درد دل های شما

[می توانم]

آقای آفبا 
فرض رو بر این بذارین که خانواده اصلا همراه نباشه
اون وقت خود شخص بایید برای خودش چی کار کنه؟
اگه پیشنهادی دارید بگید حتما خیلی مفیده

[می توانم]

کاش این روزا زود زود می گذشت!
زودتر سی روزه می شدم

دیگه مثل سابق دلم آب نمی شه واسه نشان های پاکی
کاش هنوز از اون ستاره های برق برقی داشتیم

انقدر سرم شلوغه یادم رفته بود که کلاس دارم امروز

احساس می کنم دلم کوچولو شده

[Queen]

چه هوایی
چه طلوعی
جانم
باید امروز حواسم باشد که اگر قاصدکی را دیدم، آرزوهایم را بدهم تا برساند به خدا
به خدایی که خودم می دانم
نه خدایی که برایم از خشم، نه خدایی که برایم از قهر، نه خدایی که برایم ز غضب ساخته اند
به خدایی که خودم می دانم
به خدایی که دلش پروانه اس
و به مرغان مهاجر هر سال راه را می گوید
و به باران گفته اس باغ ها تشنه شده اند
و حواسش حتی به دل نازک شب بو هم هست که مبادا که ترک بردارد
به خدایی که خودم می دانم
چه خدایی
جانم


خدایا حواست به منم هست دیگه

[PlaSmA]

آقای آفبا 
فرض رو بر این بذارین که خانواده اصلا همراه نباشه
اون وقت خود شخص بایید برای خودش چی کار کنه؟
اگه پیشنهادی دارید بگید حتما خیلی مفیده

عرض ادب 
راستش  این موضوع بسیار حساس هست و نمیشه توصیه کلی داد و برای هر فرد بنا به روحیاتش, مختصاتش ,جنسش  و خیلی از فاکتورها و متغیرها فرق میکنه 
 
در واقع توصیه یا صحبت با این افراد جراحی هست. جراحی روانی. جراحی به این معنی که اگر تشخیص درست ابزار و ترتیب مناسب نباشه یا میلیمتری  اشتباه صورت بگیره شخص جانش رو از دست میده
من بسیار دقیق و شاید وسواسی هستم  در این امور از این میترسم چیزی بگم و این حرف جرقه ای هرچند کوچک   در ذهن عزیزی  به اشتباه بزنه به همین دلیل به شدت احساس مسئولیت میکنم.   

ولی حتما و بدون شک میشه توصیه ها و راهکارها و اعمالی رو  به کار برد که اون شخص اگر مشکل بیوشیمیایی مثل افسردگی شدید و... نداشته باشه درست بکنه  شرایط و وبالطبع حالش رو  . فقط باید از راه درست وارد شد   

با آرزوی آرامش , سلامتی  و نیک روزی برای همه ی گرامیان 

[می توانم]

راه درستش منظور رواندرمانی و این چیزا؟

[alireza.live]

[PlaSmA]

