1394 تير 26، 22:36
(1394 تير 26، 22:31)MeHreKhODaa نوشته است:(1394 تير 26، 22:28)Tavvab نوشته است: این قسمت از کانون خونه منه ، احساس می کنم خدا همه دلنوشته ها رو می خونهداداشی اینطوری نگو گریه میکنماااا. من تازه وارد مخلص داداشی هستم
دلم می خواد همیشه اینجا باشم ، تا به چشم بیام ، یه گوشه از کانون که توش فقط حرف و صحبت های دلیِ
غریبی و بی کسی
به من میگن پایه ثابت اورژانس و درد دل های شما ، خب رفیق من کجا برم ، برم وایسم تو خیابون ؟؟؟
یه جایی پیدا کردم که می تونم درش کمی آرامش پیدا کنم . هر کسی که هم درد باشه می فهمه این درد یعنی چی ، اگر کسی از من خوشش و نوشته هام خوشش نمیاد ، من شخصا ازش معذرت می خوام؛ دنیا هم خوب داره هم بد که بدش من شدم و خوبش شما
دعا کنید برام رفقا
نه خواهر ، شما به دل نگیرین ، تمرکزتون رو بگذارین روی روزهای خوب پیش رو ، شما قدرتمندانه همه موانع رو کنار خواهین زد .