1388 آذر 16، 20:59
به هیچ عنوان هیچ کدوومتون رو یادم نمیره...
مطمئن باشین....
فقط شما هم دعا کنین که من بتونم نهایت استفاده رو بکنم
و خدا توفیق زیارت درست رو بهم بده...
یا علی.
![[تصویر: 07c49977111e42a28fd6.jpg]](http://s6.picofile.com/file/8235153892/07c49977111e42a28fd6.jpg)
به هیچ عنوان هیچ کدوومتون رو یادم نمیره...
مطمئن باشین....
فقط شما هم دعا کنین که من بتونم نهایت استفاده رو بکنم
و خدا توفیق زیارت درست رو بهم بده...
یا علی.
1388 آذر 16، 21:26
برادر دستمون به دامنتون.....
خدایی یه فکری به حال پهنای باند بکنین...
همه گفتن که این گره فقط به دست شما باز میشه...
بچه ها از نظر مالی هم قول همکاری میدن....یعنی دادن....
نذارین برین ها......
یا علی.
1388 آذر 16، 22:57
ای منم خوشم اومد
1388 آذر 17، 9:59
خوبید!خوشید!سلامتید؟؟؟
بدونه مهدی69 خوش میگذره؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟
الان بدخواها میگن بعللللللللللللهههههههههه
دلم یه ذره شده بود براتون!
ای دی اس الم قطع شده بود خلاصه چند وقتی صبر کردم یه سرویسه قدرتمندی بگیرم تا دیگه لنگ نمونم!
امتحانامم شروع شده خفن دیگه کمتر میتونم بیام!
ولی بی کانونیم صفایی داره ها
چند وقت بود کلمه خودارض.. و ترک جلوی چشمام نبود!
ولی بدونه کانون که نمیشه!
به نظر شما میشه!؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟
سها خانوم دعا برا منم یادتون نره انگار من از غافله عقب موندم!
این ماه دیگه میخوام ستاره رو بگیرم حیفه کنار نامه کاربریم یه ستاره نیست!
از همه ی دوستانی هم که به یاده من بودن صمیمانه سپاس گذارم!
دیگه چیکار کردم تو این چند وقت؟؟
بزار یادم بیاد!!؟؟؟
آها!!
چند بار رفتم تهران یه بار به خاطر نمایشگاه الکامپ فوق العاده بود نمایشگاه کلی نرم افزار توپ خریدم اونم خیلی ارزون!
با نمایشگاه لوازم خانگی که همین الان در حال برگزاریه!
بچه ها یه موردی بهش برخوردم تا حالا ندیده بودم!
(الان میگن این چقدر ندید بدیده)
دو روز پیش تهران رفته بودم خونه یکی از دوستای بابام اونم خونشون تو نیاوران بود از اون خونه با کلاسا مثل سریال شمس العماره!
رفتم تو چشمتون روزه بد نبینه!
زن و بچه یارو با چه وضعی نشسته بودن تو خونه!
دختره خجالت نمی کشید طرزه لباس پوشیدنشو نمیخوام براتون شرح بدم ولی فکر نکنم اونی که پوشیده بود لباس بود!
عکس زنشم سرباز بدونه روسری همه ی جای خونشون به دیوار بود!
حالا منم بچه قم
کلا از مانتو پوشیدنو روسری سر کردنو اینا خوشم نمیاد اونا دیگه 100 برابر بدتر بودن!خلاصه اون شب خدا رو شکر به خیر گذشت!
راستی!!
راجع به حرف جناب راه که در چند صفحه پیش موضوعی رو در مورد کسانی که این کاره خودشونو توجیه میکنن و میگن هر کاری زیاده رویش بده!
بله درسته!
البته حرفه اونا رو درست نمیدونما!
از این جهت میگم که خودشونو با این چیزا گول میزنن!
جدیدا من بی پروا شدم!
راجع به خود ارض.. با همه ی دوستام حرف میزنم!
از حرفاشون فهمیدم اکثرا این کارن!
حالا مثلا یکی ماهی 1 بار یکی 2 ماه یه بار و یکی 3 ماه یه بار!
از بین 5 تا از دوستام 3 تاشون این کار رو انجام میدن!
یعنی 70 درصد جوونایه ایرانی این کارن!
عینه حقیقته!
به هیچکی برنخوره!
تنها خانوم و داداش مهدی گل 1 ساله شدنه ترکتونم تبریک میگم!
آخ دیدی داشت یادم میرفت!
منم پایه مجله هستم!
هر کاری داشتی در خدمتم رضا جون!
1388 آذر 17، 10:12
1388 آذر 17، 10:33
ویرایش شده
(1388 آذر 14، 22:38)مجتبی نوشته است: .چرا مجتبی جان؟
Tired ،
بیچاره کانون ! ، اگه بخوای برای همیشه بزاریش کنار
.
شما اولین نفری هستی که این حرفو میزنی؟
آخه من چه کار مثبتی تو این کانون میکنم؟
حتی اشتباه کردم حامی هم شدم چون هیچ کاری نمیتونم بکنم!
احساس میکنم از اینجا برم دردسرها کمتره!
وای دارم دیوونه میشم!سرعت اینترنم در حد راه رفتن یه مورچه است اونم تو نیم متربرف!
هروقت میام نت فقط میتونم 1 صفحه از کانونو باز کنم!
در ضمن دوستان گلم من مثل سیریش چسبیدم به این کانون ول کنم نیستم خیالتون تخت!