درود مجدد
وقتتون به خیر . امیدوارم در آرامش باشین
گرفتن مشاوره روانشناسی در قاعده ی کلی درست هست. و درمان اختلالات روانی
ولی چند تا مساله هست این وسط:
1:عموم روانشناسها بار علمی تشخیصی رو ندارند {حدود 99 درصد} محوریت بیشتر جلسات گوش دادن به حرفهای شخص و تخلیه روانی و دادن چند پیشنهاد در حد هم فکری هست نه تشخیص و ریشه یابی و درمان .
2: اکثر اون عزیزانی که دچار مشکل هستند خصوصا قشر جوون خودمون هزینه ی مشاوره براشون سنگینه . که عملا اگر همچین هزینه هایی داشتن با این شرایط مواجه نمیشدن
نتیجه گیری : اگر شخصی هزینه اش رو داره {حتی اگر از هزینه های ضروریش بزنه} و ازاون مهم تر روانشناس واقعی در دسترسش هست باید طبق قاعده عمل  کنه.
پیشنهاد: شخصی هست به اسم جناب آقای دکتر هلاکویی ایشون در آمریکا ساکن و بار علمی و تجربه ی ایشون در روانشناسی بسیار بالا و مدتی هم استاد و در سمت  رئیس  دانشگاه تهران  قبل از انقلا ب بودن  ایشون رادیویی دارن به اسم رادیو همراه که در لس آنجلس پخش میشه از برنامه هایی که داخل این رادیو پخش میشه 2 ساعت در روز به ایشون اختصاص داره و  به مراجعه کنندگان به صورت تلفنی و به صورت رایگان مشاوره تلفنی میدن .  قشر مراجعه کننده هم معمولا از قشر بسیار با سواد و فرهیخته ی ایرانی هستند. با شعور فعلی من و طبق تجربه بسیار کمک کننده هست تا جایی که وبسایتی به اسم رازها و نیازها این برنامه ها رو ضبط میکنه و فایل ها رو در معرض دانلود برای عموم میذاره که استفاده کنند. تلوزیون اندیشه هم سالهاست که ایشون همچینین برنامه ای دارند
و از طرفی ایشون چند مجموعه فایل صوتی که در اینترنت هم موجود هست دارن برای خود روانکاوی و خود رواندرمانی از جمله خشم و اظطراب. چرا ازدواج چرا طلاق . افسردگی و شخصیت سالم و ناسالم
کلام آخر :ایشون پدر واقعی, نه بیولوژیک بسیاری از افراد جامعه ی ایرانی هستن به خاطر داشتن دانایی که در قشر پدرهای ما کم پیدا میشه  . وظیفه ی انسانی  و حرفه ای من بود که نشر بدم این موضوع رو

ممنون از ارزشی که به من دادین و  سوال پرسیدین

[حوا هستم]

چرا من به هر کی نزدیک میشم از اخلاقم سوء استفاده میکنه  
من آدم شادی هستم که همیشه دارم میخندم و با همه گرم میگیرم و اگه کاری از دستم بر بیاد وقتی بهم نیازی داشته باشن دریغ نمیکنم
ولی این اخلاقم باعث شده خیلیا از این اخلاقم سوء استفاده کنن
طوری میشه که حتی بقیه اطرافیانم شاکی میشن که چرا به طرف مقابلت انقد رو میدی
یه جوری میشه که کلا دلم میخواد اون دوست کلا از زندگیم حذف کنم که اکثرا همین میشه

ولی بعضی وقتا که تو یه محیط هستیم و مجبوریم همدیگه رو ببینیم واقعا اذیت میشم

[New fighter]

چرا من به هر کی نزدیک میشم از اخلاقم سوء استفاده میکنه  
من آدم شادی هستم که همیشه دارم میخندم و با همه گرم میگیرم و اگه کاری از دستم بر بیاد وقتی بهم نیازی داشته باشن دریغ نمیکنم
ولی این اخلاقم باعث شده خیلیا از این اخلاقم سوء استفاده کنن
طوری میشه که حتی بقیه اطرافیانم شاکی میشن که چرا به طرف مقابلت انقد رو میدی
یه جوری میشه که کلا دلم میخواد اون دوست کلا از زندگیم حذف کنم که اکثرا همین میشه

ولی بعضی وقتا که تو یه محیط هستیم و مجبوریم همدیگه رو ببینیم واقعا اذیت میشم

درک میکنم بانو به بعضی ها وقتی زیادی رو بدی حس میکنن وظیفته حس میکنن تا میتونن باید ازت کار بکشن
منم یه مدت مثل الان شما بودم برای هرکسی هرکاری میکردم ولی وقتی اینطوری شد و نتایج به اینجا ختم شد اول شخص مقابلما سعی کردم بشناسم اگه جنبشا داشت براش شده جونمم میدم ولی اگه دیدم میخواد سوء استفاده کنه اصلا طرفش نمیرم

