده


http://soldier314.blogfa.com



و یا خانومی به اسم هما رها که بعد از 100 روز پاکی با فرد مورد علاقش ازدواج ککرد


تا موقعی که درگیر گناه هستیم هیچ وقت خدا کمک نمی کنه به فرد مورد علاقمون برسیم این سنت الهی ست قابل تغییر هم نیست


گناه یعنی بدبختی یعنی نکبت باید از زندگیمون حذفش کنیم و مقصر شرایط فعلی هم خودمون هستیم من مقصر کاستی های که تو زندگی خودم دارم متاسفانه خودم هستم تو هم برای زندگی خودت
أَعْدَي عَدُوِّكَ نَفْسَكَ الَّتِي بَيْنَ جَنْبَيْكَ - بزرگترین دشمن انسان، هوای نفس است

أفْضَلُ الجِهادِ جِهادُ النَّفْسِ عنِ الهَوى ، و فِطامُها عَن 
جَاهِدُوا أَهْوَاءَكُمْ كَمَا تُجَاهِدُونَ أَعْدَاءَكُم‏ - با هواهای نفسانی خودتان مثل دشمنتان بجنگید

به قبرستان گذر کردم صباحی شنیدم ناله و افغان و آهی شنیدم کله‌ای با خاک می‌گفت که این دنیا نمی‌ارزد بکاهی




کاربرانِ درحال بازدید از این موضوع: 2 مهمان