فقط ترافیک لعنتیم تموم شده!اولیای محترمم هم فرمودن تا امتحانا تموم نشه از ای اس ال خبری نیست!(البته بعدشم با فریاد عرض میکنن که اگه بدونیمتو چی رو انقدر تند تند تایپ میکنی؟هر وقت دیدیمت تا کمر رفت تو صفحه کی برد!)
به هر حال شاید تا 50 روز دیگه گه گاهی از کافی نت بهتون سر بزنم!
آدم بی جنبه همینه دیگه ای دی اس ال که براش میگیرن خودشو خفه میکنه!
آقا عاقبت نو ببینین عبرت بگیرین!
هر آهنگی میاد جدید زود نرید دانلود کنید!
به هر حال میام ولی کم!
ببخشید!که سرتونو درد آوردم!
میبینم که ستاره ی آبان ماهمونم مدادن!اشکال داه نوش جونتون اون زیاد تو سمون ستارست!
بازم خدمت سه تا آبجی گلم عرض میکنم
تنها یه دونه!
بی نام یه دونه!
سها دردونه!
بازم خدمت سه تا آبجی گلم عرض میکنم
تنها یه دونه!
بی نام یه دونه!
سها دردونه!
بازم خدمت سه تا آبجی گلم عرض میکنم
تنها یه دونه!
بی نام یه دونه!
سها دردونه!
سخت است فهماندن چیزی به کسی که برای نفهمیدنش پول می گیرد
1388 آذر 17، 11:58
ویرایش شده
(1388 آذر 17، 10:33)TIRED نوشته است:(1388 آذر 14، 22:38)مجتبی نوشته است: .چرا مجتبی جان؟
Tired ،
بیچاره کانون ! ، اگه بخوای برای همیشه بزاریش کنار
.
شما اولین نفری هستی که این حرفو میزنی؟
آخه من چه کار مثبتی تو این کانون میکنم؟
حتی اشتباه کردم حامی هم شدم چون هیچ کاری نمیتونم بکنم!
احساس میکنم از اینجا برم دردسرها کمتره!
مفید و موثر بودنت رو باید بچه های کانون بگن ، که همیشه میگن ،
..............................
من هیچ وقت ای دی اس ال نداشتم البته باید برم مودمش رو بخرم و راش بندازم ، ولی فعلان نیازی ندارم ، مگر شاید برای پروژه ی آخرم
برای کانون فکر کنم دیال اپ کافی باشه ، البته من با موزیلا بهتر میتونم توی این سایت بگردم ، و اگه سرعت کم شد بلافاصله سرورش رو عوض میکنم ، کلی شماره خط e1 هست . ولی اصلا نمی ارزه و گاهی دو برابر ای دی اسل برام قبظ تلفن میاد .
تا حالا مهمترین تجربه ام این بوده که که هیچ روشی توی ترک گناهان مثل همنشینی با دوستان خدا جواب سریع و قطعی و موندگار نمیده ! 1388 آذر 17، 11:59
!!بدون تایرد حامی خوبه من که نمیشه کانون آخه !!
هوشیاری غمه بزرگیه
1388 آذر 17، 12:41
"حرف بد زدم
"هر جوری میتونی بیا...
ما همه جورش و قبول داریم
.gif "Khansariha (48)")
خوشا باران و وصف بی مثالش
1388 آذر 17، 13:54
خوبییییییییییییین؟
میدونم دلتون واسم تنگ شده،
چیکار کنم خب،گرفتارم،
کسی که از من ناراحت نیست،هست؟
یه مدینه،یه بقیعه،یه امامی که حرم نداره،
سینه زنهاش،کسی نیست تا،روی قبرش یدونه شمع بذاره،
دل بی تاب،دیگه شد آب،که توو آفتاب نه سایبونی داره،
نه یه خادم،نه یه زائر،نه کنارش یه روضه خونی داره،
امون ای دل،امون از غریبی...
سینه زنهاش،کسی نیست تا،روی قبرش یدونه شمع بذاره،
دل بی تاب،دیگه شد آب،که توو آفتاب نه سایبونی داره،
نه یه خادم،نه یه زائر،نه کنارش یه روضه خونی داره،
امون ای دل،امون از غریبی...
1388 آذر 17، 13:59
ویرایش شده
چه عجب از اين ورا ؟؟؟
حالا گرفتار چي هستي ؟ در ضمن بچه ها مسنجر درست شده
/ باز ميشه 
1388 آذر 17، 15:25
ویرایش شده
برو بچز تقدیم با عشق 3 روزم اگه بخوریمشون تموم نمیشه!
لواشک!
یه توضیحیم بده برا اینکه دعوامون نشه!
تو عکس:
اون بالا بالایی ها مال مهموناست!زشته خسته به اونا دست نزن!:smiley-yell:
طبقه ی دوم ماله اوناییه که مارو ترک کردن!(چون ترکمون کردن پس حقونه کم بخورن!
)اونایی که خیلی زیاده طبقه ی سوم ماله مدیراست!(اون یکی مونده به آخری ماله مهدیه چون دیر میاد باید کم بخوره!)
طبقه ی چهارم همش ماله خودمه!
پنجمی مال دخترای کانون!
آخری ماله پسرای کانون!
یه ذره هم بسته بندی کردم ببرید به بچه های محلتون بدید صفا سیتی!
از این به بعد هم تو تولدا همینجور پذیرایی میشه چون من مسئول اونجام و از کیک هم بدم میاد!
سخت است فهماندن چیزی به کسی که برای نفهمیدنش پول می گیرد