[مهرخدا]

آقااااا... پلی شدنشو بذارید دست خودمون باشه
 یهو یه جا نشستیم پیش خانواده 
اینجام میایم نه خودمون بترسیم و نه خانواده گیر بده این صدای چی بود

[alireza.live]

آقااااا... پلی شدنشو بذارید دست خودمون باشه
 یهو یه جا نشستیم پیش خانواده 
اینجام میایم نه خودمون بترسیم و نه خانواده گیر بده این صدای چی بود

با این حرکت حرفه ای 
هرکی این پیجو باز کنه دو بار همزمان آهنگ پخش میشه
نه تنها آهنگ رو ویران کردید بلکه خواننده اسعفا داد 

[Deril]

کاش همون اولین باری که انجام دادم یکی میدید منو و جلوم رو میگرفت حتی اگه آبروم میرفت. لااقل الان خیالم راحت بود این چند سال نوجوانی و جوانی رو اینکار رو نکردم. خیالم راحت بود که قدم بلند نیست به خاطر این کوفتی نیست. و حسرت قد بلند رو نمیکشیدم. یه ورزش به جاش حرفه ای کار میکردم. پدر مادر ما کجا بودن؟ وظیفه پدر مادر فقط نون و آب دادن به بچه نیست. مدرسه چه غلطی میکنه؟ اون همه تاریخ و جغرافی و ادبیات و چرندیات و... خوندیم کجای زندکی به دردمون خورد؟ مهمترین رویداد تو رشد فرد بلوغ هست که هیچ صحبت و اموزشی به فرد داده نمیشه. اینم شد فرهنگ ما داریم؟ همین عدم اموزش هاست که طلاق زیاد شده، خیانت زیاد شده. 
چرا باید خودمون همه چی رو با ازمون و خطا بفهمیم و ضربشو بخوریم؟ خوب از اول بگن این راهه این چاهه. 
هیچم زشت نیست. مسخره است همه چی.

[PlaSmA]

مینویسم... مکث میکنم, فکر میکنم, پاک میکنم...

زندگی بود این نگاره...

[آقای اراده]

اومدم درد دل بنویسم ... به تلاش شبانه روزی بچه های افکت و صدا گذاری تاپیک کلا دردٌ دلـــــــَم یادم رفت 

[K_1]

سلااام برادرا و خواهرای خوبم

با انرژی سلام کردم تا همون ابتدا لحن نوشته ام رو بهتون القا کنم.
همین الان، در تب سمت چپ اینجایی که هستم، دارم تو وبلاگ شخصیم، چیزهایی برای خودم مینویسم؛
چیزهایی که از جنس همین تاپیک درددله و سالهای نسبتا دور، من و امثال من عادت داشتیم به نوشتنهای بلند و کوتاه از خودمون در اینجا
و از اون جالبتر جوابها و پس جوابها و پس پس جوابهای مکرر و متنوعی بود که بهشون داده میشد.

مطمئنم آدما فرقی نکردن و بسترها و سبکها عوض شده .. و این عوض شدن فقط قابل تشخیصه و من نه میخوام بگم بده یا خوب .. فقط میدونم فرق کرده
دیگه اون عادت سابق رو اینجا در این تاپیک نمیبینم .. برای همین در ارزیابی شتابزده و کوتاهم از اینکه آیا متن تب سمت چپ رو به اینجا بیارم یا نه، پاسخم منفی بود؛
چون میترسم به خاطر کم تکرار بودن این نوشته ها در این تاپیک (بر خلاف سابق)، القای حس بدی به عزیزانم در کانون بکنه .. اینکه شاید من خیلی حالم بد بوده .. و اینکه مهمترین اصلها برام در فعالیت کانونیم، اینه که دست کم انرژی کسی رو هدر ندم اگر زیاد نمیکنم.

نوشته ام همینجا تموم میشه
در واقع صرفا خواستم یه برش ذهنیم رو باهاتون مشترک کنم