1388 آبان 17، 20:35
هوشیاری غمه بزرگیه
(1388 آبان 17، 20:35)خسسسسته نوشته است: احساس بد گاهی زیاد هم بد نیست !! تصور کن کفاره ی گناهان گذشتس !!
(1388 آبان 17، 20:39)رز زرد نوشته است:(1388 آبان 17، 20:35)خسسسسته نوشته است: احساس بد گاهی زیاد هم بد نیست !! تصور کن کفاره ی گناهان گذشتس !!
سلام دوست عزيز
اين راهش نيست !
تو توبه كن به درگاه خدا / از گناهات توبه كن / استغفار كن !
اينو بدون كه خدا قطعا توبه ات رو قبول مي كنه / اگه توبه كني به ياري خدا پاك پاك مي شي !
همانا خداوند توبه كنندگان رو دوست دارد !
(1387 آبان 28، 14:10)مجتبی نوشته است: میرم خودم رو قبول میکنم و اصلا خودم رو میبخشم وای بخشیدم خودم رو هر غلطی که قبلا کردم از جهلم بوده از نادونیم بوده من جاهل بودم من نادون بودم من خدا را فراموش کرده بودم من خودم رو گم کرده بودم باشه باشه قبوللللللل ولی خودم را بخشیدم وقتی خودم را بخشیدم خودم رو سرزنش نمیکنم پس به گذشته هم فکر نمی کنم ..وقتی خودم را بخشیدم به "اکنون" و "حالم "فکر میکنم ..وقتی خودم را بخشیدم به فکر انتظارات و توقعاتم (غیر واقعی) در "آینده " نیستم تا بخوام الانم را با اون مقایسه کنم و دوبار دچار ملامت و سرزنش بشم بلکه حرکت میکنم و از حالم استفاده میکنم ..ولی من آدمی بودم که یا نمی رفتم جلو یا اگه میرفتم جلو با وجود واقعیم نبود و حاصلش یه سری تلاش های پراکنده بود حالا که تو قدم اول این رو قبول دارم پس آروم شروع میکنم مثل وقتی که اول پا توی دنیا گذاشتم و با گریه خدا رو صدا زدم
آخه اون وقت هیچ بودم در برابر خدا هیچ بودم ولی الان این خیال و غرور های مسخره رو که گذاشتم کار فهمیدم که الانم در برابر خدا هیچم و هیچ بودم و هیچیم نخواهم شد و هرچی بودم مغرور بودم و هر کاری که خدایم بخواهد میشود و فقط او میتواند کمکم کند و فقط او میتواند کمکم کند و در اول و آخر اونه
پس از قدم اول من بیچاره و سرگشته میگم خدا من در برابر تو هیچم ،...
در همه حال تو خواب تو دویدن تو لحظه ی گناه خالصانه میگم خدایا تو فقط میتونی کمکم کنی ..خدایا فقط تو میتونی کمکم کنی ده بار صد بار هزار با وتو نماز و تو همه حال هر وقت که یادم بیاد .
خدایا خسته شدم از این که تمام این مدت ها یه تماشاچی بودم و همش در پی تعریف خودم و یا چیستی خوم بودم همش بفکر "بودن" بودم ..لحظاتی را برام قرار بده که در آنها فقط "باشم".